روزنامه بر خلاف دیگر وسایل ارتباطی خیلی دیر به ایران راه یافت. سال ها طول کشید تا به شکل یک رسانه مطابق با استانداردهای اروپایی درآید. پاورقی اما از آن هم دیرتر در نشریات شکل گرفت. زمانی که نخستین پاورقی ها در مطبوعات ایرانی منتشر می شد، پاورقی در کشورهای اروپایی در اوج شکوفایی خود بود.
نخستین پاورقی که در مطبوعات ایرانی به زبان فارسی نوشته شد "تهران مخوفِ" مرتضی مشفق کاظمی بود که نود سال از عمر آن می گذرد.
اما روشنفکران ایرانی همیشه پاورقی نویسان را مانند ترانه سرایان با دیده تحقیر می نگریستند. ایرج میرزا به عارف می گفت تو شاعر نیستی، تصنیف سازی و همین جمله را نویسندگان با واژگانی دیگر در مورد پاورقی نویسان به کار می بردند. با وجود گذشت سال های دراز از نوشتن نخستین پاورقی اما تا کنون کم تر کسی حاضر شده به تحلیل و تفسیر این گونه نوشته ها بپردازد.
بسیاری بر این باورند که اگر پاورقی نبود این جمع اندک کتابخوانان ایرانی بسیار کم شمارتر از این می شدند که هستند. یکی از بزرگ ترین امتیازات پاورقی پیوستن بیشتر زنان به جمع خوانندگان نوشتاری است.
بالزاک، الکساندر دومای پدر، استاندال، چارلز دیکنز، تولستوی و بسیاری دیگر از نویسندگان مشهور جهان از پاورقی نویسان به نام روزگار خود بودند. اما همه خود را مدیون نخستین پاورقی جهان قصه های هزار و یک شب یا آن گونه که ادبای عرب می گویند مادر قصه ها می دانند.
این شهرزاد قصه گو بود که برای نجات جان خود و دیگر دختران باکره شهر هر شب در بستر شاهزاده شهرباز قصه ای می گفت و تا صبحدم آن را ادامه می داد. شهرزاد هیجان انگیزترین بخش داستان را ناتمام می گذاشت و به شب بعد موکول می کرد. "چون قصه بدین جا رسید، بامداد شد و شهرزاد لب از سخن فرو بست." پاورقی دقیقا همین مشخصات را دارد. قطع و وصل داستان در نقاط حساس.
ناقدان ادبی می گویند سرگرمی یکی از امتیازات برجسته هر قصه و رمانی ست. پاورقی یکی از سرگرم کننده ترین انواع قصه هاست. پیش از مشروطیت به دلیل وجود تحصیلکردگان و روشنفکران درباری، همه هنرها و پدیده های صنعتی و ارتباطی از همان دربار نشات می گرفت.
نخستین پاورقی شفاهی، امیر ارسلان نیز از دربار به میان مردم عادی راه یافت. شاید اگر فخرالدوله نبود که در اندرونی قصه های امیرارسلان را که نقیب الممالک برای شاه با تخیلات خود می ساخت و پرورش می داد، یادداشت کند، هرگز این قصه بر زبان نقالان قهوه خانه ها جاری نمی شد و از آن جا به میان مردم راه نمی یافت.
اما یکی دیگر از سرگرمی های ناصرالدین شاه شنیدن ترجمه پاورقی های الکساندر دومای پدر بود که محمد حسن خان صنیع الدوله معروف به اعتمادالسطنه آن را برای شاه می خواند. از آن پس کم کم پاورقی ها به نشریات راه پیدا کردند. پاورقی های اولیه بیشتر تاریخی بودند که نخستین آن را با عنوان کریستف کلمب، کاشف آمریکا همان اعتمادالسلطنه ترجمه می کند.
"جورج انگلیسی عاشق مادموازل مارتی پاریسی" اولین پاورقی داستانی است که محمد حسین فروغی برگردان آن را در روزنامه اطلاع منتشر می کند.
پس از مرگ ناصرالدین شاه و اعتمادالسلطنه این روزنامه تربیت است که نوشتن پاورقی را از اجزای اصلی روزنامه قلمداد می کند.
با وقوع انقلاب مشروطه روزنامه نگاری نیز مانند بسیاری از صنایع و بدایع ناگهان شکوفا شد.
یحیی آریان پور می گوید: "در این دوره عده ای دیوانه وار به روزنامه نویسی روی آوردند.صوراسرافیل مشهورترین و معتبرترین روزنامه آن دوران مبتکر اصلی پاورقی نویسی به زبان فارسی بود. استنطاق میرزا رضای کرمانی، قاتل ناصرالدین شاه شباهت بسیار به یک پاورقی دارد. قصه دنباله دار این استنطاق اما به دلیل سانسور موجود ناتمام ماند."
از تهران مخوف مشفق کاظمی که بگذریم کم کم موج پاورقی نویسان به نشریات روی آوردند. شاید کم تر کسی بداند که نسخه اولیه بوف کور، به اضافه یکی دو قصه دیگر صادق هدایت نیز در آغاز به صورت پاورقی منتشر شد.
ایرج پزشکزاد نیز دایی جان ناپلئون و ماشاءالله خان در دربارگاه هارون الرشید را به صورت پاورقی منتشرکرد. دایی جان ناپلئون این شانس را داشت که به تلویزیون راه پیدا کند. علت شهرت این اثر پزشکزاد که ارزشی همسنگ با دیگر آثار او دارد شاید همان تصویری شدن آن باشد.
اما کسی که در صدر پاورقی نویسان جای می گیرد حسینقلی مستعان است که با نام های مستعار انوشه، یکی از نویسندگان، ح.م.حمید، با طرح داستان های عشقی ساده، بیشترین شمار خوانندگان به ویژه زنان را به خود جلب می کند. البته مردان هم به دور از چشم زنان خود از مشتریان پر و پا قرص این گونه داستان ها بودند. رابعه، دل بود که شیطان آمد، که عشق اول نمود آسان، از معروف ترین آثار اوست.
یکی از دلایل برگزیدن نام های مستعار برای این نویسندگان نوشتن چند پاورقی در یک نشریه بود. بدین ترتیب خواننده تصور می کرد با نویسندگان متعدد پاورقی سر و کار دارد. عده ای هم به خاطر مسائل سیاسی از نام مستعار استفاده می کردند مانند محمد مسعود که میم-دهاتی امضا می کرد.
فروش کم نظیر پاورقی های مستعان، نه تنها نشریات را به فکر تکاپو برای جلب پاورقی نویسان می اندازد که نویسندگان را نیز تشویق به نوشتن این نوع داستان ها می کند.
صدرالدین الهی که خود یکی از پاورقی نویسان مشهور آن زمان بوده، تحقیق جامعی درباره سیر پاورقی نویسی در ایران کرده است.
او می گوید که دستمزد یک پاورقی نویس خوب خیلی بیش از دیگر نویسندگان در نشریات بود. به این ترتیب هم نشریات برای یافتن پاورقی نویسان سر و دست می شکستند و هم نویسندگان در پی رقابت با یکدیگر بودند.
پس از مستعان، ارونقی کرمانی با پاورقی امشب دختری می میرد و جواد فاضل با عشق و اشک، و قلبی در موج خون راه او را ادامه می دهند.
صدرالدین الهی که با یک پاورقی ورزشی پا به میدان نهاده بود کم کم گوی شهرت را از دیگر نویسندگان می رباید. زنی به نام هوس، مو طلائی شهر ما و خانه استخوان خشک ها که در زمره پاورقی های وحشت آور جای دارد از معروف ترین نوشته های اوست.الهی با اسامی مستعار سپیده، تاک، ارغنون برای نشریات مختلف پاورقی های خود را می نوشت.
در میان پاورقی نویسان نام تنها دو زن به چشم می خورد، فریده گلبو و لعبت والا. اما بسیاری از زنان و مردان پاورقی خوان که با نامه های خود به تشویق و تحسین پاورقی نویسان در ستون خوانندگان می پرداختند بعدها خود از نویسندگان بنام ایران شدند. شهرنوش پارسی پور، غزاله علیزاده، مرادی کرمانی و جمشید اسماعیلی از جمله این خوانندگان هستند.
در میان پاورقی نویسان نام نویسندگانی چون سعید نفیسی که به گفته صادق هدایت به گروه سبعه تعلق داشت و از جمله نویسندگان و ادبای کلاسیک ایران بود با قصه نیمه راه بهشت نیز به چشم می خورد.
موجی برخاسته بود که خیال فرو کش کردن نداشت.هر قصه ای که پر خواننده و پر فروش می شد دیگران به تقلید از آن با نام هائی مشابه قصه خود را می ساختند و منتشر می کردند.به عنوان مثال وقتی امشب دختری می میرد ارونقی کرمانی گل می کند،
کورس بابایی امشب اشکی می ریزد را می نویسد.حسین مدنی به تقلید از خود پس از قصه پر خواننده اسمال در نیویورک، اسمال در هندوستان را می نویسد.
اسماعیل رائین با جاسوس به شهرت می رسد و از آن پس جاسوس های عدیده به بازار می آیند. من جاسوس شوروی در ایران بودم از کریم روشنیان، جاسوسه چشم آبی از امیر عشیری، جاسوسه ای در برلین نوشته پرویز قاضی سعید و ر. اعتمادی با تویست داغم کن.
حسین میر عابدینی از منتقدان پاورقی می گوید: "نویسندگان مطمئن ترین و کوبیده شده ترین راه ها را می پیمایند و قالبی ترین شیوه ها را به کار می گیرند. هیچ چیز این داستان ها تازگی ندارد. همه شان به سبکی همانند نوشته می شوند و شخصیت های سطحی را با احساساتی ساختگی درگیر حادثه پردازی هایی قراردادی می کنند."
شاید خواننده این گونه داستان ها تصور کند که نویسندگانی احتمالا با معلومات کم تر به جرگه پاورقی نویسان پیوسته اند. صدرالدین الهی اما فهرست بلند بالائی از این نویسندگان تهیه کرده که همه از درجات عالی تحصیلی برخوردارند.
حسین میرعابدینی حتی دستورالعمل های اخلاقی در این گونه نوشتارها را سبب برانگیختن حسرت درماندگان اداره امور روزمره نسبت به توفیق های عشقی و مالی قهرمانان می داند.
سیروس آموزگار که خود از پاورقی نویسان آن دوران است می گوید که خواندن ولع می آورد. مطالعه چند قصه معمولی، خواننده را به سوی قصه های والاتر سوق می دهد و همین سبب تشویق به مطالعه و تبدیل خواننده معمولی به نویسنده و خواننده حرفه ای می شود.
پس از انقلاب پاورقی ها از نشریات به کتاب های عامه پسند منتقل شدند. بامداد خمارِ فتانه حاج سید جوادی، یکی از پرخواننده ترین این نوع داستان هاست. بر خلاف دوران گذشته اما حالا این نویسندگان زن هستند که رکورد را از دست مردان درآورده اند و پر فروش ترین کتاب ها را منتشر می کنند.
در ایران مدتی است که حقوق بیمار، فرهنگ درمان، توقع بیمار و خطای پزشکی به موضوع گفتوگو تبدیل شده و تقریبا هر روز در شبکههای اجتماعی در آن بحث میشود.
نظامها و امکانات درمانی و فرهنگ بیمار و پزشک در کشورهای مختلف دنیا متفاوت است، اما اینها موضوعاتی جهانی هستند و منحصر به ایران نیستند.
آگاه کردن بیمار از نوع بیماری و خطرات آن، مطلع کردن بیمار از درمانهای موجود و فواید و عوارض آن و مشارکت بیمار در تمام مراحل تصمیمگیری باید در تمام دنیا محور رویکردهای تشخیصی و درمانی باشند.
از این رو اخیرا جنبشی بینالمللی با نام "انتخاب عاقلانه" راهاندازی شده برای تعاملی سازنده بین بیمار و پزشک تا از تجویز بیمورد دارو و انجام آزمایش و درمانهایی که ضرورتی ندارند جلوگیری شود. در آمریکا این جنبش از چهار سال پیش آغاز شده و تا به حال ۴۵٠ توصیه ارائه شده تا از درمان یا آزمایشهایی که نفعی برای بیمار ندارند یا نفع آنها بقدری کم است که می توان از آن صرفنظر کرد پرهیز شود.
اکنون بیش از پانزده کشور دنیا از جمله کانادا، استرالیا، برزیل، آلمان، هلند، ژاپن، سوییس و ایتالیا به این جنبش پیوستهاند و توصیههای خود را مرتب منتشر میکنند.
در بریتانیا نیز آکادمی انجمنهای سلطنتی پزشکی (هماهنگکننده ۲۴ آکادمی سلطنتی تخصصی پزشکی در بریتانیا) سال گذشته جنبش "انتخاب عاقلانه" را راه اندازی کرد که هدف آن برقراری رابطه بهتر و گفتگوی سازندهتر بین پزشکان و بیماران است تا بر اساس معیارهای زیر تصمیم علاقلانهتری بگیرند:
محور برنامه انتخاب عاقلانه مکالمهای آگاهکننده و روشنگر بین پزشک و بیمار است تا بیمار از منافع و خطرات درمان و روشهای تشخیصی کاملا آگاه شود.
"جایگاه ویژه" آکادمی انجمنهای سلطنتی پزشکی بریتانیا به آن امکان میدهد که بیماریهای مشترک در بین تخصصهای مختلف پزشکی و بهترین درمانهای آنها را بررسی کند و به اجماعی بین رویههای متفاوت و بحثبرانگیز برسد.
این آکادمی به تمام بیماران توصیه میکند که در مورد هر درمانی پنج سوال اساسی را مطرح کنند:
در تحقیقی که سال گذشته در بریتانیا انجام شده ٨٢ درصد پزشکان گفتند که دارو یا درمانی را تجویز کردهاند که میدانستند سودی ندارد، اما "فشار" یا "توقع" بیمار آنها را وادار به این کار کرده است. انتخاب عاقلانه در واقع راهی برای جلوگیری از مشکل "بیشدرمانی" است.
پروفسور سو بیلی، رییس آکامی سلطنتی انجمنهای پزشکی بریتانیا میگوید: "مهمترین اصل این است که هم پزشکان و هم بیماران این سوال را بپرسند که آیا این درمان بخصوص ضروری است یا نه. توصیه پزشک به بیمار لازم نیست حتما درمان دارویی یا جراحی باشد و اصلا به این معنی نیست که این چنین توصیههایی بهترین روش هستند."
در اولین گزارش انتخاب عاقلانه در بریتانیا، چهل درمان یا روش تشخیصی که برای بیمار نفعی ندارند یا نفع آن بسیار اندک است ذکر شده است. برخی از توصیههای انتخاب عاقلانه بریتانیا که برای همگان سودمند هستند عبارتند از:
کنار آمدن با بیماریای که جان آدم را تهدید میکند فرمول ثابتی ندارد. تصمیم در باره مراقبت از بیمار، همیشه باید بر اساس باورها و شرایط فرد گرفته شوند.
سرطان بسیار پیشرفته (ترمینال) اغلب نیازمند تصمیمهای دشواری است، یک طرف کیفیت زندگی در ماههای آخر عمر است، یک طرف طول عمر. تصمیم در مورد اینکه بهترین درمان برای شما کدام است کاملا به خود شما مربوط است و خیلی مهم است که شما این تصمیم را با عزیزانتان، پزشکان و پرستاران کاملا در میان بگذارید.
بیماران مبتلا به سرطان که بیماریشان درمان ندارد اغلب با شیمیدرمانی تسکینی درمان میشوند. این روش گاهی برای کوچک کردن اندازه تومور یا برطرف کردن علائم آزاردهنده انجام میشود. تاثیر این داروهای قوی بر هر فرد به ماهیت تومور بستگی دارد.
هر چه تنوع شیمی درمانیها بیشتر میشود، احتمال تاثیر معنیدار آنها کمتر میشود. به علاوه، اگر یک روش شیمیدرمانی کاملا ناموفق بوده، بعید است روشی دیگر مفید واقع شود.
