بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

نوشته هایی که برای 'اثبات' تئوری‌های توطئه مربخ ویوفوهای به کار گرفته می‌شدند.

نوشته هایی  که برای 'اثبات' تئوری‌های  توطئه مربخ ویوفوهای به کار گرفته می‌شدند.

آیا الویس هنوز زنده است؟ در منطقه ۵۱ (منطقه نظامی فوق سری در ایالت نوادا) چه می‌گذرد؟ چه کسی واقعا جان‌اف‌کندی را کشت؟ آیا سیاستمداران و رهبران دنیا به انسان‌نماهایی خزنده بدل می‌شوند؟

+ سیا ۱۳ میلیون سند را از وضعیت طبقه بندی خارج کرد

کلر گرفیک، مدیر نمایشگاه‌های گالری عکاسان لندن که میزبان نمایشگاهی با موضوع نظریه‌های توطئه و با عنوان "هفته توطئه" بود، می‌گوید: "اخبار جعلی و نظریه‌های توطئه به هیچ وجه چیز جدیدی نیست. ولی امروزه به شکلی بی‌سابقه به جریان‌ها و اندیشه‌های غالب راه یافته‌اند. هر کسی می‌تواند نظریه‌های توطئه را از طریق اینترنت به خوردِ دیگران دهد. امکان نشر و انعکاس آن‌ها به شکلی تصاعدی بالا رفته است".

"لحظه‌های تفرقه‌انداز" عنوان نمایشگاه اصلیِ "هفته توطئه" است، که مبتنی است بر آرشیو وندل سی. استیونس (۲۰۱۰-۱۹۲۳)، خلبان پیشین نیروی هوایی آمریکا و محقق برجسته یوفو [شیء ناشناس پرنده]. استیونس در طول ۵۰ سال کار خود، یکی از بزرگ‌ترین مجمو‌عه‌ عکس از یوفوها را گردآوری کرده است.

گرفیک می‌گوید: "ما به این نتیجه رسیدیم که از طریق داستان‌های مربوط به یوفوها بهتر می‌توانیم مشکلات و مسایل روز جهان را درک کنیم. امروزه این تصور وجود دارد که اگر جهان با نگاه شما مطابقت نکند، می‌توانید واقعیت خودتان را از طریق اینترنت خلق کنید. دیگر لازم نیست عقایدتان را با واقعیت‌های جهان تطبیق بدهید".

به اعتقاد گرفیک، همین نکته به تقویت نظریه‌های توطئه دامن زده است. از نظر او، تسلط نظریه‌های توطئه بر فضای حاکم یکی از عوامل تغییر سیاست در جهان است: "حتی می‌شود گفت که دونالد ترامپ هم محصول همین فرهنگ جدید نظریه‌ توطئه است؛ انفجار توطئه در جهان اینترنت باعث شده شخصیتی مثل او تولید شود".

اما چه کسانی به نظریه‌های توطئه متوسل می‌شوند؟ پاسخ گرافیک این است: "آدم‌هایی که فکر می‌کنند دنیا آن واقعیت‌هایی را که آن‌ها می‌خواهند به آن‌ها نمی‌دهد. آن‌ها دوست دارند که در این دنیای عظیم و پیچیده، روایتی را پیدا کنند که همه چیز را بسته‌بندی و محدود کند، حتی اگر این روایت از نظر دیگران واقعاً عجیب و باورنکردنی باشد. آدم‌ها به طور غریزی سعی می‌کنند هر جور که بتوانند به چیزها معنا بدهند".

در این دنیای تیره توطئه‌ها، عکس نقشی حیاتی ایفا می‌کند. بسیاری از نظریه‌های توطئه استدلال‌های خود را بر "شواهدی" مبتنی می‌کنند که عکس در اختیار فضای عمومی گذاشته است.

گوردن مک‌دونالد، برگزارکننده لحظه‌های تفرقه‌انداز، در این باره این طور توضیح می‌هد: "دلیلش این است که عکس رایج‌ترین و پذیرفته شده‌ترین مدرک شاهدان عینی است. دخالت ماشینی [به اسم دوربین] این توهم را ایجاد می‌کند که در عکاسی، مشاهده ما خالی از پیشدواری‌ است. به جز این، عکس را خیلی راحت می‌شود توزیع و مصرف کرد، به این معنی که به راحتی می‌توان از کنار اطلاعات مربوط به یک عکس رد شد، ولی خواندن متن زمان و تلاش می‌برد".

این ایده که دوربین هرگز دروغ نمی‌گوید بدون شک نادرست است. در زیر، درباره پنج عکسی صحبت می‌کنیم که عمدتاً نظریه‌پردازان توطئه و کسانی که به امور فراطبیعی علاقه‌مند اند برای "اثبات" اعتقادات خود از آن ها سود جسته‌اند.

بشقاب‌پرنده‌ها

در سال ۱۹۷۹، استیونس کتابی با عنوان یوفو: ارتباط از خوشه پروین منتشر کرد. او در این کتاب به بررسی ادعاهای کشاورزی سوییسی به نام بیلی میر می‌پردازد که می‌گفت با افرادی از مجموعه فلکی خوشه پروین در ارتباط بوده است و برای اثبات حرف‌های خود عکس‌هایی هم در اختیار دارد. عکس‌های میر مجموعه‌ای از مناظر طبیعی بودند که در‌ آن‌ها شکل‌های فلزی مدوری در فضا معلق دیده می‌شدند. استیونس در کتاب خود عکس‌های میر را با آزمایش‌هایی شبه‌علمی مورد ارزیابی قرار می‌دهد. این روش‌ها و آزمایش‌ها که مبتنی بر اولین تکنولوژی‌های دیجیتالی بودند صحت عکس‌ها را تأیید می‌کنند؛ و بنابراین، استیونس نیز به این نتیجه رسید که در عکس‌ها هیچ دستکاری صورت نگرفته است.

