بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

فیلم «مهتاب»: دگرباش، بی‌پدر و فقیر، در اجتماع بی‌رحم

فیلم «مهتاب»: دگرباش، بی‌پدر و فقیر، در اجتماع بی‌رحم


فیلم «مهتاب»، از «بری جنکینز» A24 Films

فیلم «مهتاب»، از «بری جنکینز» A24 Films

بعد از دورزدن موفقیت‌آمیز جشنواره‌ها، درخشش در جشنواره‌های تورانتو، تیلوراید و نیویورک، فیلم «مهتاب» سرانجام به اکران همگانی می‌رسد. قهرمان فیلم «مهتاب» شایرون، کودک زبون و بی‌پدری ‌است که زیر دست مادری ‌زحمتکش ولی‌معتاد، زیر آزار و اذیت همشاگردی‌های ‌زورگو، و در جامعه‌ای‌بیرحم و متعصب، در محلات فقیرنشین «میامی» باید با موضوع دگرباشی‌خود، کنار بیاید.

بعد از دورزدن موفقیت‌آمیز جشنواره‌ها، درخشش در جشنواره‌های تورنتو کانادا و تلوراید و نیویورک در آمریکا، فیلم «مهتاب» سرانجام به اکران همگانی می‌رسد. قهرمان فیلم «مهتاب» شایرون، کودک زبون و بی‌پدری ‌است که زیر دست مادری ‌زحمتکش ولی‌ معتاد، زیر آزار و اذیت همشاگردی‌های ‌زورگوط و در جامعه‌ای‌ بیرحم و متعصب، در محلات فقیرنشین «میامی» باید با موضوع دگرباشی‌خود کنار بیاید.

دومین فیلم «بری‌جنکینز»، کارگردان ۳۷ ساله فلوریدائی، با تصاویری ‌خوابزده، و ضرباهنگی بدون عجله، مراحل دردناک رشد «شایرون» را در محلات فقیرنشین میامی فلوریدا، با استفاده از سه بازیگر در سن‌های مختلف دنبال می‌کند.

هر یک از سه مرحله رشد قهرمان فیلم، «شایرون» با دوره‌ اجتماعی – سیاسی متفاوتی در جامعه آمریکا، همراه است، که جنکینز آنها را درون بافت پیچیده‌ای از اشارات فرهنگی قرار می‌دهد.

«مهتاب» از یک طرف داستان بلوغ است، از طرف دیگر، داستانی‌عشقی است. منتقد هفته نامه «تایم» اشاره می‌کند که «مهتاب» سخت به تعریف در می‌آید، که خاصیت هر اثر هنری‌ والا است.

فیلمی‌است که تماشاگر را هم عریان و بی‌دفاع می‌سازد، و هم اعاده‌اش می‌کند و قدرت می‌بخشد، برای‌ روبرو شدن با دنیای اطراف، با همه چالش‌های ‌گیج‌کننده‌ای‌ که در آن هست.

«فیلم «مهتاب» با شرکت «ماهرشالا علی» و «الکس هیبرت - A24 Films

«فیلم «مهتاب» با شرکت «ماهرشالا علی» و «الکس هیبرت - A24 Films

«کوهن» منتقد «ایندی وایر» می‌نویسد فیلم «مهتاب» تراژدی عمیقی است، که در نگاه‌های گذرا تصویر می‌شود. جاذبه فیلم، برای این منتقد، این است که در عین شکسته‌نفسی و پرهیز از گزافه و اغراق، یک فیلم حماسی است.

بری جنکینز سناریوی فیلم «مهتاب» را با همکاری «تارل آلوین مککارنی» براساس نمایشنامه او، «پسرهای سیاه زیرمهتاب آبی می‌نمایند»، تنظیم کرده.

سه دوره تاریخی

شایرون، شخصیت محوری فیلم، از یک طرف زیر فشار طبقاتی، و در خانواده از هم پاشیده، با هویت دگرباش خودش، در تقلاست، و از طرف دیگر، دنبال جائی برای خودش در جامعه می‌گردد.

سه بخش ظریف و تودرتوی فیلم، که زندگی این پسر، شایرون را از کودکی تا بلوغ، نشان می‌دهند، لحن قصه‌گوئی متعارف ندارند، به خیال یا خاطره‌های نیمچه به یادآمده، تشبیه شده‌اند.

شایرون که سه بازیگر نقش او را در سن‌های مختلف، ایفا می‌کنند، از کودکی با دنیایی روبروست که درکش نمی‌کند، و از توان درک او، سریع‌تر جلو می‌رود. این عقب‌ماندگی، او را ناکارآمد می‌کند.

دبستان و دبیرستان، فرق نمی‌کند، این بچه و پسر جوان، همیشه توسری می‌خورد، از همشاگردی‌های زورگو، که به تدریج، پرخاشگرتر می‌شوند، و در محیطی که قلدری، تحسین می‌شود، او را ضعیف خطاب می‌کنند.