ذات شیمیدرمانی سمی است (داروها خاصیت سمی دارند). بنابراین عدم موفقیت شیمیدرمانی به علاوه سمی بودن آن، ممکن است بیش از نفع، ضرر برساند. نکته آخر اینکه شیمی درمانی در حالی که احتمال فایده معنیدار آن کم است، ممکن است باعث امید کاذب شود. اگر سرطان پیشرفته دارید و فایده شیمی درمانی کم و ضرر آن بسیار، با دقت زیاد تصمیم بگیرید.
اگر بیاندازه ضعیف شدهاید و به شما گفته شده که کمتر از یک سال از عمرتان باقی مانده سعی کنید فقط داروهایی را مصرف کنید که علائم شما را تخفیف میدهند.
اگر باید جراحی سنگین روی شما انجام شود، باید از گزینههای موجود مطلع شده باشید و این فرصت به شما داده شده باشد که با پزشکتان درباره منافع و مضرات بالقوه جراحی گفتگو کنید. بر حسب سن، نوع جراحی و ابتلا به بیماریهای دیگر، جراحی سنگین ممکن است بیشتر شما را در معرض خطر عوارض یا حتی مرگ قرار دهد. اگر چنین باشد این موضوع باید روشن شود و باید برای تصمیمگیری درست به شما کمک شود.
اگر باید جراحی سبکتری کنید، جراحی یکروزه (مثل لاپاراسکوپی) باید انتخاب اصلی باشد مگر اینکه مشکلات یا عواملی مانع باشند. جراحی یک روزه سرعت درمان و بهبود را زیاد میکند، زندگی روزمره را کمتر مختل میکند و خطر عفونتهای بیمارستانی را کاهش میدهد.
درمان فشار خون برای پیشگیری از بیماریهای قلبی و سکته مغزی فقط وقتی باید مد نظر قرار بگیرد که عوامل خطر ساز دیگری وجود دارند (مثلا دیابت) و فشار خون شما مرتبا بیش از ۱۵۹-۱۴۰ (بین ۱۴تا ١۶) روی ٩٩-٩٠ (بین ٩ و ١٠) است.
اگر برای پایین آوردن لیپوپروتئین کم چگالی یا الدیال (که به کلسترول بد معروف است) به مقداری که برایتان تجویز شده استاتین میخورید، لازم نیست مرتب کلسترول خون خود را چک کنید مگر اینکه عارضه دیگری داشته باشید مثلا سابقه سکته قلب یا مغزی یا سابقه خانوادگی مشکلات ناشی از چربی خون بالا.
بجز در مواردی که به دلیل نژاد یا سابقه خانوادگی در معرض خطر سرطان پروستات هستید، اندازهگیری آنتیژن اختصاصی پروستات باعث افزایش طول عمر شما نمیشود.
باور نادرستی وجود دارد که اندازهگیری زودهنگام PSA در تشخیص سرطان پروستات در مراحل اولیه همیشه مفید است، اما باید بین فواید و مضرات بالقوه آزمایش تشخیصی زودهنگام PSA یا عدم انجام آن سبک و سنگین کرد. فایده بالقوه آزمایش پیشگیرانه PSA، تشخیص زودهنگام سرطان پروستات است، اما مضرات بالقوه مراجعه بیشتر به بیمارستان، آزمایشهای بیشتر و اضطراب و احتمال تشخیص غیر ضروری است (تشخیص سرطان پروستات در حالی که ممکن است در طول زندگی بیمار علامت ایجاد نکند و به درمان غیرضروری و عوارض جانبی آن منجر شود).
این موضوع حائز اهمیت است که به بیمار اطلاعات کافی درباره ارزش چنین آزمایشی داده شود تا آگاهانه تصمیم بگیرد.
اگر سقط مکرر یا سقطی که علتش روشن نشده برایتان اتفاق افتاده، برای کاهش احتمال سقط بعدی نباید داروهایی مثل آسپرین، هپارین یا پروژسترون برایتان تجویز شود.
تغییر نوع تغذیه یا سبک زندگی باید اولین اقدام در برطرف کردن علائم یبوست مزمن در کودکان باشد. اگر این اقدامات مفید نبود، پلیاتیلن گلایکول (با نام تجاری پیدرولاکس یا میرالاکس) باید تجویز شود نه لاکتولوز (با نامهای تجاری رگولوز، لاکتوگال).