استیونس این امکان را در نظر نمی‌گیرد که شاید عکس‌ها به روش‌هایی غیر دیجیتالی جعل شده باشند (مثلاً شاید میر "سفینه‌های" خود را با سیم‌هایی نامرئی از درخت‌هایی آویزان کرده که در عکس دیده نمی‌شوند). آن طور که مک‌دونالد می‌گوید: "صِرف این که عکس‌ها واقعی باشند، یعنی تصاویری واقعی باشند که با دوربینی واقعی گرفته شده باشند، به این معنی نیست که از همان چیزهایی هستند که عکاس ادعا می‌کند". مک‌دونالد که درباره یوفوها تحقیق کرده است متوجه نکته‌ای می‌شود و آن اینکه "بشقاب‌پرنده‌ها را همیشه مردانی سفیدپوست در مناطقی دور از شهرها مشاهده می‌کردند نه کسانی که در شهر زندگی می‌کردند؛ مثلاً در کوه‌های آلپ در سوییس، بیابان‌های نوادا، و مناطق روستایی آرژانتین و مکزیک. هیچ وقت تا به حال نشنیده‌ایم که مثلاً ۱۰ هزار نفر سفینه‌ای را در خیابان آکسفورد [خیابانی پر رفت‌و‌آمد در مرکز لندن] مشاهده کرده باشند.

راما، موجودی فضایی

گزارش‌ مشاهده و رصد یوفوها دهه‌ها دست به دست می‌شد. عکس موجودات فضایی و سفینه‌ها و بشقاب‌پرنده‌ها همه جا دیده می شد. اما مک‌دونالد تنها یک عکس در ذهن دارد که ظاهراً آن طور که ادعا شده نه از یک موجود فضایی که توسط آن گرفته شده است: موجود فضایی مهربان و دوست‌داشتنی، که شخصیت ماجرای آدم‌رباییِ نه چندان معروفی بود که ظاهراً در سال‌های دهه ۱۹۸۰ در شهر بوتوکاتوی برزیل می‌گذشت.

مک‌دونالد می‌گوید: "داستان از این قرار است که یک آقای برزیلی به نام خوا والریو داسیلوا و پسر بزرگش توسط موجودی فضایی به نام راما به طور مرتب دزدیده می‌شوند. راما آن‌ها را به سیاره خودش می‌برد تا برای افزایش جمعیت‌ خود با زنان این سیاره رابطه جنسی برقرار کنند". استیونس کتابی را به این ماجرای به قول خودش "عجیب" اختصاص می‌دهد که یکی از کسانی که ربوده شده بود تعریف می‌کند که یکی از زنان فضایی که با آن دیدار کرده بود نشانی مثل زنان هندی بر سینه دارد که بسیار جذاب بوده".

استیونس چند عکس با پرسپکتیو جوی بازتولید کرد [پرسپکتیو هوایی یا جوی به اثری گفته می‌شود که اتمسفر یا جو روی تصویر یک شیء می‌گذارد و باعث می‌شود دورتر به نظر آید] که در آن‌ها موجودی انسان‌نما و سایه‌وار دیده می‌شد که آن طور که مدعیان می‌گفتند راما، رفیق فرازمینی‌شان، است. عکس عجیبی هم از بخش پایینی صورت داسیلویا بود، که سبیل‌های پرپشت او را نشان می‌داد. می‌گفتند این عکس را هم راما گرفته است. مک‌دونالد می‌گوید: "چیزی که مردم به آن می‌گویند "اثبات از طریق عکس" واقعاً چیز غریبی است. البته خیلی‌ها ادعا می‌کنند که ربوده شده‌اند، ولی اینکه یکی یک دوربین کامپکت قرض بگیرد و جایی مخفی‌اش کند، و بعد آن را با خودش به یک سیاره دیگر ببرد و عکس بگیرد - من که چنین چیزی تا به حال نشنیده‌ام."

 از نظریه‌های جنجالی توطئه این بوده که مأموریت‌های پروژه آپولو برای سفر به ماه در بین سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲، دروغ و شایعه بوده، و عکس‌هایی هم که سازمان ناسا از این سفرها منتشر کرده جعلی بوده

سفر به ماه

یکی از مشهورترین و پرمناقشه‌ترین نظریه‌های توطئه این است که همه آن شش سفری که در بین سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲، توسط برنامه فضایی آپولو به ماه صورت گرفته است دروغ و شایعه بوده، و عکس‌هایی هم که سازمان فضایی آمریکا، ناسا، از این سفرها در اختیار عموم گذاشته همه جعلی‌اند. نخستین کسی که از این نظر دفاع کرد بیل کیسینگ، یکی از اعضای سابق نیروی دریایی آمریکا، بود. او در کتاب خود با عنوان "ما هرگز به ماه نرفتیم: کلاه‌برداری سی میلیون دلاری آمریکا" که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد، این تئوری را ارائه کرد.

