- 29 اکتبر 2016 - 08 آبان 1395
پدر وینچنزو نقش روی دیوار کلیسا را نشان میدهد و میگوید: "آن زن را میبینی؟ ارواح شرور به جانش افتاده. کشیشها دست و پایش را گرفتهاند و دهانش را باز کردهاند. شیطانهای کوچک از بدنش بیرون میآید. از شرشان خلاص میشود."
پدر وینچنزو ۷۹ ساله است. آنطور که تعریف میکند، ۲۷ سال است جنگیری میکند، یعنی ارواح خبیثه را به سنت کاتولیکها از بدن آدمها فراری میدهد.
میگوید اتفاقی درگیر این کار شده. یک کشیش دیگر که جنگیری میکرده از او کمک خواسته. میگوید: "اصلا بلد نبودم، مطالعه نکرده بودم. او یادم داد چه کار بکنم. بهکل جاهل بودم."
از آن روز سالها گذشته. او حالا یکی از معروفترین جنگیرهای رم است. سرش شلوغ است. پیدا کردن جوانترهایی که کمکش کنند آسان نیست.
پدر وینچنزو هفتهای سه روز در اتاق بیپنجره پشت کلیسایش جنگیری میکند. کلیسا نزدیک واتیکان است. گاه در یک روز ۳۰ نفر را میبیند.
میگوید: "به کسانی که میخواهند بیایند میگویم اول بروند پیش روانشناس یا روانپزشک و تشخیص متخصص را برایم بیاورند. خودم هم شخصا با روانشناسهایی که بیمارهاشان را پیش من میفرستند در تماسام."
یک طرف اتاق قفسهای است پر از مجسمههای کوچک از فرشتههای مختلف - شاید صدها مجسمه. توی کشوی قفسه آبنبات گذاشته و به مردم تعارف میکند. روی دیوار هم مدرکی توی قاب نصب شده که تأیید میکند وینچنزو تارابورلی جنگیری بلد است.
روی میز پدر روحانی پر از کاغذ و عکس و کتاب دعاست. دو صندلی معمولی پشت و کنار میز است، یکی برای خودش یکی برای مراجعه کننده.
مراحل کار را برایم تعریف میکند: "اول اتاق را آماده میکنم. اگر کسی که میآید بدحال باشد، سعی میکنم آرامش کنم. با هم دعا میخوانیم. ولی زیاد پیش میآید که وقتی میرسند اینجا حالشان خیلی بد است."
پدر نگاهی به کتابی که به دست گرفته میاندازد - کتاب دعاهای جنگیری کلیسای کاتولیک است. برای اینکه از هم نپاشد پشتاش چسب زده. وسط انبوه کاغذهای روی میز صلیبی افتاده که برای راندن ارواح شرور استفاده میکند.
خاطره زیاد دارد. داستان زن و مردی را تعریف میکند که مشکلشان ۱۳ سال ادامه داشته.
"مرد شیطانپرست بود. عاشق زن شده بود. زن گفته بود نه. مرد گفته بود "سزایش را میبینی." بعد هفتهای دو بار جادویش کرده بود بلکه جذبش بشود. بالاخره آمدند پیش من، توی همین اتاق. همین که دعا خواندم زن به حال خلسه رفت. بعد شروع کرد به فحاشی و کفرگویی. فهمیدم شیطان به جسمش افتاده. دعا را ادامه دادم. هرچه بیش میرفتیم حالش بدتر میشد، طوری که وقتی به شیطان گفتم "به نام عیسی، فرمان میدهم دور شوی"، زن بالا آورد - سوزن و مو و سنگهای کوچک و خرده چوب. به نظر میرسد واقعی نیست. نه؟ ولی کاملا واقعی است."
جنگیری - و اساسا حلول شیطان در جسم آدم - در کلیسای کاتولیک مفهومی پذیرفتهشده است.
