- 18 اکتبر 2016 - 27 مهر 1395
پیری و روند سالمندی جزئی از زندگی بشراست. دراین دوره تواناییهای فرد دستخوش تغییرات اساسی میشود؛ هم کاهش قابلیتهای جسمانی اجتناب ناپذیراست هم کاهش عملکرد شناختی که بتدریج ایجاد میشود.
در سالمندی توانایی زندگی مستقل اهمیتی اساسی دارد، فرد سالمند به ورزش و فعالیت بدنی احتیاج دارد اما ناتواناییهای جسمی و حرکتی یا این امکان را از سالمندان سلب یا تاثیر سودمند آن را کم میکند. اما سوال این است که این کاهش فعالیت بدنی چه تاثیری بر عملکرد شناختی (حافظه، توجه، مهارتهای کلامی و زبانی، درک فضا و ادراک بینایی) میگذارد؟
باید به این نکته توجه کرد که اثرات مفید ورزشهای هوازی صرفا به مزایای فیزیولوژیک مانند افزایش مصرف اکسیژن، بهبود گردش خون، افزایش تعداد مویرگها و بهبود عملکرد رگها محدود نمیشوند.
تحقیقات ثابت کردهاند که فعالیت هوازی هم سلامت جسمی هم روانی افراد را به سطح مطلوب نزدیک میکند.
ورزش مستقیما میتواند شکل پذیری سیناپسها (محل تلاقی سلولهای عصبی) را افزایش دهد (با تغییر ساختار و قابلیت سیناپس) و در نتیجه با پشتیبانی از تولید سلولهای عصبی (نوروژنز) از زوال شناختی در جمعیت میانسالان جلوگیری کند.
بر این اساس، افزایش مصرف اکسیژن ممکن است عامل مهمی در بهبود رشد عصبی، تکثیر سلولی، بقای سلول، افزایش میزان فاکتور نورونزای مشتق از مغز (BDNF) و تحریک بیشتر نوروژنز باشد. همچنین ورزشهای هوازی باعث بهبود عملکرد و توسعه عروق در مناطق از مغز می شود که در عملکرد شناختی بسیار دخیل هستند.
در حین فعالیت بدنی جریان خون مغز به مناطق مختلف مغز (از جمله هیپوکامپ، لوب تمپورال داخلی، پیشانی، آمیگدال و بازال گانگلیا) افزایش مییابد و این در عملکردهای شناختی، حافظه و بویژه حافظه بلند مدت نقش مهمی ایفا میکند.
نتایج تحقیقی هم که ما در دانشگاه بیلفلد آلمان انجام دادیم تایید کرد که ورزشهای هوازی و بیهوازی قادرند به طور قابل توجهی حافظه بینایی افراد مسن، هم حافظه کوتاه مدت هم بلند مدت، را بهبود ببخشد. علاوه بر این ما متوجه شدیم تمرینهای غیرهوازی (یادگیری حرکتهای جدید، استروپ، تمرین هماهنگی عصب و عضله، تمرین تعادلی و تمرین با وزنه) در فراخوان و بازیابی اطلاعات از حافظه کلامی از تمرینهای هوازی (دویدن با شدت ملایم تا متوسط) اثر بهتری دارند.
از این رو با اینکه کاهش عملکرد حافظه در سالمندی اجتناب ناپذیر به نظر میرسد اما با توجه به یافتههای تحقیقات دیگر و پژوهش ما میتوان به سالمندان توصیه نمود:
با توجه به سطح آمادگی جسمانی و سلامت فرد سالمند فعالیت ملایم تا متوسط، مناسب و کافی بنظر میرسد.
این تمرینات برای افرادی هم که توانایی فعالیت هوازی را دارند در حفظ قوای شناختی مفید هستند.
از این رو، حتی ورزش ارادی ملایم و برنامههای غیرهوازی هم ممکن است تواناییهای شناختی افراد مسن را تا حد قابل توجهی حفظ کند، چنین برنامههایی الزاما نیاز به دویدن و توانایی قابل توجه در استفاده از ظرفیت هوازی ندارد بنابراین برای سالمندانی هم که توانایی فعالیتهای حرکتی جابجایی مانند دویدن را ندارند امکان پذیراست.
علاوه بر این یادگیری مهارتهای حرکتی جدید باعث تغییرات سیناپسی و تشکیل پروتئینهای جدید در سلولهای عصبی مغز میشود.
افزایش فعالیت سیناپسی در مدارهای خاصی از سلولهای عصبی در مغز میتواند به بهبود عملکرد شناختی در افراد مسن منجر شود.
مطالعه ما نشان داد که فعالیت منظم بدنی شامل تمرینات غیرهوازی و تمرینات هوازی با شدت کم تا متوسط و همچنین یادگیری مهارتهای حرکتی جدید میتواند عملکرد شناختی سالمندان را تحت تاثیر قراردهد و باعث تاخیر یا جلوگیری ازاختلال شناختی و زوال عقل شود.
بنابریان به سالمندان توصیه میکنیم که برای جلوگیری از اختلال شناختی و زوال عقل، به هر شکل ممکن به فعالیت منظم بدنی بپردازند و درصورت ناتوانی در انجام فعالیتهای منظم ورزشی، در یادگیری مهارتهای حرکتی جدید که نیازمند آمادگی جسمانی چندانی نیست بکوشند و به حفظ قوای شناختی خود و کاهش خطر ابتلا به زوال عقل کمک نمایند.
این تمرینات مثل نوشتن با دست غیرمسلط (مثلا نوشتن با دست چپ برای افراد راست دست) یا خواندن یک نوشته در آینه یا خواندن یک نوشته از پشت صفحه، روشهایی ساده، امکانپذیر و حتی سرگرم کننده هستند.
_____________________________________________________________________________________________________________
این مطلب برگرفته از تحقیق دکتر غلامرضا تذکاری عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد است که زیر نظر پروفسوردکتر هانس یوآخیم مارکویچ مدیروقت دپارتمان روانشناسی فیزیولوژیک دانشگاه بیلفلد در آلمان روی ۸۹ فرد سالمند ۶۵-۷۵ ساله انجام شده است. متن کامل این تحقیق را میتوانید اینجا بخوانید.
فضاپیمای اروپایی شیاپارلی که روز یکشنبه با موفقیت از سفینه مادر جدا شده بود در مسیر فرود بر مریخ قرار دارد.
این کاوشگر ۵۷۷ کیلوگرمی پس از رسیدن به اتمسفر مریخ کمتر از شش دقیقه وقت خواهد داشت سرعت خود را از ۲۱ هزار کیلومتر در ساعت به تقریبا صفر کاهش دهد تا فرودی نرم بر سطح خاکی مریخ داشته باشد.
شیاپارلی با هدف نشان دادن توانایی آژانس فضایی اروپا، اسا، برای فرود بر همسایه زمین طراحی و اعزام شده است.
تنها تلاش قبلی این سازمان برای فرود آوردن یک کاوشگر بر مریخ در سال ۲۰۰۳ بود؛ زمانی که بیگل-۲ فرود آورده شد.
بیگل به سلامت فرود آمد اما صفحات خورشیدی آن به درستی باز نشد و تماسش با زمین قطع شد.
شیاپارلی امیدوار است سرنوشت بهتری داشته باشد اما فقط با تکیه بر باطری و برای چند روز فعالیت خواهد کرد.
برنامه فرود روز چهارشنبه این کاوشگر کاملا اتوماتیک است. ابتدا با کمک سپر حرارتی سرعت آن در اتمسفر کاهش خواهد یافت. بعد سرعت آن درست پیش از رسیدن به سطح با کمک چتر و راکت ها تقریبا به صفر خواهد رسید. در دو متر آخر شیاپارلی برمی گردد تا روی شکم فرود آید.
در این فاصله اسا همچنین درگیر ماموریت مهم استقرار ماهواره "تریس گس اوربیتر" در مدار مریخ است.
این همان ماهواره ای است که شیاپارلی همراه آن به مدار مریخ حمل شد.
این مدارگرد برای چند سال رفتار عناصر موجود در اتمسفر مریخ مثل متان، بخار آب و دی اکسید نیتروژن را مطالعه خواهد کرد.
هرچند میزان این گازها بسیار کم است اما حاوی سرنخ هایی درباره فعالیت های کنونی مریخ هستند و حتی ممکن است نشانه های حضور حیات را آشکار کنند.
ادامه دارد
دو فضانورد چینی در ماموریتی با هدف توسعه توانایی های چین به عنوان یک قدرت فضایی وارد آزمایشگاه فضایی تیانگونگ ۲ شده اند.
آنها روز دوشنبه با راکت شنژو-۱۱ از شمال چین راهی فضا شده بودند و در ساعت ۰۳:۲۴ به وقت پکن در تیانگونگ ۲ پهلو گرفتند.
جینگ هایپنگ و چن دانگ طی ۳۰ روز آینده در این ایستگاه مشغول انجام مجموعه ای از آزمایش ها خواهند بود.
این طولانی ترین ماموریت فضانوردان این کشور در فضاست.
ایستگاه در ارتفاع ۳۹۳ کیلومتری از سطح زمین قرار دارد و به گفته رسانه های دولتی فرآیند پلهوگیری و ورود فضانوردان که از راه دور از زمین کنترل می شد دو ساعت طول کشید.
تلویزیون دولتی چین صبح چهارشنبه تصاویر زنده ویدئویی از پهلوگیری و ورود فضانوردان به ایستگاه با عبور از دهانه ای به قطر ۸۰ سانتیمنتر را نشان داد.
چین سومین کشور پس از آمریکا و روسیه است که ماموریت های انسانی به فضا انجام می دهد.
این کشور که در برنامه ایستگاه بین المللی فضایی شرکت ندارد قصد ایجاد یک پایگاه دایمی در فضا تا سال ۲۰۲۲ را دارد.
چین قصد دارد با ارسال ماژول های اضافی تیانگونگ ۲ را در چند سال آینده گسترش دهد.
چین پول و تلاش زیادی خرج برنامه فضایی اش کرده است و می خواهد حداقل ۲۰ ماموریت فضایی در سال جاری انجام دهد.
سام (سامانتا) بلوم در تعطیلاتی خانوادگی از بالکن افتاد و بدنش از سینه به پایین فلج شد. تحت تاثیر این حادثه دچار افسردگی شدیدی شد اما نمی توانست تصور کند که یک جوجه زاغ که او نیز از لانهاش به زمین افتاده بود به او کمک خواهد کرد. وقتی خانواده سام، این جوجه زاغ را به خانه آوردند، شادی و نشاط به محیط خانواده آورده شد. این جوجه زاغ به سام کمک کرد تا زندگی جدیدی را شروع کند.
او لحظه سقوط از بالکن هتل در تایلند را به خاطر نمی آورد. ژانویه ۲۰۱۳ بود و سام همراه شوهرش کامرون و سه فرزندشان برای تعطیلات به یک روستای کوچک در سواحل دریای آندامان رفته بودند.
سام از ارتفاعی حدود شش متر به زمین افتاد. وقتی شوهرش بالای سرش رسید، رسید از هوش رفته بود و فرصتی نبود تا این صحنه دلخراش را از چشم فرزندانشان پنهان کند. کامرون به یاد میآورد که پسر بزرگشان وقتی مادرش را در آن حالت دید پرسید:"مامان در حال مرگه؟"
کامرون می گوید:"می دانستم سام زنده است ولی خون از سرش جاری شده بود و بشدت نگران بودم که ممکن است همانجا بمیرد."
وقتی سام را به بیمارستان اصلی منطقه که چهار ساعت با محل فاصله داشت منتقل کردند آزمایشها نشان داد جمجمه او از چند نقطه ترک خورده، مغزش دچار خونریزی شده ، هر دو ریهاش سوراخ شده و یکی از آنها کاملا از کار افتاده و ستون فقراتش درست زیر تیغه های شانه خرد شده است.
سام وقتی فهمید از سینه به پایین فلج شده دچار افسردگی شدیدی شد. از همه چیز و همه کس و بخصوص خودش بیزار و عصبانی بود.
او شش ماه در بیمارستان بستری بود و در تمام آن مدت حتی زمانیکه بچه ها به ملاقاتش می رفتند نمی توانست جلوی گریه خود را بگیرد. در این مدت کامرون دست به کار شد و منزلشان در سواحل شهر سیدنی استرالیا را برای حرکت سام با صندلی چرخ دار آماده کرد. او و بچه ها منتظر بازگشت سام بودند و امیدشان این بود که با آمدن به خانه روحیه اش بهتر شود.
اما درست برعکس بود. سام با بازگشت به خانه متوجه شد دیگر نمی تواند خیلی از کارهای روزانه را انجام دهد. نه می توانست شنا کند و نه همراه بچه ها به موج سواری برود. شرایط روحی اش چنان بد بود که آرزو می کرد بمیرد.
اما سه ماه بعد حادثه ای که کسی انتظارش را نداشت روی داد. سام و بچه ها به دیدن مادرش رفته بودند. باد شدیدی می وزید. نوا پسر وسطی خانواده جوجه زاغی را دید که روی زمین افتاده بود. آنها جوجه زاغ را با خودشان به خانه بردند.
سام می گوید:"اسمش را گذاشتیم پنگوئن چون خیلی شبیه پنگوئن است. سراسر سفید و نرم بود و پاهای بزرگی داشت."
ابتدا فکر می کردند یکی از بالهای جوجه زاغ شکسته است ولی بعد متوجه شدند سالم است چون خیلی کوچک بود و بدن نحیفی داشت.
یک دامپزشک به آنها گفت نگهداری از جوجه زاغ مسئولیت زیادی است چون در ماههای اول باید هر دوساعت یک بار به او غذا بدهند. با این همه خانواده تصمیم گرفت که نجات این جوجه می تواند کار خوبی باشد که همگی در آن شرکت کنند.
سام می گوید:"خیلی به او علاقمند شدم چون مثل این بود که همیشه یک نفر پیش من است. از لحظه ای که او را به خانه آوردیم همیشه روی شانه ها و یا پاهای من می نشست. ما را سرگرم میکرد و می خنداند."