کسانی که فکر می‌کنند مأموریت‌های پروژه آپولو ساختگی بوده معتقد‌‌اند که انگیزه ناسا برای فریب دنیا این بوده که این تصور را القا کند که آمریکا در نبرد فضایی، روس‌‌ها را شکست داده است، حال‌ آن که واقعیت چیز دیگری بوده است. مک‌دونالد می‌گوید: "کیسینگ آدم بسیار تحصیل کرده‌ای بود و عمیقاً به نظریه خودش اعتقاد داشت، و به شکلی بسیار تحلیلی روی آن کار کرده بود. وقتی ملاحظات و مشاهداتش را می‌خوانید می‌بینید که کاملاً منسجم‌اند. به همین دلیل هم مردم حرفش را باور کردند". کیسینگ و هواداران او که بسیاری‌شان همچنان سفر به ماه را رد می‌کنند، تمرکز خود را بر نکات مشکوک و غریب عکس‌های ناسا گذاشته‌اند. این عکس‌ها را می‌توانید رایگان از وبسایت ناسا تهیه کنید.

مک‌دونالد در این باره می‌گوید: "[طرفداران نظریه توطئه] استدلال‌های مختلفی می‌آوردند: در عکس‌ها و مکان‌های مختلف، پس‌زمینه‌ها یکی است؛ سایه‌های تخته‌سنگ‌ها و فضانوردان مسیرهای مختلفی را طی می‌کنند؛ با توجه به تجهیزاتی که در اختیار داشته اند، تعداد عکس‌هایی که گرفته‌اند خیلی زیاد است". البته مک‌دونالد یادآور می‌شود که ناسا به تمام این استدلال‌ها پاسخ داده است. با این حال، همچنان استدلال‌های کیسینگ طرفداران و خریداران زیادی دارد، چون به طور کلی انگیزه‌ای برای تقویت نظریه‌های توطئه به دست می‌دهد: عدم اعتماد به حکومت‌ها و صاحبان قدرت.

مک‌دونالد چنین ادامه می‌دهد: "ماجرا درست مثل همان داستان یوفوها است. اغلب با این ایده مواجه می‌شویم که حکومت‌ها چیزهایی را پنهان می‌کنند. منطقه ۵۱ مثال خوبی است. به طور کلی همیشه در نظریه‌های توطئه، با تقابل "ما و آن‌ها" مواجه هستیم (اگر غیر از این باشد، پس واقعاً چه کسانی دارند توطئه می‌کنند؟) و معمولاً هم "آن‌ها" همان حکومت‌ها هستند".

حیات در مریخ

انسان سال‌ها است که درباره امکان حیات در کره مریخ حدس و گمان‌هایی زده است؛ و جای تعجب نیست که وقتی ناسا موفق شد در سال ۲۰۱۲، روبات کاوشگر خود با نام Curiosity (کنجکاوی) را بر سطح مریخ فرود بیاورد، نظریه‌های توطئه نیز از آن سو سر بر آوردند. مک‌دونالد می‌گوید: "مردم همه جور چیزی بر سطح مریخ می‌دیدند؛ صورت‌ها و فرم‌های [انسان]، اهرام، و حشرات. و هر چه هم ناسا تأکید می‌کند که این‌ها چیزی جز سایه و بازی‌های نور نیست، نظریه‌های توطئه نیز بیشتر صدای مخالفت خود را بلند می‌کنند. راستش، ناسا در جنگی مدام با نظریه‌های توطئه به سر می‌برد".

بعضی از ادعاهای طرفداران نظریه‌های توطئه در این مورد واقعاً مضحک‌اند - ظاهراً در یکی از عکس‌ها فردی شبیه الویس پریسلی دیده می‌شود. ولی بعضی دیگر موفق شده‌اند برای خود جایگاهی در بین مردم پیدا کنند؛ به نظر بیشتر "قانع کننده" می‌آیند. مثلاً، سال گذشته خیلی‌ها می‌گفتند در یکی از عکس‌های Curiosity از زمین بایر مریخ دو هرم دیده می‌شوند، و آن را مدرکی برای تمدنی گمشده در سیاره سرخ می‌دانستند. مک‌دونالد می‌گوید: "نظریه‌های توطئه درباره حیات در مریخ جالب‌اند، چون بر خلاف ماجرای سفر به ماه، حرفی از جعلی بودن نمی‌زنند، بلکه می‌گویند ناسا حیات موجودات فضایی را عملاً ثبت کرده است. و از آن‌جایی که مردم در عکس‌ها اهرام و مجسمه‌هایی به فرم انسان می‌دیدند، نه فقط می‌گفتند که زمانی موجوداتی فضایی در مریخ زندگی می‌کردند بلکه شاید آن شکل زندگی خود ما بودیم".

معلوم شد ه که یکسری عکس هایی که  "آقای توریست"گرفته بوده ساختگی است. واقعیت ماجرا این بوده که توریستی مجاری در سال ۱۹۹۷ عکسهارا گرفته و پس از ۱۱ سپتامبر با تکنیک‌های دیجیتالی تغییرش داده است

۱۱ سپتامبر

بعضی از سیاه‌ترین و افراطی‌ترین نمونه‌های نظریه‌ توطئه که می‌توانند به بیشترین خشم و نفرتِ ممکن دامن بزنند به حملات ۱۱ سپتامبرِ سال ۲۰۰۱ برمی‌گردند. یکی از اصلی‌ترینِ این توطئه‌ها به ریزش سریع برج‌های دوقلو اشاره دارد. می‌گویند این جور سقوط نمی‌تواند فقط نتیجه برخورد هواپیما باشد و بنابراین، باید در نتیجه انفجارهایی باشد که در جهت مقاصدی شوم به دست دولت آمریکا اجرا شده باشد. یکی از این اهداف احتمالاً ایجاد بهانه‌ای برای جنگ در خاورمیانه بوده است.

بااینکه کارشناسان و محققان رسمی دستِ رد به سینه نظریه‌‌های توطئه در مورد ۱۱ سپتامبر زده‌اند، مدافعان این نظریات برای اثبات حرف‌های خود به عکس‌های دلخراش این حملات و بحران‌های پس از آن متوسل می‌شوند. مک‌دونالد می‌گوید: "تأثیرگذارترین عکس‌های مرکز تجارت جهانی، مثلاً عکس "مرد در حال سقوط"، واقعاً تلخ و هولناک است. به اندازه کافی نشانش داده‌ اند. دیگر لازم نیست دوباره آن‌ها را ببینیم".

مک‌دونالد، در عوض، توجه خود را به یکی از آن عکس‌های ساختگی‌ای معطوف کرده که بلافاصله پس از ۱۱ سپتامبر در اینترنت و از طریق ایمیل‌ دست به دست می‌گشت. این عکس به "آقای توریست" مشهور شده، چون توریستی را نشان می‌دهد که ثانیه‌هایی پیش از برخورد هواپیما با مرکز تجارت جهانی در پشت بام این ساختمان ایستاده است، و هواپیما در پشت او دیده می‌شود. مک‌دونالد می‌گوید "ادعای‌ ‌آن‌ها این بود که نیروهای امدادی دوربین را در بین پاره‌آجرها پیدا کرده اند و فیلمِ داخلِ آن را برداشته اند و پس از ظهور به آخرین عکس‌های زندگیِ این توریست بر بام مرکز تجارت جهانی دست یافته‌اند".

بعدها ثابت شد که عکس کذایی جعلی و ساختگی است. واقعیت ماجرا این بوده که توریستی مجاری در سال ۱۹۹۷ این عکس را گرفته و پس از ۱۱ سپتامبر برای "شوخی" با تکنیک‌های دیجیتالی تغییرش داده است. مک‌دونالد یادآور می‌شود که در همان موقع "این عکس به یکی از ابزارهای نظریه‌های توطئه تبدیل شد و به شکل وسیعی در اینترنت دست به دست می‌گشت. همه می‌گفتند یک جای کار [در ماجرای حملات ۱۱ سپتامبر] مشکوک است". ولی واقعاً چرا آدم‌ها این قدر به نظریه‌های توطئه متوسل می‌شوند؟ مک‌دونالد این طور جواب می‌دهد: "توضیحش سخت است. چرا آدم باید مثلاً برای کامپیوتر ویروس درست کند؟ به نظرم در نهایت مسأله به این می‌گردد که خیلی‌ها می‌خواهند تأثیری داشته باشند. اگر چنین نظریه‌هایی را به جهان صادر کنید، می‌توانید در آن نفوذ داشته باشید. بیشترِ داستان به این برمی‌گردد که می‌خواهند دیده شوند"

دانشمندان می‌گویند انفجار سریع امواج رادیویی در کهکشان‌های دوردست ممکن است حاکی از وجود موجودات بسیار پیشرفته‌ای باشد که پیشرانه سفینه‌های خود را برای سفر بین ستارگان به کار می‌اندازند.

انفجارهای سریع رادیویی (FRB) پدیده‌ای است که در سال ۲۰۰۷ شناخته شد و از آن زمان تاکنون رادیوتلسکوپ‌های عظیم حدود بیست مورد از این امواج پرانرژی را ثبت کرده‌اند که هر کدام حدود چند هزارم ثانیه طول می‌کشد.

دانشمندان برای این پدیده توضیحی ندارند، تنها چیزی که می‌دانند این است که این پدیده در کهکشان‌هایی رخ می‌دهد که میلیاردها سال نوری با سیاره ما فاصله دارد.

اکنون گروهی از دانشمندان معتبر دانشگاه هاروارد توضیحی را برای این انفجارهای رادیویی ارائه کرده‌اند.

آنها می‌گویند این انفجارها می‌توانند نشانه وجود موجودات فضایی بسیار پیشرفته‌ای باشد که می‌خواهند به سفر فضایی بروند و این انفجارهای رادیویی محصول فعالیت پیشرانه بی‌اندازه قدرتمند سفینه آنها است که می‌تواند سفینه را با سرعت نور به سفر بین ستاره‌ای بفرستد.

پروفسور آوی لوب دانشمند مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونین که تحقیق خود را در نشریه اخترفیزیک منتشر کرده می گوید: "این انفجارهای سریع رادیویی با توجه به فاصله‌شان از ما و با توجه به مدت کوتاهی که ظاهر می‌شوند بسیار درخشان هستند و ما نتوانسته‌‌ایم برای آنها هیچ منشا طبیعی پیدا کنیم."

"بنابراین ارزشش را دارد که به یک منشا غیر طبیعی توجه و عمیقا به آن فکر کنیم."