گاهی رفتار جنایتکارها را هم با آن توضیح میدهند، مثل حمله به پدر ژاک امل، کشیش ۸۵ ساله فرانسوی، در ماه ژوئیه. دو قاتل که خودشان را وابسته به داعش اعلام میکردند، وارد کلیسای پدر ژاک در شهر روئن فرانسه شدند و با ضربات چاقو او را کشتند. کشیش سالخورده هنگام حمله قاتلها گفته بود "شیطان دور شو!" - که نشان میدهد باور داشته کار کار شیطان است.
اما کم نیستند کسانی که بحث ارواح شرور و حلول شیطان در جسم آدم را از بیخوبن قبول ندارند. میگویند خرافات قرون وسطایی است، افسانه است. و کسی که ادعا میکند ارواح خبیثه به جانش افتاده، در حقیقت یک بیماری روانی دارد که با علم معاصر به راحتی قابل توضیح است.
اما پدر وینچنزو این قبیل شبههها را رد میکند.
میگوید: "کسی که ایمان ندارد، شیطان را هم قبول ندارد. اما کسی که ایمان دارد میداند که شیطان وجود دارد. در کتاب مقدس آمده. از این گذشته، اطرافتان را نگاه کنید. دنیا هیچوقت اینقدر بد نبوده. این خشونتها که هر روز میبینیم کار آدمیزاد نیست. وحشتناک است. همین داعش مثلا."
تلفن همراه پدر مدام زنگ میزند. به نظر نمیرسد او قصد داشته باشد - یا بتواند - کارش را کنار بگذارد.
اما کشیشهای جوان کمتر سراغ جنگیری میآیند. ساعتها در یک اتاق بیپنجره، و دعا خواندن برای مؤمنان جنزده، کار جذابی نیست.
پدر وینچنزو میگوید: "به اسقفمان گفتم که کسی حاضر نیست کمک کند. بیشترشان میترسند. حتی کشیشها هم میترسند. کار آسانی نیست."
متوسط غلظت دیاکسید کربن در جو زمین که در سال گذشته میلادی به آستانه مهم و نمادین چهارصد در میلیون رسیده بود، امسال از این مرز گذشته و به حد بیسابقهای رسیده و "نسلهای متمادی" همینطور باقی خواهد ماند.
سازمان جهانی هواشناسی، نهاد سازمان ملل در زمینه آب و هوا، در گزارش سالانه وضعیت گازهای گلخانهای که امروز منتشر شد مینویسد که پدیده قدرتمند النینیو که دنیا در سال ٢٠١۵ شاهد آن بود در این افزایش نقش داشته است.
در این گزارش آمده: "میزان دی اکسید کربن پیش از این در بعضی ماههای سال و در برخی مناطق به مرز چهارصد در میلیون رسیده بود، اما هیچگاه متوسط جهانی آن در تمام مدت سال از این حد فراتر نرفته بود."
"مرکز پایش گازهای گلخانهای مائونا لوآ در هاوایی پیش بینی کرده که غلظت دی اکسید کربن جو زمین در تمام سال ٢٠١۶ و برای نسلهای متمادی بالاتر از چهارصد در میلیون باقی بماند."
"این افزایش دی اکسید کربن با پدیده پرقدرت ال نینیو تشدید شده است. سال گذشته ال نینیو پرقدرتی آغاز شد که تاثیر شدید آن در سال ٢٠١۶ هم باقی است."
النینیو به تلاطمهای طبیعی سیستمهای آب و هوا گفته میشود که باعث الگوهای آب و هوایی نامعمول مثل توفانهای شدید در برخی مناطق و خشکسالی یا سیل در مناطق دیگر میشود. النینیو معمولا بین نه ماه تا دو سال طول میکشد و تقریبا هر دو تا هفت سال تکرار میشود اما تاثیری که النینیوی پارسال بر آب و هوای زمین گذاشت در ١٨ سال گذشته رخ نداده بود.
ال نینیوی سال گذشته باعث خشکسالی در مناطق حارهای شد و توان جنگلها، پوششهای گیاهی و اقیانوسها را برای جذب دیاکسید کربن کاهش داد.