برای بریدگی و خراشهای سطحی شستشوی زخم با آب شیر به اندازه شستشو با نرمال سالین (سرم شستشو) مفید است.
اگر کمردرد دارید و نشانه نگرانکنندهای هم وجود ندارد (مثل فشار روی ریشه اعصاب) بعید است به روشهای تشخیصی مثل عکس رادیولوژی نیاز باشد
نهادها و مؤسسات مختلف آموزشی مدام مشغول فهرست کردن "برترینها" در حوزههای مختلف هستند، از شهرت دانشگاه و تعداد مقالههای معتبرش گرفته تا نسبت تعداد دانشجو به استاد و بودجه پژوهشی. اما یک نکته به ندرت مقایسه میشود: توانایی دانشجویانی که در این دانشگاهها درس خواندهاند.
چندی پیش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی یا او.ای.سی.دی (که ۳۵ کشور عضو آن هستند) آزمونی برای سنجش توان دانشآموختگان دانشگاهها در کشورهای عضو این سازمان برگزار کرد که نتیجهاش به تازگی منتشر شده و با آنچه تصور میشود کاملا تفاوت دارد.
با توجه به اینکه برترین دانشگاههای جهان مثل هاروارد، امآیتی، استنفورد، آکسفورد، کمبریج و یوسیال در آمریکا و بریتانیا هستند، انتظار این است که دانشآموختگان دانشگاهها در این کشورها هم بهتر از بقیه باشند. اما در آزمون مهارتهای "خواندن و نوشتن" سازمان همکاری و توسعه اقتصادی موفقترینها از ژاپن و فنلاند و هلند بودند.
ردهبندی ده کشور اول این آزمون از بیخ و بن با تصویری که از "بهترین" دانشگاهها در ذهن داریم تفاوت دارد:
۱. ژاپن
۲. فنلاند
۳. هلند
۴. استرالیا
۵. نروژ
۶. بلژیک
۷. زلاندنو
۸. انگلستان
۹. آمریکا
۱۰. جمهوری چک
دانشگاههای کشورهای بالای این فهرست معمولا در ردهبندی "بهترین" دانشگاههای جهان جایی ندارند. اما بر مبنای گزارش این سازمان جوانانی که از دانشگاههای نروژ و استرالیا بیرون میآیند تواناتر از دانشآموختگان دانشگاههای مشهور آمریکا هستند.
در آخرین رتبهبندی دانشگاههای جهان (که موسسه کیو.اس هر سال منتشر میکند)، از ۱۰۰ دانشگاه اول ۳۲ تا آمریکاییاند و فقط یکی از نیوزیلند است. اما دست کم در آزمون او.ای.سی.دی دانشآموختگان دانشگاههای نیوزیلند بهتر از همقطارانشان در دانشگاههای آمریکا نتیجه گرفتهاند.
یک نکته مهم هزینه است، یا در واقع بازگشت سرمایهای که در آموزش عالی صرف میشود، چه از مالیات مردم، چه جیب دانشجو. بهعنوان نمونه، نظام دانشگاهی هلند با شهریهای به مراتب کمتر بهتر از دانشگاههای آمریکا و بریتانیا نتیجه میگیرد.
مسئله دیگر رابطه مدرسه و دانشگاه است: آیا موفقیت نظام آموزش ابتدایی به معنای موفقیت در آموزش عالی هم هست؟
پاسخ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به این پرسش "منفی" است. مثلا کره جنوبی و سنگاپور، که هر دو در رتبهبندی مدارس بالای جدول هستند، در دانشآموختگان دانشگاهها پایینتر از میانگین قرار گرفتهاند.
اما پرسش مهم برای کسانی که میخواهند به دانشگاه بروند این است که ارزش مدرک دانشگاهی چقدر است، به ویژه در کشورهایی مثل ایتالیا، اسپانیا و یونان، که ته جدول او.ای.سی.دی هستند.