در فصل آغازین فیلم، «شایرون» از دست زورگوهای‌ مدرسه، به ساختمانی مخروبه محل اجتماع معتادان پناه می‌برد و «خوان» یک موادفروش، با بازی خارق العاده‌ای از «ماهرشالا علی» بازیگر هنرمند، برای‌کودک رنج‌دیده، جای‌پدر را می‌گیرد، و همسر او، با بازی «جنل مانه»، خواننده و موسیقیدان، شبی برای پسربچه، مادری می‌کند. آنها به ایفای این نقش در زندگی شایرون ادامه می‌دهند.

«مهتاب» تصویر زندگی سیاهان، به خصوص جوانان سیاهپوست فقیر، در آمریکای امروز است، و سرانجامی مغشوش پیدا می‌کند. فضای فیلم، مسحورکننده است، هر چند تا حدودی، خفقان‌آور، چون فیلم، ذهنیت قهرمان را هیچوقت ترک نمی‌کند.

از ویژگی‌های فیلم «مهتاب»، در باره شخصیت‌های وازده، معتاد، موادفروش، و گم‌گشته، این است که به قول «اریک کوهن» منتقد نشریه «ایندی وایر»، هرگز موعظه‌گر نمی‌شود.

نکته‌ای که همه منتقدها به آن پرداخته‌اند، زبان بصری فیلم است، که به خصوص با تصویرهای بیانگر «جیمز لکستون» فیلمبردار، حالات روحی قهرمان فیلم را در زاویه و نورپردازی مناظر شهر میامی و اطراف، منعکس می‌کند.

دگرباش

گرایش جنسی این پسربچه، حتی قبل از اینکه درک بشود یا اعلام بشود، او را از بچه‌های دیگر، جدا می‌کند.

از دید این منتقد، «مهتاب» در باره همجنس‌گرائی نیست، بلکه در باره احساس غربت و بیگانگی، در مقاطع محوری تاریخ معاصر آمریکا است.

فیلم «مهتاب» با شرکت «اشتون سندرز» - A24 Films

فیلم «مهتاب» با شرکت «اشتون سندرز» - A24 Films

در پس‌زمینه داستان بلوغ این پسر، دوره‌های مشخص تاریخ فرهنگی و اجتماعی سالهای اخیر، جلوه می‌کنند، از دوران «جنگ علیه مواد مخدر» گرفته تا دوره برآمدن «رپ گنگستری».

پسرک کم‌حرف، از بچگی، حتی قبل ازاینکه بداند همجسنگرائی و دگرباشی چیست، از طرف مادر معتادش، به خاطر همجنسگرا بودن توسری می‌خورد. در نگاهی که یک شب قبل از خواب، بازیگر «نیومی هریس» در نقش مادر، به این بچه می‌اندازد، حکایت سرگشتگی این مادر در آستانه اختلال حواس، مادری که نمی‌داند چطور باید پسرش را بزرگ کند، موج می‌زند.

شگفتی کار بازیگر «نیومی‌ هریس» در نقش مادر فاحشه و معتاد، در این است که در تماشاگر حس ترحم و همدردی، و در عین حال، حس انزجار ونفرت، بر می‌انگیزد.

اهمیت «مهتاب» از دید منتقدها در این است زندگی و آدم‌هائی را نشان می‌دهد که به ندرت به پرده سینما راه می‌یابند.

تعریف مردی

در اجتماعی که شایرون در آن بزرگ می‌شود، تعریف مردی غلبه بردیگران به خصوص غلبه بر زنان، و کتک زدن بچه‌های دیگر، به خصوص ضعیف‌ترها است. مردی، به معنی ساختن ظاهری سخت و شکست ناپذیر، حتی در عین ضعف است.

کارگردان جنکینز، در هر سه فصل فیلم، دروغ ونفاقی که در این تعریف از مردی در جامعه هست، را فاش می‌کند.

فیلم «مهتاب» به قول منتقد «سم فروگوسو» در نشریه «رپ»، داستان‌گوئی ساده و بی‌خیال نیست بلکه درسی در باره زندگی را بر فرق تماشاگر می‌کوبد که در آن حتی نشانه‌هائی از امید چندانی هم پیدا نمی‌شود. مشکل شایرون این است که هیچکس را ندارد درد خودش را به او بگوید، تا اینکه سرانجام مصیبت از راه می رسد.

نکته‌ای که بعضی منتقدها اشاره کرده‌اند، در توصیف این فیلم و تفاوت‌اش با فیلمهای مشابه، در این است که فیلمی است که فریاد کمک‌طلبی سر نمی‌دهد، فیلمی انسانی است در باره آدمهائی است پر از ترس و هراس، افتان و خیزان در مسیر زندگی پیش می‌روند، در جستجوی بی‌حاصل، برای یک گریزگاه.

خیلی‌از منتقدها، نوشته‌های‌ خودشان را با اشاره به «دوای‌ مالیخولیا» فیلم اول «بری‌ جنکینز» در باره یک زوج عاشق در سنفرانسیسکو، شروع کرده‌اند و انتظار هشت ساله بین این دو فیلم. به قول استفانی‌ زچرک، منتقد هفته‌نامه «تایم»، فیلم «مهتاب» به مراتب فراتر می‌رود از هر نوع انتظاری‌که خود او و منتقدها دیگر، نسبت به کار دوم «بری ‌جنکینز» داشتند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد