- 6 اکتبر 2016 - 15 مهر 1395
نتایج یک تحقیق جدید حاکی از آن است که که هشدارهای مداوم در باره امنیت سایبری باعث "خستگی امنیتی" در میان مردم شده است.
چنین احساسی باعث میشود تا مردم دیگر چندان توجهی به اصول ایمنی نکنند.
موسسه ملی فناوری و استانداردها (NIST) که یک سازمان علمی دولتی در آمریکا است میگوید بسیاری از مردم اهمیتی به هشدارهایی که دریافت میکنند، نمیدهند.
گزارش این موسسه میگوید بسیاری از مردم همچنین از بهروز کردن مداوم نرمافزارها و تعداد کلمات عبوری که باید به خاطر بسپارند، خسته شدهاند.
موسسه ملی فناوری و استانداردها خاطرنشان میکند که این "رفتار پرمخاطره" ممکن است مردم را در معرض خطر قرار دهد.
مری تئوفانوس، محقق علوم رایانه، میگوید که از پاسخهایی که در طول تحقیق گرفتند، دریافتند که بسیاری از مردم از حجم هشدارهایی که درباره تهدیدهای دیجیتال دریافت میکنند، به ستوه آمدهاند.
شماری از کاربران هم از تعدد کلمات عبور و سایر مسایل مربوط به ورود امن به سایتها خسته شدهاند.
خانم تئوفانوس میگوید سالها قبل مردم تنها به یک رمز عبور احتیاج داشتند اما امروزه تعداد آنها به ۲۵ یا ۳۰ مورد میرسد.
او میافزاید این افراد از این که باید اقدامات امنیتی بیشتری برای ورود امن به سایتها برای انجام فعالیتهای اینترنتی بانکی با سایر کارهای خود انجام دهند، ابراز استیصال میکنند.
این تحقیق بر مبنای مصاحبههایی با آمریکاییان ۲۰ تا ۲۶ ساله که در مناطق روستایی و شهری زندگی میکردند و وضعیت اجتماعی متفاوتی داشتند تهیه شده است.
بسیاری از این افراد این سوال را مطرح کردند که چرا به رغم آن که برای ادارات حساس دولتی یا شرکتهای مالی کار نمیکنند، باید هدف حملات هکرها قرار گیرند.
در عین حال شماری از آنها گفتند که یکی از دوستان یا اعضای خانوادهشان هدف حملات هکرها قرار گرفتهاند.
همچنین آنها گفتند که در حالی که شرکتهای بزرگ که پول زیادی برای امنیت خود خرج کردهاند، هدف حملات قرار میگیرند، مردم عادی چگونه میتوانند در این شرایط ایمن باشند.
این تحقیق میگوید که وبسایتها و خدمات اینترنتی باید در زمینه مسایل امنیتی و نحوه آگاهی دادن به کاربران هماهنگی بهتری داشته باشند.
برایان استانتون، یکی از نویسندگان این گزارش میگوید اگر مردم نتوانند از امکانات امنیتی استفاده کنند، این کار را نخواهند کرد، "بعد هم ما و کشورمان امن نخواهیم بود."
آکادمی سلطنتی علوم سوئد برندگان نوبل فیزیک۲۰۱۶ را معرفی کرد و سه فیزیکدان بریتانیایی دویستمین جایزه نوبل را ار آن خود کردند.
نیمی از جایزه ۹۳۰ هزار دلاری نوبل فیزیک امسال به دیوید تولس فیزیکدان ۸۲ ساله اهدا شد و نیم دیگر جایزه بطور مشترک به دانکن هالدین فیزیکدان ۶۵ ساله و مایکل کوسترلیتز فیزیکدان ۷۴ ساله رسید.
هر سه فیزیکدان در آمریکا کار و زندگی میکنند.
کمیته نوبل این جایزه را به دلیل کشف خواص "عجیب" ماده به این سه دانشمند داد، کشفی که به گفته کمیته نوبل "دری را به دنیایی ناشناخته گشود" و امکان طراحی مواد تازهای را فراهم کرده است.
این سه فیزیکدان از شاخه نسبتا جوانی در ریاضی به نام توپولوژی استفاده کردند تا خواصی را که ماده میتواند از خود نشان دهد از نو تعریف کنند.