پروفسور لوب و همکارش پروفسور منساوی لینگام سعی کردند ببینند که آیا ساختن فرستنده‌ای اینقدر قوی که امواجش از چنین فاصله‌ای بعید قابل دریافت باشد امکان‌پذیر است یا نه.

آنها به این نتیجه رسیدند که سامانه‌ای دو برابر اندازه کره زمین که بتواند پرتوهای خورشید را دریافت کند می‌تواند انرژی لازم را برای این انفجارهای سریع رادیویی فراهم کند.

البته این سامانه‌ها به خنک‌کننده‌های آبی در اندازه‌های نجومی نیاز دارد تا مانع از ذوبشان شود.

اما این سوال باقی می‌ماند که چرا باید زحمت ساختن چنین چیزی را به خود داد؟

به گفته این دو دانشمند، محتمل‌ترین توضیح در حال حاضر یک سفینه نوری است.

سفینه نوری سفینه ای است که فشار ناچیز نور را تبدیل به شتاب مداوم می‌کند. با اینکه این فشار ناچیز است اما به مرور زمان، همین فشار ناچیر در خلا، سفینه را به سرعت بسیار زیادی می‌رساند.

به زبان ساده‌تر همانطور که باد با وزیدن به بادبان کشتی آن را به حرکت درمی‌آورد، تابش نور خورشید به آینه‌های عظیم سفینه آن را به پیش می‌راند.

انرژی این انفجارهای سریع رادیویی به قدری است که می‌تواند سفینه‌ای به وزن یک میلیون تن - بیست برابر بزرگترین کشتی های کروز- را به حرکت در آورد.

به گفته پروفسور لینگام این انرژی برای اینکه مسافران زنده را به سفر بین ستاره‌ای یا حتی بین‌کهکشانی ببرد کافی است."

اما دلیل اینکه این انفجارها از کره زمین فقط در کسری از ثانیه دیده می‌شوند این است که سیاره، ستاره و کهکشانی که سفینه در آن واقع است و خود سفینه همگی در حال حرکتند در نتیجه پرتوهای رادیویی تمام سطح آسمان را جارو می‌کنند و فقط کسری از ثانیه به زمین می‌رسند.

این محققان استدلال می‌کنند که این انفجارهای سریع رادیویی تکرار می‌شوند اما نمی‌توان آنها را با پدیده‌های عظیم طبیعی توضیح داد، بنابراین شاید کلید معما این باشد که این‌ها پدیده‌هایی طبیعی نیستند: "مسئله علم اعتقاد نیست بلکه شواهد است. بد نیست که ایده ها را مطرح کنیم و بگذاریم یافته‌ها در باره آن قضاوت کنند."


10 نمونه ازحیرت انگیز ترین شعبده بازی ها که تا هالا دیدید

 




۱۰ نمونه از حیرت انگیز ترین و عجیب ترین تر  فندهای شعبده بازی که تا به حال انجام شده اند

a97015_g011_3-swelling-jackhammer
بدون نظر

بشر همواره در طول تاریخ سعی داشته هنر جادوگری و شعبده بازی را فرا گیرد. ترفندهای جالب و باور نکردنی که در شعبده بازی ها مشاهده می کنیم، هر کسی را به حیرت وا می دارند. غیب کردن یک خودکار و یا ظاهر کردن خرگوش در کلاه، تنها بخش کوچکی از ترفند های شعبده بازی هستند.

افرادی وجود دارند که با به خطر انداختن جان خود، کارهایی انجام می دهند که هیچ کس حاضر به تجربه آن ها نیست. بهترین مثال در این زمینه، شعبده بازی های دیوید کاپرفیلد سرشناس است.

ما در این مقاله قصد داریم ۱۰ نمونه از بهترین و باور نکردنی ترین شعبده بازی هایی که تا به حال نمایش داده شده را به شما نشان دهیم. شما با تماشای آن ها به طور حتم شگفت زده خواهید شد و برخی از آن ها را باور نمی کنید. تا پایان مطلب همراه باشید.

۱- نصف شدن توسط اره

شعبده بازی

در این نمایش که توسط دیوید کاپرفیلد اجرا گشت، یک اره بالای سر او قرار داده شده بود که با تایمینگ مشخص پایین می آمد. آقای کاپرفیلد نیز روی یک تخته خوابیده و دست و پایش زنجیر شده بود. ماچرا از این قرار بود که وی قصد داشت تا زمان پایین آمدن اره خودش را رها سازد، اما این اتفاق نیفتاد و تیغه او را از وسط به دو نیم کرد. پس از این ماجرا همه شوکه شدند و منتظر اتفاق بعدی بودند.

ظاهرا شعبده باز کاملا به دو قسمت تقسیم شده بود. اما لحظاتی بعد، هر دو نیمه آقای کاپرفیلد به حرکت درآمدند. سپس او دستور داد که تمام مراحل به صورت برعکس اجرا شود. نیمه های بدن با هم یکی شدند، اره به بالا بازگشت، جعبه بسته شد و کاپرفیلد صحیح و سالم از آن بیرون آمد. ویدیوی زیر شما را در درک ماجرا کمک خواهد کرد.

