بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط دارد؟و آیا امام حسن(ع) همسران متعدد داشت؟

انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط دارد؟

روح پس از آن که به وسیله فرشته مرگ قبض شد، در جهان دیگری به نام برزخ قرار می‌گیرد و ارتباط او با دنیا قطع می‌گردد؛ البته رابطه روح با افرادی که در دنیا هستند، امری محال و غیرممکن نیست‌، امّا چنین نیست که روح هر فردی بتواند با هر کسی که بخواهد رابطه برقرار کند، چنان که انسان‌های زنده هم نمی‌توانند با ارواح مردگان تماس بگیرند
آن چه مسلّم است این که ارتباط باارواح در عالم بیداری و خواب‌، برای برخی اتفاق افتاده که به دو مورد اشاره می‌شود:

الف ـ پیامبر اکرم به سلمان فارسی فرمود: هنگامی که مرگت نزدیک شود، مرده‌ای با تو سخن می‌گوید در مرضی که سلمان‌(رض‌) در آن از دنیا رفت‌، دستور داد او را به قبرستان ببرند؛ با صدای بلند بر مردگان سلام کرد و گفت‌: من سلمان فارسی هستم‌، دوست دارم یکی از شما با من سخن بگوید؛ روح مرده‌ای پاسخ او را داده گفت‌: هر چه می‌خواهی بپرس‌، سلمان پرسید:
آیا اهل بهشتی یا دوزخ‌، گفت‌: بهشتی هستم‌، هم چنین او درباره چگونگی مرگش و اوضاع و احوال پس از مرگ‌، پرسش‌هایی نمود و پاسخ شنید، سپس فرمود او را به منزل بردند، شهادتین بر زبان جاری کردو جان به جان آفرین تسلیم نمود.[1]

ب ـ در یکی از شهرهای ایران مرد مؤمن و پرهیزکاری از دنیا می‌رود، مدّتی پس ازمرگ به خواب پسرش می‌آید و می‌گوید: پانصد تومان به فلان فرد بدهی دارم‌، قرض مرا پرداخت کنید تا مشکل من برطرف گردد، پسر به این گفته اعتنا نمی‌کند، پس از مدّتی دوباره پدرش را در خواب می‌بیند و پدر همان تقاضا را تکرار می‌کند. پسر می‌گوید: شما نشانه‌ای بدهید که یقین کنم بدهکارید، می‌گوید: به یاد داری روزی انگشتر من گم شد، هر چه جست و جو کردیم پیدا نشد؛ همان روز بر اثر باران فراوان‌، دیوار اطاقک روی چاه منزل خراب شده بود و دو نفری آن را تعمیر کردیم‌، انگشتر در لابه‌لای گِل‌ها در فلان گوشة دیوار است‌، پسر تا از خواب بیدار شد، آن محل را با تیشه‌ای تراشید و انگشتر را یافت‌، سپس پانصد تومان را به طلب‌کار پرداخت نمود.[2]

بنابراین‌، رابطة روح مرده یا افراد دیگر، در مواردی امکان‌پذیر است‌، لکن چنین نیست که در هر شرایطی این امر تحقق پیدا کند؛ البته از روایات استفاده می‌شود که روح مرده در بعضی اوقات‌، به ویژه در شب و روزهایی که انتظار مردگان برای احسان و نیکی به آن‌ها بیش‌تر است‌، مانند شب‌های جمعه و قدر، به خانوادة خود سرکشی کرده التماس می‌کند که به یاد من باشید و به من کمک کنید؛ با سیر کردن گرسنه‌ای و یا پوشاندن برهنه‌ای‌، مرا یاری کنید، لیکن چنین نیست که بستگان وی ندای او رابشنوند، و این هشداری است که باید به یاد مردگان بود و با انجام کارهای نیک به نیّت آن‌ها، کمی از مشکلات آن‌ها در جهان برزخ را کاهش داد.

در مورد دیدار روح مرده از بستگان خود، روایات فراوان رسیده که دو نمونه از آن‌ها در این جا بیان می‌شود: 1. اسحاق بن عمّار می‌گوید: از موسی بن جعفر(ع)پرسیدم‌: آیا روح مؤمن که مرده‌، به زیارت خانواده خود می‌آید، فرمود: آری‌، عرض کردم‌: در چه مدت و زمان‌، فرمود: به مقدار رتبه و فضیلتی که مؤمن دارد، بعضی از آن‌ها هر روز به کسان خود سر می‌زنند، بعضی دو روز یک بار، برخی در سه روز یک مرتبه و کم‌ترین فرد مؤمن از نظر منزلت‌، در هر جمعه به بستگان و خانواده خود سرکشی می‌کند، اسحاق می‌پرسد در چه ساعتی‌؟ حضرت فرمود: هنگام زوال خورشید، روح مؤمن وقتی می‌بیند بستگان او در طاعت وبندگی خدا مشغول هستند، مسرور و شادمان می‌شود.[3] در روایت دیگر امام صادق(ع) می‌فرماید: هیچ فرد مؤمن و کافری نیست‌، مگر این که هنگام زوال شمس‌، به خانه خود می‌آید، هنگامی که خانواده و بستگان خود را مشغول به عمل صالح می‌بیند، مسرور می‌شود و حمد و ثنای الهی به جای می‌آورد، ولی کافر اگر خانواده خود را مشغول به کار خیر ببیند، باعث حسرت و

حُزن او می‌شود، زیرا خود او به واسطه ترک اعمال خیر، گرفتار عذاب شده‌.[4]

ارسال شده توسط معصومی در دوشنبه, 01/19/1392 -


نام حسن را خداوند برای امام حسن(ع) انتخاب کرد

* به عنوان اولین سؤال بفرمایید امام حسن(ع) چه زمانی به دنیا آمدند؟ و چه کسی نام «حسن» را برای ایشان انتخاب کرد؟

ظهور اولین گل گلستان محمدی یعنی ولادت امام حسن(ع) در شب سه شنبه نیمه ماه مبارک رمضان در بیت عصمت و طهارت، و در سال سال سوم هجرت واقع شد.