آنها کار خود را در دهه هفتاد میلادی آغاز کردند و نشان دادند در حالتهای نادر ماده مثل ابررسانایی، ابرمایع و سطوح بسیار نازک مغناطیسی، ماده خواص فیزیکی عجیب و نامتعارفی از خود نشان میدهد.
تولس و کوسترلیتز بر پدیده هایی که در سطوح بسیار نازک مواد دیده می شوند تمرکز داشتند؛ سطوحی که به قدری نازک هستند که در واقع دو بعدی هستند.
به عبارت دیگر آنها بر خلاف تفکر رایج که ماده سه بعد طول و عرض و ارتفاع دارد به بررسی پدیدههای فیزیکی و خواص مواد در سطوح دوبعدی پرداختند.
هالدین درباره رشتههایی تحقیق میکرد که بقدری ظریف و نازک هستند که میتوان آنها را تکبعدی دانست.
تحقیقات این سه دانشمند نشان داد این حالتهای عجیب ماده مثل ابررسانایی، یعنی نبود مقاومت در مقابل عبور الکترونها از خلال ماده، امکان پذیر هستند.
در میان برندگان رشته های مختلف نوبل، برندگان نوبل فیزیک در مجموع جوانترین برندگان بودهاند که متوسط سن آنها ۵۵ سال بوده است.
تاکنون فقط دو زن برنده نوبل فیزیک شدهاند، ماری کوری در سال ۱۹۰۳ به همراه شوهر ش پییر و هانری بکرل برای خاصیت رادیواکتیو و ماریا گوپرت مایر در سال ۱۹۶۳ برای تحقیقاتش در باره ساختار اتم.
کوچکترین ماشین های جهان که هزار بار کوچکتر از تار مو هستند می توانند انقلابی در علم پزشکی ایجاد کنند. این از دلایلی است که آکادمی نوبل جایزه شیمی امسال را به سه دانشمندی می دهد که توانسته اند مولکولهایی بسازند که قادر به حرکت کنترل شده هستند.
جایزه نوبل شیمی ۲۰۱۶ برای ساخت ریزترین ماشینها مشترکا به ژان پیر ساووژ، فریزر استودارت و برنارد فرینگا اهدا شد.
ماشینهایی که برندگان نوبل شیمی سال جاری ساختهاند هزار بار نازکتر از تار مو هستند.
این ریزماشینها میتوانند برای انتقال دارو درون بدن به کار گرفته شوند و به عنوان مثال دارو را مستقیما به سلولهای سرطانی برسانند.
از این کار نانوتکنولوژیک همچنین میتوان در توسعه "مواد هوشمند" استفاده کرد. اصطلاح مواد هوشمند به دستهای از مواد اطلاق میشود که میتوان آنها را برای واکنش به عامل بیرونی طراحی کرد. آلیاژهای حافظهدار از جمله این مواد هستند.
برندگان نوبل شیمی امسال به چنان پیشرفتی در پیوند مولکولها رسیدهاند که میتوانند از آن برای طراحی و ساخت از موتور گرفته تا ماهیچههای بسیار ریز استفاده کنند.
اولاف رامستورم، از کمیته نوبل، گفت برندگان امسال نوبل شیمی "کنترل حرکت در مقیاس مولکولی را به اوج رساندهاند."
پروفسور فرینگا، یکی از برندگان، گفت: "نمیدانم چه بگویم، شوکه و راستش احساساتی شدم."
ژان پیر ساووژ در سال ۱۹۴۴ در فرانسه متولد شده و پروفسور بازنشسته دانشگاه استراسبورگ است. تحقیقات او درباره استفاده از نور خورشید برای برانگیختن واکنشهای شیمیایی به پژوهشی روی پیوند زنجیری مولکولها منجر شد و این قدم اولیهای برای ساخت ماشینهای مولکولی بوده است.
فریزر استودارت متولد ۱۹۴۲ ادینبورگ است و هم اکنون در دانشگاهی در آمریکا کار میکند. او در تحقیقاتش توانسته مولکولها را مانند میلهای به هم بچسباند و از این میلهها به عنوان محور در ماشینهای مولکولی استفاده میشود.
برنارد فرینگا متولد ۱۹۵۱ در هلند است و در دانشگاهی در هلند شیمی ارگانیک تدریس میکند.
گیاهخواری نه تنها نوعی رژیم غذایی، بلکه نوعی سبک زندگی است که این روزها گرایش به طیفهای مختلف آن بیش از پیش گسترش یافته و افراد زیادی به دنبال تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی خود هستند.
با توجه تحقیقات گستردهای که درباره مزایا و معایب رژیمهای همهچیزخواری و گیاهخواری صورت گرفته، به نظر میرسد رژیمهای گیاهخواری را با درنظر گرفتن اصول سلامت، می توان به عنوان سبک زندگی مناسبی برای تمام عمر در نظر گرفت.
به دلیل وجود مقادیر زیاد فیبر، ویتامینهای C و E، پتاسیم، منیزیم و همچنین چربیهای غیراشباع (که گفته میشود باعث بروز بیماریهای قلبی-عروقی نمیشوند) در گیاهان، گیاهخواری فواید بسیاری دارد. گیاهخواران عموما لاغرتر هستند و چربی و قند خون پایینتری به نسبت همه چیزخواران دارند.
با این وجود، به علت عدم مصرف محصولات حیوانی، بخصوص در گیاهخوارانی که از هیچ فراورده حیوانی مثل تخم مرغ یا لبنیات استفاده نمیکنند، احتمال کمبود ویتامین های B12 و D، آهن، روی، کلسیم و آمینواسیدهای ضروری افزایش مییابد و گیاهخواران را نیازمند مصرف مکمل برای جبران این نیازها میکند.
گرچه رژیمهای گیاهخواری با رعایت اصول درست تغذیه میتوانند روش مناسبی برای اغلب افراد در سنین مختلف باشند، اما در توضیح و تبلیغ رژیمهای گیاهخواری، باورهای نادرستی نیز رواج یافته است. برخی از متداولترین این باورها عبارتند از:
بسیاری بر این باورند که غذاهای گیاهی سالم هستند و فرآوردههای حیوانی ناسالم. براساس تعریف شورای اطلاعات غذایی اروپا (EUFIC) تغذیه سالم تنها بخاطر نوع رژیم غذایی گیاهخواری و همه چیزخواری نیست، بلکه به نوع مواد غذایی و طرز پخت آن نیز بستگی دارد. به عنوان مثال غذای گیاهی حاوی شکر بسیار که در روغن فراوان طبخ شده باشد، غذایی ناسالم است اما غذایی گوشتی عاری از چربی و شیرینی اضافی که به صورت آبپز یا کبابی آماده شده، غذایی سالم محسوب میشود.
براساس مطالعات صورت گرفته، گیاهخوارانی که مقادیر زیادی کربوهیدرات، شکر و چربی مصرف میکنند، سود کمتری از رژیم گیاهخواری میبرند و ممکن است در معرض بیماریهای گوناگون قرار بگیرند.
گوشتخواری باعث بروز بیماریهای قلبی_عروقی، سرطانهای گوناگون و کاهش عمر میشود:
در سالهای اخیر مطالعاتی صورت گرفته که نشان میدهد خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی و انواع سرطان در گیاهخواران کمتر از همهچیزخواران است. همچنین گفته شده که طول عمر گیاهخواران بیشتر از همهچیزخواران است. اما آنچه عامل اصلی این تفاوتهاست مصرف گوشت یا محصولات جانوری نیست بلکه مصرف بالای چربیهای اشباع، کلسترول، غذاهای ناسالم و فرآوری شده و از همه مهمتر سبک زندگی امروزی، یعنی کم شدن فعالیت بدنی است.
به عقیده بسیاری از محققان، غذاهای گوشتی اگر با چربی کمتر و بصورت مناسب پخته شوند، نقش چندانی در بالابردن خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی و سرطان های گوناگون ندارند. البته در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد، برخی تحقیقات نشان میدهند مصرف زیاد محصولات حیوانی خطر برخی سرطانها را افزایش میدهد در مقابل عدهای معتقدند که شواهد کافی حتی در مورد مضر بودن چربی اشباع وجود ندارد و اصولا هر نوع چربی طبیعی سالم است و فقط چربی مصنوعی (چربی ترانس یا روغن جامد) مضر است.
در مجموع بسیاری از محققان بر این عقیدهاند که دلیل اصلی کاهش انواع بیماریهای مزمن در گیاهخواران، صرفا گیاهخواری و پرهیز از محصولات گوشتی نیست، بلکه به این علت است که معمولا کسانی که سبک زندگی گیاهخواری را برمیگزینند نگرش متفاوتی به زندگی و سلامت دارند؛ به تغذیه خود بیشتر توجه میکنند، محصولات غذایی سالمتری میخورند، بیشتر ورزش میکنند و بیشتراز الکل و سیگار پرهیز میکنند.
مطالعات نشان میدهند که ضرر رژیمهای همهچیزخواری بیشتر به علت مصرف مواد مضر از قبیل چربیهای اشباع و کلسترول است نه بخاطر خود گوشت و سایر محصولات حیوانی.
مطالعات نشان میدهند که مصرف هر دو نوع پروتئین گیاهی و حیوانی برای بدن انسان لازم و مفید است. مصرف درست و به اندازه پروتئین حیوانی همانند پروتئین گیاهی موجب کاهش وزن، بهبود سلامت ماهیچهها و استخوانها، کاهش فشار خون و دیابت می شود.
انسان از ابتدا گیاهخوار بوده است:
آناتومی بدن انسان از جمله شکل آروارهها و سیستم گوارشی شبیه به جانوران همهچیزخوار است. مطالعات نشان میدهند که اجداد انسان امروزی همهچیزخوار بوده و از تمام محصولات غذایی؛ گوشت، دانههای روغنی، میوه و سبزیجات استفاده میکرده است. یکی از دلایل رشد مغز انسان به نسبت سایر پستانداران از جمله نخستیها، به عنوان نزدیکترین راسته جانوری به انسان، مصرف مواد غذایی سرشار از پروتئین بوده است.
انسان میتواند همانند سایر پستانداران گیاهخوار، پروتئین و ویتامینهای لازم را از گیاهان بدست آورد:
این باور بیشتر میان کسانی رواج دارد که از هرگونه محصول حیوانی مانند لبنیات و تخممرغ پرهیز میکنند اما واقعیت این است که دستگاه گوارش انسان با دستگاه گوارش پستانداران گیاهخوار کاملا متفاوت است.
حیوانات گیاهخوار لوله گوارش طولانیتری از همه چیزخواران و گوشتخواران دارند و قادر هستند سلولز (ماده اصلی دیواره سلول گیاهی) را هضم کنند. به عنوان مثال گاوها دارای باکتریهای هوازی در دستگاه گوارش خود هستند که با آزادکردن آنزیم های خاصی میتوانند فیبرهای گیاهی را بشکنند و از پروتئین، کربوهیدرات و موادمعدنی آن استفاده کنند.
دستگاه گوارش انسان برخلاف این قبیل جانداران قادر به شکستن سلولز نیست، در نتیجه نمیتواند پروتئین و اسیدهای آمینه لازم را تنها با خوردن گیاهان بدست آورد و نیاز به سایر محصولات از جمله فرآوردههای حیوانی دارد.
گیاهخواری میتواند تمامی ریزمغذیها (ویتامین ها و مواد معدنی) را تامین کند:
برخی از طرفداران گیاهخواری چنین عقیدهای دارند. تحقیقات نشان میدهند که گیاهخواران بیشتر دچار کمبود ویتامین B12 ، ویتامین D، آهن، روی و مس هستند و برای دریافت این ریزمغذی ها نیازمند مصرف مکمل هستند.
گیاهخواری میتواند باعث نجات کره زمین و محیط زیست از گرمایش و فرسایش شود:
براساس تحقیقات انجام شده کاهش گوشتخواری میتواند تا حد قابل توجهی جلوی گرمایش و فرسایش منابع کره زمین را بگیرد. رشد بیرویه مصرف گوشت در دهههای اخیر موجب گسترش تولید صنعتی مواد گوشتی شده که علاوه بر گرم کردن هوای کره زمین، فشار بیاندازهای به منابع حیاتی کره زمین مثل آب وارد میکند.
اما اگر تولید صنعتی مواد غذایی برای سیر کردن جمعیت هفت میلیارد نفری جهان با ملاحظات زیستمحیطی همراه نباشد مشکل حل نمیشود.
کشاورزی غیراصولی، استفاده وسیع از آفتکشها و کودهای صنعتی، سیستم آبیاری اشتباه و عوامل دیگر هم نقش زیادی در آسیب زدن به منابع کره زمین دارند.
سی تا پنجاه درصد محصولات غذایی پیش از آنکه به دست مصرف کننده برسند، در سیر برداشت، بسته بندی، حمل و نقل، نگهداری و همچنین فروش از بین میروند که خود اتلاف جبران ناپذیر منابع ارزشمند محیط زیست است. به این اضافه کنید اسراف عظیم محصولات غذایی را بپس از این که به دست مصرفکننده میرسند.
در نتیجه، کاهش مصرف محصولات حیوانی در حفاظت از کره زمین و محیط زیست موثر است اما با وجود نقائص فاحش در کشاورزی، توزیع مواد غذایی و همچنین الگوی نامناسب مصرف مواد غذایی، روند گرمایش و فرسایش کره زمین پا برجا خواهد ماند.
از سوی دیگر، به فرض گیاهخوار شدن تمامی ساکنان زمین، باید محصولات حیوانی را با گیاهی جایگزین کرد که خود این هم خاک و آب و منابع کره زمین و زیستگاههایی جانوری را معرض خطر قرار میدهد.
بنابراین با اینکه کاهش مصرف گوشت هم برای سلامتی هم برای حفظ کره زمین سودمند است، توقف گوشتخواری عملیترین راه ممکن برای حفظ محیط زیست زمین نیست، بلکه نظام کشاورزی هم باید متحول شود.
در نهایت نکته اصلی این است که با رعایت اصول تغذیه سالم، هردو رژیم همهچیزخواری و گیاهخواری میتوانند متضمن سلامت و عمر طولانی برای افراد باشند و بهتر است در باره رژیم غذایی مناسب با پزشک و متخصص هم مشورت شود.
افزایش مصرف سبزیجات، میوه، حبوبات و مغزدانهها و همچنین کاهش مصرف گوشت و چربیهای اشباع شاید بهترین روش تغذیه برای همه چیزخواران باشد. همچنین مصرف متناسب مواد غذایی گیاهی مختلف و متنوع، ضامن سلامت کسانی است که گیاهخواری را به عنوان سبک زندگی خود در پیش گرفتهاند.
تعادل و توازن در مصرف مواد غذایی و پرهیز از مواد مضر مانند چربی اشباع شده و قند و همچنین ورزش میتواند سلامت و عمر طولانی را برای افراد با رژیمهای غذایی گوناگون به ارمغان بیاورد
در طول کارزار انتخاباتی آمریکا و اولین مناظره، علاوه بر سیاستها و شخصیت این دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری، ظاهر و شیوه لباس پوشیدن آنها نیز زیرذره بین بوده است.
هیلاری کلینتون به عنوان اولین زنی که از سوی یک حزب عمده آمریکا برای ریاست جمهوری نامزد شده طی ماههای گذشته به شدت زیر نظر بوده است. علاوه بر سیاستها و دیدگاهها، ماجرای استفاده از ایمیلهای شخصی و مناسبات خانوادگی، حتی شیوه لباس پوشیدنش هم موضوع تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
در هیچ کشوری تمرکز روی شیوه لباس پوشیدن و مدل مو در فضای سیاسی به اندازه آمریکا نیست. به عنوان مثال مفسران ساعت ها و بارها در مورد کت و شلوار سفیدی که خانم کلینتون در اجتماع سراسری حزب دموکرات پوشیده بود صحبت کردند.
برخی گفتند او در نظر داشته نوعی بارقهاامید را القا کند. همچنین گفته شد او خواسته با این کت و شلوار سفید، اشارهای به لباس زنان در هنگام جنبش کسب حق رای کند. و بالاخره شماری آن را انعکاسی از پس زمینه سفید پرچم آمریکا توصیف کردند.