۲- یخ زدن به مدت ۶۰ ساعت

a97015_g011_2-frozen-ice

در ۲۷ نوامبر سال ۲۰۰۰ میلادی، «دیوید بلِین» نمایشی به نام «منجمد در زمان» را اجرا کرد. او خودش را در وسط یک قالب بزرگ یخ که در میدان تایمز نیویورک قرار داده شده بود، محبوس نمود. لباس های وی نازک بودند و لرزه او حتی قبل از احاطه کامل توسط یخ دیده می شد. یک لوله به بلین آب و هوا می رساند. او به مدت ۶۳ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۵ ثانیه در قالب یخ محبوس بود.

قالب یخ شفاف بود و روی یک بالابر قرار داشت تا تمام اتفاقات درون قالب در طول زمان به نمایش در بیاید. هنگامی که او از قالب خارج شد، حال مساعدی نداشت و احساس گیجی می کرد. وی سریعا به بیمارستان انتقال یافت، زیرا پزشکان به او هشدار داده بودند که ممکن است به شوک فرو رود. بلیک بعدها در یک مستند اظهار داشت که پس از آن ماجرا یک ماه طول کشیده تا بتواند دوباره راه برود و دیگر قصد ندارد هیچ برنامه ای را در این حد اجرا نماید.

در اول ژانویه سال ۲۰۱۰ میلادی، رکورد بلین توسط یک نفر دیگر شکسته شد. او توانست ۶۴ ساعت تمام در قالب یخ دوام بیاورد. ویدیوی زیر بخشی از شاهکار آقای بلین را به شما نشان خواهد داد.

۳- راه رفتن روی آب

a97015_g011_7-walked-waterr

کریس آنجل شعبده باز مشهور جلوی جمعیتی کم روی آب راه می رود.

۴- تحمل طوفان آتش با دمای بیش از ۲۰۰۰ درجه

a97015_g011_4-tornado-fire

در این شعبده بازی، دیوید کاپرفیلد اسطوره ای در مرکز یک طوفان آتش سهمگین قرار می گیرد که دمای آن در کمتر از ۱ ثانیه به ۲۰۰۰ درجه سانتی گراد می رسد. ویدیوی زیر جزئیات ماجرا را به شما نشان خواهد داد.

۵- ناپدید کردن مجسمه آزادی

این کار یکی از عجیب ترین و حیرت انگیز ترین شعبده بازی هایی است که تا به حال دیده شده. در سال ۱۹۸۳ میلادی، دیوید کاپرفیلد تردست افسانه ای، مجسمه آزادی را در یک برنامه تلویزیونی زنده غیب می کند. او یک پرده غول پیکر را روی مجسمه می اندازد و چند ثانیه پس از آن، با پایین کشیدن پرده مشخص می گردد که نماد آزادی ناپدید گشته است.

هلیکوپتری که از هوا این نمایش را پوشش می داد، تصویری را منتشر کرد که در آن تنها نورهای اطراف مجسمه دیده می شدند و خبری از خود آن نبود. برای آن که کاپرفیلد ثابت کند که نماد واقعا غیب شده، وی به محل مجسمه نور انداخت تا نشان دهد چیزی وجود ندارد که جلوی نور را بگیرد. برخی از مردم نیز از نزدیک شاهد ماجرا بودند و بیشتر تصاویر هم از زاویه محل نشستن آن ها گرفته شد. ویدیوی زیر این شعبده بازی را به شما نشان خواهد داد.

۶- پرواز بر فراز دره گراند کانیون

a97015_g011_11-levitation

شعبده باز مشهور در ششمین برنامه تلویزیونی دیوید کاپرفیلد، بر فراز دره گراند کانیون پرواز کرد. هیچ گونه جلوه بصری و یا تکنیک پرده سبز در این نمایش به کار گرفته نشد. چنین کارهایی در سال ۱۹۸۴ غیر ممکن بود، زیرا فناوری های امروزی وجود نداشت و بسیاری از موارد تا این حد پیشرفته نبودند. ویدیوی زیر ماجرای یاد شده را به شما نشان خواهد داد.

۷- خارج کردن دندان

a97015_g011_1-teeth

دیوید بلین در یکی از نمایش های خود، با استفاده از ترفندی جالب یکی از دندان های جلویی یک دختر را با دست خود درآورد. این دختر جیغ می کشید و مدام جای خالی دندانش را لمس می کرد. پس از آن بلین دندان را سر جایش باز گرداند. ویدیوی زیر را ببینید تا ماجرا برایتان روشن گردد.

۸- قورت دادن مته

a97015_g011_3-swelling-jackhammer

قورت دادن شمشیر و مانند آن را قبلا دیده بودیم، اما نوش جان کردن یک مته در حال کار کمتر مشاهده شده است. توماس بلکتورن در یک شوی تلویزیونی این کار را انجام داد و یک مته در حال چرخش را قورت داد. این برنامه در یک شوی تلویزیونی موفق آلمانی به اجرا درآمد.

۹- زنده زنده خاک کردن یک نفر

a97015_g011_10-buried-alive

در این نمایش دست و پای کریس آنجل جادویی بسته شد. سپس او در یک تابوت قرار گرفت و زنده زنده دفن گشت. وی باید خودش را نجات می داد.

۱۰- گرفتن گلوله با دهان

a97015_g011_5-bullet-catching2

در برنامه ای که اجرا شد، دو نفر گلوله هایی که به سمتشان شلیک می شود را مهار می کنند. تفنگی که مورد استفاده قرار گرفت، توسط فردی که با سلاح های گرم آشنایی داشت، پر شد و آماده گشت تا از در کار نبودن تقلب اطمینان حاصل شود.