"باهاش حرف می زدم، غر می زدم و درد دلم را بهش می گفتم. به نظرم شوهرم دیگه حوصله زیادی برای این حرف ها نداشت. ولی پنگوئن همه درد دلهای من را شنیده و همه چیز را می داند."
به گفته سم خلق و خوی پنگوئن متغیر بود."بعضی از صبح ها عصبانی بود و دست آدم را نوک می زد. در مواقع دیگر با سرعت داخل سالن می دوید و خودش را می انداخت توی تخت، می رفت زیر لحاف و می خوابید. این حرکاتش واقعا خنده دار بود."
بچه ها هم با او بازی می کردند، برایش یک تکه چوب پرت می کردند و او با نوکش آنرا می گرفت.
کامرون شروع کرد به عکس گرفتن از جوجه زاغ و یک صفحه اینستاگرام برای پنگوئن درست کرد. به فاصله کوتاهی او هزاران طرفدار پیدا کرد.
پنگوئن در سراسر خانه جولان می داد و آداب توالت رفتن را نمی دانست در نتیجه همه جا را کثیف می کرد. وقتی بزرگتر شد خانواده او را تشویق کردند که برود توی باغ و در نهایت یاد گرفت شب ها بیرون بخوابد. ولی هر روز صبح ساعت شش سرو کله اش پشت در خانه پیدا می شد و صدای خاصی از خودش درمی آورد که معنای آن این بود "در را برایم باز کنید."
هر چه پنگوئن مستقل تر شد زمان بیشتری را بیرون از خانه می ماند. تابستانی که تقریبا یک ساله شده بود به مدت شش هفته ناپدید شد. دل همه برای او تنگ شده بود. اما درست روز تولد سیزده سالگی روبن پسر بزرگ خانواده دوباره سر و کله اش پیدا شد و هشت ماه دیگر آنجا ماند.
یک سال پیش او از خانه رفته و تاکنون برنگشته است. جوجه زاغی که به کمک خانواده نجات پیدا کرد بزرگ شده و آزادی خود را یافته است و همزمان سام نیز آزادی متفاوتی پیدا کرده است. از سه سال پیش ورزش قایقرانی (کایاک) را شروع کرده و اکنون عضو تیم کایاک پارالمپیک استرالیا است.
او می گوید:"از صندلی چرخ دار آمدم بیرون و به ورزش در آب و طبیعت بازگشته ام، چیزی که بشدت دلم برایش تنگ شده بود."
طی دوسالی که پنگوئن با آنها زندگی می کرد کامرون که عکاس حرفه ای است، حدود ۱۴ هزار عکس از او گرفته است. عکسهای زاغ در اینترنت علاقمندان فراوانی داشتند ولی در این مدت کسی از مشکلاتی که این خانواده با آن روبرو بود خبر نداشت.
داستان این ماجرا اکنون در کتابی به قلم بردلی ترور گریو همراه با عکس های کامرون منتشر شده است. با خواندن این کتاب اولین بار سام متوجه شد که فرزندانش او را بیهوش و مجروح روی زمین دیده بودند.
کامرون معتقد است درست به همان شکلی که خانواده اش جوجه زاغ را نجات دادند او نیز به نجات خانواده آنها کمک کرده است. "سام وقتی آمد خانه بشدت افسرده بود و وقتی پنگوئن وارد زندگی ما شد فضای خانه را کاملا تغییر داد. بخصوص روحیه سام را از این رو به آن رو کرد."
سام نیز موافق است و می گوید:"من واقعا دوستش داشتم، از صمیم قلب عاشقش بودم."
بخشی از عکسهایی که کامرون از زاغ گرفته اکنون در کتابی با عنوان "پنگوئن بلوم" منتشر شده که در عین حال ماجرای تصادف و بازپروری سام را هم بازگو می کند.
در مقدمه کتاب، سام با صراحت از زندگی در حالت فلج نسبی صحبت می کند."زندگی در حالت فلجی مثل بیرون آمدن از کما و فهمیدن این است که ۱۲۰ ساله هستید. خانواده و دوستان می خواهند شما خوشحال باشید چون بالاخره هنوز زنده اید ولی هر کاری که می خواهید بکنید خیلی کند و دردناک است. و بسیاری از کارهایی که قبلا انجام می دادید و به شما احساس زنده بودن می داد، اکنون دیگر غیرممکن است."
او می گوید توانست با کمک خانواده اش و ورزش و البته دوستی با یک پرنده براین شرایط غلبه کند. در ویدئوی تبلیغاتی این کتاب گفته می شود"فرشته ها در اندازه ها و اشکال گوناگون ظاهر میشوند."