دونالد ترامپ نیز تا حدی کمتر از خانم کلینتون زیر ذره بین بوده. او به خاطر پوست برنزهاش، مدل کت و شلوارهایی که می پوشد، مدل مویش و حتی اندازه دست هایش مورد تمسخر قرار گرفته است.
وقتی موضوع رهبری یک کشور در میان است همه این نکات ممکن است مسخره و یا حداقل بی ربط به نظر بیایند. ولی ساده لوحی خواهد بود اگر فکر کنیم که ظاهر در سیاست مهم نیست. حقیقت این است که سیاستمداران امروزی هم به مضمون توجه دارند و هم به ظاهر. و البته این موضوع جدیدی نیست. در دهه شصت میلادی وقتی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به رویدادی تلویزیونی بدل شد، به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران ظاهر شیک و جذاب کندی در پیروزی او بر نیکسون نقش مهمی داشت.
پژوهش ها نشان می دهند که در سیاست بیش از آنچه که حاضریم بپذیریم ظاهر افراد موثر است. در پژوهشی که الکساندر تودورف از دانشگاه پرینستون انجام داده و نتایج آن در سال ۲۰۰۶ در مجله علوم روانشناسی منتشر شد، داوطلبانی که برای یک لحظه عکس نامزدهای ناشناس را دیده بودند توانستند حدود ۷۰ درصد از افراد پیروز در انتخابات کنگره آمریکا در سال ۲۰۰۶ را پیش بینی کنند. از چنین منظری، اظهار نظر مارک روبیو در مورد دست های کوچک دونالد ترامپ فراتر از یک تمسخر ساده بود، به این وسیله می خواست توانایی آقای ترامپ برای رهبری را زیر سئوال ببرد.
کوری روچ متخصص مد که هم در میان هنرپیشه های هالیوود و هم سیاستمداران واشنگتن مشتریانی دارد، می گوید:"ما در جامعه ای زندگی می کنیم که جنبه های بصری بسیار برجسته اند. مد لباس و آرایش یک زبان جهانی است و چه باورکنید و یا نکنید، یکی از اولین و پایدارترین عناصر گذاشتن تاثیر روی دیگران است."
دکتر ربکا آرنولد استاد تاریخ لباس و پارچه در موسسه کورتوا نیز موافق است که توجه به نحوه لباس پوشیدن سیاستمداران در دوران شبکه های اجتماعی افزایش یافته است. او می افزاید:"این نمایانگر فرهنگ ما بطورکلی است. امروزه در مورد ظاهر و نحوه ارائه خود حساسیت و وسواس بیشتری داریم و رسانه های دیجیتال آنرا تشدید کرده اند."
دکتر آرنولد می افزاید هنوز هم زنان بیشترزیر ذره بین هستند."هنوز هم روی زنان تمرکز بیشتری می شود و آنها کت و شلواری را که به شیوه معمول لباس پوشیدن مردها بدل شده ندارند. در عین حال باید یادآوری کرد که این توجه و حساسیت نه فقط زنان سیاستمدار بلکه همه زنان را شامل می شود و سلیقه و نحوه پوشش آنها با قساوت بیشتری مورد قضاوت قرار می گیرد."
لاورن روثمن کارشناس مد در واشنگتن معتقد است دلیل این وضعیت تاحدی این است که هنوز زنان در عرصه سیاست سرمشق های زیادی ندارند."ما از زنانی که در سطوح قدرت و تصمیم گیری باشند سرمشق زیادی نداریم. اما در مقابل نحوه لباس پوشیدن مردان چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. برای مردانی که در سیاست و مدیریت کشور هستند یک اونیفورم مشخص وجود دارد که کت و شلوار سرمه ای، پیراهم سفید و کراوات های آبی و یا قرمز است. ولی چنین چیزی هنوز برای زنان خلق نشده است. به نظرم به موازات پیشرفت زنان و در هم شکستن موانع موجود شاهد ظهور نمونه های بیشتری از نحوه لباس پوشیدن زنانی خواهیم بود که در قدرت هستند."
اول زنان
معمولا بانوان اول و همسران سیاستمداران در زمینه مد لباس خطر می کنند.