اندریاس شلایخر، مدیر آموزش او.ای.سی.دی، میگوید نتایج این آزمون نشان میدهد که توان افراد با مدرک تحصیلی مشابه گاه "بسیار متفاوت است" و کیفیت آموزش عالی در کشورهای مختلف "تفاوت اساسی دارد". به باور او، "اگر بحث سواد باشد، کسی که در جایی مثل ژاپن، فنلاند یا هلند دیپلم بگیرید ممکن است وضعش از کسی که در ایتالیا، اسپانیا یا یونان بعد از دیپلم هم درس خوانده، بهتر باشد.
بن ساوتر، مدیر کیو اس که دانشگاههای جهان را ردهبندی میکند، معتقد است با اینکه نتایج آزمون او.ای.سی.دی با رتبهبندی مرسوم دانشگاهها کاملا فرق دارد، ولی این دو رتبهبندی با هم ناسازگار نیستند.
او میگوید اگر همه دانشگاههای آمریکا بررسی و ردهبندی شوند، "هم بین بدترینها نماینده خواهند داشت، هم بین بهترینها".
واقعیت این است که نظام دانشگاهی ایالات متحده به شدت دو قطبی است، اما این واقعیت در رتبهبندیهایی که صرفا "بهترین"ها را معرفی میکنند، به چشم نمیآید.
ده دانشگاه برتر جهان از دید کیو اس
(سال تحصیلی ۲۰۱۶-۲۰۱۷)
۱. مؤسسه تکنولوژی ماساچوست (ام.آی.تی)
۲. استنفورد
۳. هاروارد
۴. کمبریج
۵. مؤسسه تکنولوژی کالیفرنیا (کلتک)
۶. آکسفورد
۷. دانشگاه کالج لندن (یو.سی.ال)
۸. ای.تی.اچ زوریخ
۹. امپریال کالج لندن
۱۰. شیکاگو
آقای سوتر معتقد است موفقیت کشور فنلاند در پرورش دانشآموختگانی در سطح بالا، همانقدر که به دانشگاههای این کشور ربط دارد به مدرسههای این کشور هم مربوط می شود. به بیان خودش، "در فنلاند دانشگاه بد راه انداختن سختتر است تا در آمریکا".
آقای سوتر میگوید نتایج تحقیق او.ای.سی.دی بیانگر یک دغدغه همیشگی در آموزش عالی است: آیا بهتر است کشورها طوری سرمایهگذاری کنند که سطح آموزش در کل قابلقبول باشد، یا اینکه همه توجهشان را معطوف چند مؤسسه آموزشی در سطح جهانی کنند؟
بسیاری کارشناسان معتقدند برای اقتصاد یک کشور بهتر است همه دانشگاههایش سطحی قابلقبول داشته باشند، تا اینکه بعضی در قله باشند و بعضی کف دره.
به باور آقای سوتر، رتبهبندی دانشگاهها صرفا تعدادی دانشگاهها را مقایسه میکند، اما نمیتوان از روی آن فهمید وضع نظام آموزش عالی یک کشور چطور است.
مبنای مقایسه او.ای.سی.دی آزمون "پیسا" است که سطح دانشآموزان دبیرستانی ۷۰ کشور را میسنجد. متولیان آزمون میخواستند آزمون مشابهی برای آموزش عالی هم پیاده کنند، که بشود دانشآموختگان دانشگاهها را با هم مقایسه کرد. اما برخی دانشگاهها، بهویژه در آمریکا، راضی نبودند.
به نظر نمیرسد در آینده نزدیک چنین فهرستی - بر مبنای توانایی دانشآموختگان - تهیه شود.
بهرغم همه ایرادهایی که به این رتبهبندیها میگیرند، نمیشود منکر اهمیتشان شد، به ویژه در فضایی که دانشگاهها باید مثل مدلها یا برندهای مختلف برای جذب مشتری با هم رقابت کنند.
امسال که دانشگاه آکسفورد برای اولین بار در ردهبندی تایمز بهترین دانشگاه جهان لقب گرفت، رسانههای بریتانیا با خوشحالی خبرش را منعکس کردند. حال آنکه، اگر گزارش او.ای.سی.دی را معیار بگیریم، آن که باید شادی کند دانشآموخته دانشگاههای فنلاند و ژاپن است.