گلوله ها توسط یکی از حاضران علامت گذاری شدند تا بعدا شناسایی گردند. تفنگ های مورد استفاده به لیزر مجهز بودند. پس از شلیک، مشاهده شد که هر دو نفر گلوله ها را توسط دهان خود گرفته بودند. ویدیوی زیر ماجرا را به شما نشان خواهد داد.

آیا شخص می‌تواند با خوردن تنها یک نوع غذا زنده بماند؟

آیا شخص می‌تواند با خوردن تنها یک نوع غذا زنده بماند؟

  بهترین رژیم‌های غذایی دارای مواد مختلفی هستند، از ویتامین سی گرفته تا آهن و اسید لینولیک

انسان نمی‌تواند با خوردن تنها نان زنده بماند- مهمترین دلیلش این است که با یک چنین تغذیه‌ای، شخص بعد از حدود یک ماه دچار بیماری اسکوربوت (بیماری کمبود ویتامین سی) می‌شود.

بهترین رژیم‌های غذایی پر از مواد مختلف هستند، از ویتامین سی گرفته تا آهن و اسید لینولیک و بدون این که شخص متوجه شود، تمام مواد لازم به بدنش می‌رسد. حتی رژیم‌های جدید مد روز که بر روی خوردن تنها چند ماده غذایی یا حذف غذاهای بخصوصی تکیه می‌کنند، معمولا به حد کافی متنوع هستند که بتوان آنها را مغذی دانست.

ولی در شرایط بسیار نادر، که شخص ناچارمی‌شود با خوردن تنها یک نوع غذا زندگی کند، آیا بعضی از این مواد از نظر ارزش غذایی کامل‌تر از بقیه هستند؟ آیا می‌توانید با خوردن فقط سیب زمینی یا موز یا آوکادو، به زندگی ادامه دهید؟

یک چیز مسلم است، این که گوشت، بسیاری از میوه‌ها و سبزیجات جزو رژیم غذایی داوطلبان چنین تجربه‌ای نخواهد بود. گوشت نه فیبر دارد نه ویتامین‌ نه مواد مغذی مهم. میوه‌ها و سبزیجات ممکن است دارای ویتامین باشند ولی اصلا چربی یا پروتئین کافی ندارند ولو این که به مقدار زیاد خورده شوند. بدن برای ادامه زندگی آنقدر که فکر می‌کنید به غذا احتیاج ندارد ولی مسئولیت خطر حذف بعضی مواد غذایی با خود شماست.

ویلهاجارمور استفانسون، که راجع به محیط زیست قطب شمال اطلاعات وسیعی دارد مطلبی نوشته در باره پدیده بخصوصی که درمیان ساکنان شمال کانادا دیده می‌شود. کسانی که فقط گوشت بدون هیچ گونه چربی مثل گوشت خرگوش را می‌خورند- که اصطلاحا به آن روزه با گوشت خرگوش، می‌گویند. این افراد ظرف یک هفته به اسهال، سردرد، رخوت و سستی و نوعی ناراحتی مبتلا می‌شوند. استفانسون توصیه می‌کند این اشخاص برای احتراز از مرگ ناشی از سوء تغذیه، باید کمی چربی مصرف کنند.

جون کراکوئر، هم در کتاب خود به نام در سرزمین وحش، نتیجه گیری کرده که مرگ کریس مک‌کندلز، شخص بدفرجامی که به طور غیرمتعارف زندگی می‌کرد، ناشی از رژیم غذایی "روزه با خرگوش" بوده. گفته می‌شود اگر شخص تقریبا تمام کالری مورد نیاز خود را از پروتئین تامین کرده و تقریبا بهیچوجه چربی یا کربوهیدرات مصرف نکند، ممکن است کبدش نتواند از عهده پروسه پروتئین بیش از حد زیاد برآید.

با این وجود، جنی جکسون متخصص رژیم غذایی از دانشگاه کالدونیای گلاسگو، می‌گوید تعجب نکنید اگر بگوییم چنانچه گوشت و بیشتر سبزیجات را از رژیم غذایی کنار بگذاریم، خوردن سیب زمینی آنقدرها هم که شما فکر می‌‌کنید انتخاب بدی نیست. سال گذشته او مطلبی در باره رژیم غذایی پر سر و صدای یک شهروند استرالیایی به نام اندرو تیلور، نوشت که برای کم کردن وزن و عادت کردن به مصرف غذاهای سالم تر، مدت یک سال فقط سیب زمینی خورده بود. 

جسی جکسون می‌گوید چیزی که مختص سیب زمینی است این است که برای یک ماده خوراکی دارای نشاسته، حاوی مقدار بیش از حدی پروتئین و انواع مختلف آمینواسید است. با این وجود برای کسی که هم وزن اندرو تیلور است، خوردن حتی ۳ کیلو گرم سیب زمینی در روز، تنها دو سوم مقدار ویتامین ها و مواد غذایی مورد نیاز بدن را تامین می‌کند.