آنگلا مرکل لباس هایی شبیه کت و شلوارهای مردانه را برگزیده است. احتمالا از نگاه او در دنیایی که زمانی در احاطه کامل مردان بوده برای اینکه یک زن با قدرت به نظر برسد باید مثل مردان لباس بپوشد.
گروه دیگری از رهبران زن از جمله میشله باشله، رییس جمهور شیلی، دیلما روسف رییس جمهور برکنار شده برزیل و تا حدی هم نیکولا استورجن وزیر اول اسکاتلند از همین منش پیروی میکنند. اما مارگارت تاچر با پوشیدن شال گردن های پرچین، گردنبندهای مروارید و کیف نمادی از خود خلق کرده بود که به مرز کاریکاتور نزدیک می شد. کریستینا فرناندز د کرشنر رییس جمهوری سابق آرژانتین نیز به خاطر لباس های زنانه و پر از تور دوزی خود شهرت داشت.
اکنون هیلاری کلینتون و ترزا می دو سیاستمدار زن در قدرت، تصورات از نحوه لباس پوشیدن متناسب را تغییر می دهند.
علاقه آشکار ترزا می به مد لباس که آنرا می توان در گردنبندها و پوشیدن لباس های دوخت طراحان مشهور به خوبی دید از پیش بر همه روشن بوده است. نخست وزیر بریتانیا نشان داده که لذت بردن از مد و همزمان مذاکره در مورد نحوه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تناقضی ندارند. این برای زنان جوان پیام مثبتی است، به این معنا که در عین توجه و علاقه به مد می توانند عهده دار یک شغل مهم شوند. روزی که او با کفش های پاشنه بلند صورتی با نقش پلنگی وکت دوخت آماندا وکلی در برابر دفتر نخست وزیری ظاهر شد قبل از اینکه مضمون سخنرانی او درک و تحلیل شود عکسهایش در سراسر اینترنت پخش شد. به نظر می رسد که نخست وزیر جدید بخوبی دریافته است که مد لباس یکی از معدود زبانهای جهانشمول است. در مورد ترزا می، علاقه به مد و لباس چهره او را انسانی تر کرده و به شخصیت خشکش لایه دیگری افزوده است.
دیوید کامرون نخست وزیر قبلی بریتانیا نیز از همین شیوه استفاده می کرد و زمانیکه قصد داشت چهره حزب محافظه کار را تغییر دهد کفش های ورزشی مدل کانورس پوشید.
هیلاری کلینتون شاید به اندازه ترزا می عاشق مد و لباس نباشد ولی شکی نیست که اهمیت آن را می داند. از کارزار انتخابات ریاست جمهوری قبلی برخوردش با این موضوع تغییر کرده است. برای کمک به بهبود وجهه خود کریستینا شیک، مشاور مد سابق میشل اوباما و یک متخصص آرایش را استخدام کرده است.
او حتی در ووگ آمریکا، مجله مدی که قبلا از آن دوری می کرد، ظاهر شد. یکباره چرم، منجوق و مهره و تعداد زیادی لباس های مارک آرمانی به کمد لباس خانم کلینتون افزوده شده است.
لاورن روثمن می گوید:"بار قبل که خانم کلینتون در انتخابات شرکت کرد وجه مشخصه استیل او این بود که مثل مردها لباس می پوشد. اما اکنون از زنانگی به عنوان یک ارزش بهره می گیرد و نحوه لباس پوشیدن روشی برای انتقال آن است، چه در مواقعی که در قالب مادر و یا مادربزرگ ظاهر می شود و یا وقتی که عکسی از لباس هایش را روی اینستاگرام می گذارد، می خواهد تاکید کند که یک زن است."
به زبانی دیگر مد لباس به سلاحی بدل شده که خانم کلینتون می تواند آن را در راهبرد سیاسی خود بگنجاند.
دکتر ربکا آرنولد معتقد است روش برخورد و تحلیل درست ما از نحوه لباس پوشیدن سیاستمداران، چه زن و چه مرد، نه مد روز بودن آن بلکه باید رمز گشایی اهداف آنها باشد."به نظرم اکثر سیاستمداران از مد روز پرهیز می کنند و نحوه لباس پوشیدن آنها بیانگر ارزشهایی است که می خواهند منعکس کنند."