اقیانوسها، خاک و موجودات زنده هنوز نیمی از دیاکسید کربن جو را جذب می کنند اما این احتمال وجود دارد که این ظرفیت اشباع شود و در نتیجه آزاد شدن گاز دی اکسید کربن در جو افزایش یابد. علاوه بر این النینیو خود نیز جذب دی اکسید کربن در خشکی را کاهش میدهد و خشکسالی در مناطق حارهای و دود آتش سوزی جنگلها نیز دی اکسید کربن بیشتری را وارد جو می کند.
بررسی سازمان هواشناسی جهانی نشان میدهد که سه گاز اصلی که اثر گلخانهای درازمدت دارند، دی اکسید کربن (Co2)، متان (CH4)، نیتروز اکساید (N2O) در سال ٢٠١۵ به حد بیسابقهای رسید؛ به ترتیب، ١۴۴، ٢۵۶ و ١٢١ درصد بیشتر از دوران پیشاصنعتی (پیش از سال ١٧٥٠ میلادی). تمام این گازها (بجز نیتروز اکساید که تغییری نکرده) بین سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ از سال قبل آن بیشتر شده و در همه موارد بیش از متوسط ده سال پیش شده است.
پتری تالاس دبیرکل سازمان هواشناسی جهانی میگوید: "سال ۲۰۱۵ با توافق پاریس برای مقابله با تغییرات آب و هوایی دورانی پر از امید را نوید داد، اما از این نظر هم تاریخ ساز شد که شروع دوران تازهای از تغییرات آب و هوا را رقم زد، دورانی که میزان گازهای گلخانهای به رکوردی تازه رسید. النینیو ناپدید شد اما تغییر آب و هوای زمین نه."
"دی اکسید کربن همچنان بزرگترین مجرم تغییرات آب و هوای زمین است، این گاز هزاران سال در جو و حتی مدتی طولانیتر در اقیانوسها باقی میماند. بدون مقابله با انتشار این گاز، ما نمیتوانیم بر مشکل تغییر آب و هوای زمین غلبه کنیم."
مهمترین دلیل افزایش گازهای گلخانه ای به احتمال قریب به یقین فعالیتهای بشر است. یعنی افزایش جمعیت، افزایش فعالیتهای کشاورزی، افزایش استفاده از زمین، جنگلزدایی، صنعتی شدن و مصرف انرژی بصورت سوزاندن سوختهای فسیلی عامل این افزایش است.
اینکه کره زمین چگونه به این افزایش بیرویه گازهای گلخانهای پاسخ دهد هنوز قابل پیش بینی نیست، شاید سیستمهای طبیعی کره زمین بتوانند روند افزایش را کند کنند، شاید هم نتوانند و تجمع گازهای گلخانهای شتاب گیرد.
اما تحقیقاتی که اخیرا انجام شده شواهدی محکمی را ارائه کردهاند که اگر وضع به همین ترتیب ادامه پیدا کند، یخهای قطبی سریعتر ذوب میشوند و آب دریاها دو برابر بیشتر از میزانی که در اجلاس تغییرات اقلیمی تصور میشد بالا خواهد آمد.
از این رو به گفته آقای تالاس، "بیاندازه مهم است که توافق پاریس واقعا و پیش از موعد مقرر به اجرا گذاشته شود و اجرای آن تسریع شود."
دویست کشوری که توافق پاریس را امضا کردهاند در ماه آینده میلادی در مراکش برای تصمیمگیری در مورد اقدامات بعدی گرد هم خواهند آمد.
دو سال پیش استیون هاوکینگ به بیبیسی گفت کمال هوش مصنوعی یعنی زوال بشر.
او البته تنها نبود. چهرههایی چون ایلون ماسک و بیل گیتس و استیو ووزنیاک هم پیش و پس از او در مورد پیشرفت هوش مصنوعی هشدار دادهاند. اما تصویر پروفسور هاوکینگ آخرالزمانیتر از همه بود - دنیایی که روباتها به این نتیجه میرسند دیگر نیازی به آدمیزاد ندارند.
هاوکینگ و دیگران میخواستند تلنگری به دنیا بزنند بلکه جهان به خود بیاید و ببیند علم کجا میرود. میخواستند دیگران هم در این بحث به دانشمندان بپیوندند - و دستکم در این هدف دوم موفق بودند.
اخیرا "مرکز آینده هوش" در دانشگاه کمبریج افتتاح شد، مرکزی که راه افتاده تا به پیامدهای هوش مصنوعی بپردازد. پروفسور هاوکینگ هم آنجا بود. میگفت: "خوشحالم که یکی حرف ما را جدی گرفت."
او با زبانی شفاف فرصتها و تهدیدهای تکنولوژی را برشمرد، به بعضی دستاوردهای تازه از جمله در خودروهای بیراننده پرداخت، و البته از آینده گفت.
میگفت: "من معتقدم کاری که مغز میتواند بکند و کاری که یک کامپیوتر میتواند بکند، تفاوت اساسی ندارد. با این فرض، کامپیوترها در تئوری میتوانند هوش انسانی را تقلید کنند و از آن پیشی بگیرند."
به باور پروفسور هاوکینگ، چنین پیشرفتی میتواند بیماری و فقر را از بین ببرد، حتی معضل تغییرات اقلیمی زمین را حل کند. در عین حال میتواند چیزهایی بیافریند که ما دوست نداشته باشیم: سلاحهای خودمختار، بحرانهای اقتصادی، یا ماشینهایی که اراده داشته باشند و جلوی بشر بایستند.
میگفت: "خلاصه کلام اینکه، ظهور هوش مصنوعی میتواند بهترین یا بدترین اتفاق برای بشریت باشد. و ما هنوز نمیدانیم کدام خواهد بود."
مرکز تازهتأسیس دانشگاه کمبریج قرار است محلی باشد برای تحقیق در این باره. به همین یک پرسش پیشپاافتاده پاسخ بدهد کافیست: بالاخره هوش مصنوعی ما را میکشد یا نه.
از شوخی گذشته، مرکز آینده هوش جایی است که فیلسوفها و روانشناسها و وکیلها و متخصصان کامپیوتر برای پاسخ به پرسشهایی عملی گرد هم میآیند.
بهعنوان نمونه - پیش از آنکه به آنجا برسیم که روباتها بخواهند تصمیم بگیرند بشر کلا مازاد است یا نه - باید فکر کنیم ببینیم خودروی بیراننده باید برای حفظ جان سرنشین برنامهریزی شود یا حفظ جان عابر؟
از دیگر سخنرانان مراسم افتتاحیه پروفسور مگی بادن بود، از چهرههای برجسته هوش مصنوعی در پنجاه سال گذشته.
او میگفت مدتهاست جای این بحث خالی است. اما نگران انقراض نوع بشر نبود. در واقع، تردید داشت که - آنطور که پروفسور هاوکینگ میگوید - با سرعتی عجیب به آینده هوش مصنوعی نزدیک میشویم.
دغدغه پروفسور بادن بیشتر تأثیر رومزه ماشینی شدن زندگی بود، مثلا بر سالخوردگان در ژاپن. میگفت آنها روزبهروز بیشتر از روبات برای مراقبت از بیماران و سالخوردگان استفاده میکنند، و جامعه باید از خود بپرسد این کار انسانی است یا نه.
پروفسور بادن پس از دههها پژوهش در باره هوش مصنوعی، همچنان معتقد است روباتها در کارهایی که همدلی و هوش احساسی میطلبد نمیتوانند جایگزین آدم بشوند. میگفت هوش مصنوعی ممکن است هزینه سرسامآور خدمات اجتماعی دولتها را کم کند، اما آنها که به این کمکها نیاز دارند ضرر خواهند کرد.
این صرفا یکی از مسایلی است که مرکز آینده هوش به آن خواهد پرداخت - مسئلهای که به نظر واجبتر از تهدید احتمالی ترمیناتور در دهههای آینده است.