علاوه براین سیب زمینی فاقد مقدار چربی توصیه شده برای بدن است و گر چه اندرو تیلور سیب زمینی شیرین را که دارای ویتامین‌های آ ، ای، آهن و کلسیم هست به رژیم غذایی‌اش اضافه کرده بود، جسی جکسون خاطر نشان می‌کند که در این رژیم غذایی، ویتامین بی و روی (زینک) و سایر مواد معدنی، به بدن نمی‌رسد. ولی به نظر می‌رسد اندرو تیلور، بدون این که آسیب جدی به بدنش وارد شود موفق شده یک سال این رژیم را ادامه داده و مقدار قابل توجهی وزن کم کند.

جدا از این مورد، وقتی این گونه سوژه‌ها مطرح می‌شوند همیشه بحث به سیب زمینی کشیده می‌شود. چند سال قبل شخصی در نامه‌ای به نشریه موسوم به خواننده شیکاگو، پرسیده بود آیا صحت دارد که شخص با خوردن تنها سیب زمینی و شیر می‌تواند زنده بماند؟ نباید از یاد برد که قبل از بروز قحطی سیب زمینی در ایرلند، خوراک ایرلندی‌ها تقریبا فقط سیب زمینی بود. سسیل آدامس، ستون نویس سابق، مدعی است که با کمک دستیارش محاسبه کرده که مصرف قابل توجه سیب زمینی و شیر پرچربی تقریبا تمام مواد لازم برای بدن، جز ماده معدنی مالیبدنم، را تامین می‌کند. و با خوردن کمی جو دوسر، این کمبود هم جبران می‌شود.

جسی جکسون به این حرف می‌خندد: "آه، این رژیم غذایی خودمان است- رژیم غذایی اسکاتلند از ۱۰۰ سال قبل تا کنون. همان سیب زمینی، شیر و جو دوسر با کمی کیل (نوعی کلم سبز) ."

ولی جدا از صرف مسئله مغذی بودن خوراک، محدود کردن آن به تنها یک غذای واحد، تبعات منفی دیگری هم دارد. مکانیسم بدن انسان طوری است که یک چنین وضعیتی را قبول نمی‌کند ( شاید به این جهت که نهایتا به سوء تغذیه منجر می‌شود)- پدیده‌ای که زده شدن از مصرف یک غذای واحد، نام دارد (حس سیری کاذب) وجود دارد. به این معنی که هر چه بیشتر از یک غذا بخورید کمتر میل به خوردن آن دارید. جسی جکسون در توضیح بیشتر می‌گوید در رستوران آنقدرغذا می‌خوریم که احساس می‌کنیم دیگر حتی برای یک لقمه اضافی جا نداریم ولی وقتی دسر را می‌آورند می‌بینید که برای چند کالری بیشتر اشتها دارید.

خطر اینجاست که در صورتی که برای مدت طولانی هر روزه غذای واحدی را بخوریم، خوردن مقدار کافی از این غذا که برای بدن لازم است، مشکل‌تر می‌شود. ( سه کیلو آوکادو هر روز، کسی داوطلب هست؟)

علاوه بر این، این استدلال که تا وقتی که تمام ویتامین‌ها، مواد معدنی و کالری‌ها طبق محاسبه صحیح به بدن می‌رسد، باید رژیم خوردن یک غذای واحد، به جای غذاهای متنوع امکان پذیر باشد، همیشه درست از کار در نمی‌آید. برای درک این موضوع نگاهی بیاندازیم به این که ما چگونه اطلاعات جدید در باره تغذیه را به دست آوردیم. به طور مثال پژوهشگران در اوایل قرن بیستم موش‌های صحرایی را از خوردن مواد مغذی بخصوصی محروم کردند تا ببینند با حذف این مواد آیا آنها مریض می‌شوند یا می‌میرند؟ با این آزمایش‌ها معلوم شد که لااقل در کوتاه مدت موش‌ها در نتیجه کمبود چه موادی خواهند مرد. از طریق این آزمایش‌ها بود که به وجود ویتامین‌ها پی بردیم.

اما جسی جکسون می‌گوید با انجام یک چنین تجربه‌های حذفی، احتمالا نمی‌توان به بعضی از منافعی که رژیم‌های مختلف غذایی برای سلامت شخص دارد، پی برد. (و البته انسان با موش صحرایی فرق دارد). به طور مثال مطالعات دانشمندانی که در باره بروز، سرایت و کنترل و اپیدمی بیماری‌ها، تحقیق می‌کنند، حاکی از این است که در رژیم‌های غذایی، برای سلامت شخص بعضی از سبزی‌ها بهتر از بقیه اند ولی دلیل آن قطعا روشن نیست.

شاید خطر ابتلا به سرطان در کسانی که در رژیم غذایی‌شان از سبزیجات سبز رنگ خبری نیست، بیشتر از دیگران باشد. جسی جکسون می‌گوید: "ما واقعا نمی‌دانیم چه غذاهایی چه تاثیراتی دارند. به همین جهت در حالی که می‌توانید حساب کنید دقیقا به چه مقدار از مواد مغذی اصلی یعنی کربوهیدرات، پروتئین، چربی و مواد معدنی نیازمندید، احتمالا نخواهید دانست دقیقا کدام یک از مواد لازم برای بدن را فراموش کرده‌اید.

بنا بر این، ممکن است محدود کردن رژیم روزانه به تنها یک ماده غذایی، موجب صرفه جویی در وقت و بی درد سر باشد ولی این روش در عین حال وسیله سریعی برای بیمار شدن و سر رفتن حوصله از یک غذای واحد تکراری خواهد بود.