لاورن روثمن موافق است و می افزاید:"این بخشی از پیام رسانی به شیوه بصری است. خیلی از سیاستمداران آرزویشان این است ظاهری داشته باشند که به اصطلاح مخصوص سیاستمداران است. چون بسیاری از سیاستمداران بد لباس می پوشند نباید تصور کرد که لباس پوشیدن بلد نیستند."
این نکته ما را به جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر بریتانیا می رساند. سیاستمداری که از سوی بسیاری و حتی مادر دیوید کامرون، نخستوزیر سابق به خاطر بی توجهی به استانداردهای لباس پوشیدن در سطوح عالی سیاست بریتانیا مورد انتقاد قرار گرفته است.
کوری روچ می گوید برای مشتریان سیاستمدارش در واشنگتن قیمت همیشه موضوع حساسی است چون نمی خواهند لباس هایی بپوشند که از نظر قیمت با لباسهای مردم معمولی خیلی تفاوت داشته باشد. او به جو بایدن اشاره می کند که "به خاطر پوشیدن یک کت و شلوار ۸۰۰ دلاری بشدت مورد حمله قرار گرفت و این درحالی است که قبل از ورود به سیاست فرد متمولی بوده است." فرانسوا اولاند رییس جمهور فرانسه نیز به خاطر هزینه کردن ۱۰ هزار دلار در سال برای لباس و خیاطی به همین سرنوشت دچار شد.
لاورن روثمن می گوید دونالد ترامپ مراقب این نکته است."او سعی می کند شبیه آنچه که شیوه معمولی لباس پوشیدن سیاستمدارهاست لباس بپوشد. کت و شلوارهای دست دوز و اعلا را تن او نمی بینیم و معمولا کت و شلوارهایی که در دوره اخیر می پوشد یک شماره بزرگترند. دونالد ترامپ تصمیم گرفته به جای یک میلیونر وال استریت شبیه سیاستمداران لباس بپوشد و این به افزایش حمایت از او کمک می کند."
کت و شلوارهای گشاد و بی قواره در حقیقت فاصله گرفتن از کت و شلوارهای خوش دوخت و پیراهن های بدون کراواتی است که باراک اوباما می پوشید و آستین های آنرا گاه بالا می زند. مشخصات ظاهری دونالد ترامپ را می توان رجعت به اواسط دهه هشتاد میلادی و ریگانیسم تلقی کرد که جمهوری خواهان معمولا از آن به عنوان "دوران خوش گذشته" آمریکا یاد می کنند.
آقای ترامپ در تمام دوران کارزار انتخاباتی به کت و شلوارهای سورمه ای وفادار مانده و هیچگاه لباس های راحت تر و یا اسپورت به تن نکرده است. گاهی اوقات کراوات را کنار گذاشته و کلاه بیسبال با شعار "عظمت را به آمریکا برگردانیم" را می پوشد ولی کت و شلوار سرمه ای دست نمی خورد. این روش لباس پوشیدن بخشی از دیدگاه او برای رهبری کشور به شیوه مدیر کل شرکت هاست و نمادی از مدیران اقتصادی سنتی را به ذهن می آورد.
دونالد ترامپ حتی قبل از شرکت در مبارزات انتخاباتی اهمیت وجهه ظاهری را بخوبی درک می کرد. مدل آرایش موی او و پوست برنزه اش ممکن است در دهه های اخیر مورد تمسخر قرار گرفته باشد ولی به او کمک کرده چهره متمایزی داشته باشد و آنچه را که به آن اعتقاد دارد در ذهن رای دهندگان حک کند.
با وجودیکه نامزدهای انتخابات باید به شیوه ای عادلانه و جدی به خاطر دیدگاهها و مضمون برنامه هایشان مورد قضاوت قرار بگیرند ولی در این دوران که تصویر حامل خبر است بی توجهی به پیامهای بصری حساب شده ای که نامزدها می فرستند نابخردی است. برای سیاستمداران مهم در عرصه جهانی امروزه درست لباس پوشیدن بسیار با ارزش است.