رسول خدا (ص) هنگام شکفتن این گل حضور نداشت و به سفری رفته بود. بعد از بازگشت بنابر عادت همیشگی اول سوی خانه فاطمه زهرا (س) رفت. وقتی مژده تولد کودک را به پیامبر خدا رساندند، سرور و شادمانی خاصی در چهره مبارک حضرت نمایان شد و خواستار دیدن فرزندش شد. کودک را که آوردند مشتاقانه او را در آغوش گرفت و بویید و بوسید و چون سلمی بنت عمیس مولود را در جامه زرد پوشانده بود، حضرت دستور داد تا او را در پارچه سفید بپوشانند. 

وقتی امام حسن(ع) متولد شد، حضرت فاطمه به حضرت امیرالمؤمنین (ع) گفت که او را نامی بگذار. امام گفت: سبقت نمی‌‌گیرم در نام گذاری او بر حضرت رسالت.

پس از ورود رسول الله(ص) به خانه از امیرالمؤمنین (ع) پرسید که او را نامی گذاشته‌‌ای؟ عرض کرد: در نام گذاشتن بر فرزند بر شما سبقت نمی‌‌گیرم.

حضرت (ص) هم فرمود که من نیز سبقت بر پروردگار خود نمی‌‌گیرم.

حق تعالی امر کرد به جبرییل که برای محمد (ص) پسری متولد شده است، برو به سوی زمین، سلام مرا به او برسان و تهنیت و مبارک باد بگو و بگو که علی نسبت به تو به منزله هارون است به موسی ...

جبرییل از طرف خدای متعال گفت که اسم او شبر (همنام پسر بزرگ هارون) است، حضرت فرمود: که لغت من عربی است (و شبر، عبری است). جبرییل گفت: نامش را حسن بگذار.

نام حسن قبلا وجود نداشته، بلکه از نام‌‌های اهل بهشت است.

مردم برای دیدن جمال امام حسن(ع) ازدحام می‌کردند

* شکل و چهره ظاهری حضرت چگونه بود؟

امام حسن (ع) از نظر چهره و زیبایی به قدری با شکوه و با جمال و جلال بود که نوشته‌‌اند بعد از رسول خدا (ص)  هیچ‌کس همچون او چهره شکوهمند و شرافتمند نداشت.

در بیرون خانه، ایشان فرشی می‌‌گستراند، وقتی که آن حضرت از خانه بیرون می‌آمدند و روی آن فرش می‌نشستند، هر کس از آنجا عبور می‌کرد می‌ایستاد و نظاره‌گر جمال ایشان می‌شد و به این ترتیب بر اثر ازدحام جمعیت، راه عبور و مرور قطع می‌شد. وقتی کار به اینجا می‌رسید، آن حضرت بر می‌خواستند و به خانه بر می‌گشتند.

رخسار آن حضرت سفید، آمیخته به سرخی، چشمانش در کنار سفیدی آن درخشش خاصی داشت، و متوسط‌ القامة و ملیح بود. استخوان و عضلاتش درشت، فاصله شانه و بازوانش زیاد، گردنش همانند نقره می‌‌درخشید، و هوش و ذکاوت سرشاری داشت.

صبر و حلم، دو ویژگی برجسته امام حسن(ع)

* یکی از صفاتی که امام حسن به آن معروف است صبر است. در این‌باره اگر مطلبی هست بفرمایید.

بله آنچه بیش از دیگر ویژگی‌‌های امام حسن(ع) از برجستگی برخوردار است: صبوری و حلم آن بزرگوار است.

همین خصلت نیکوی امام حسن(ع) در چشم شیعیان و مخالفین و دشمنان و کفار بسیار جلب توجه کرده و ایشان را زبانزد عامه و خاصه کرده است. 

در کتاب‌های لغت حلم به معنای خویشتن داری به هنگام هیجان غضب است و از آنجا که این حالت یعنی حلم از عقل و خرد ناشی می‌‌شود، بعضی موقع کلمه حلم و حلیم به معنای عقل و خرد نیز به کار رفته است.

انسان دارای حلم کسی است که عاقلانه در عین توانایی در هیچ کاری شتاب نمی‌کند و در کیفر مجرمان شتاب زده نمی‌‌شود، روحی بزرگ دارد و خشم و احساسات خود مسلط است.

خداوند متعال هم در قرآن  وقتی می‌‌خواهد پیامبران و رسولان را تعریف کند از صفت ارزشمند حلیم استفاده می‌نماید.

صبر هم یعنی تحمل ناملایمات و سختی‌‌ها و درد‌ها و رنج‌‌ها همراه با عکس‌العمل شایسته. خواه با سکوت و سکون، خواه با شکر و سپاس و تنزیه و استعانت الهی. البته نه بطور موقت، بلکه با دوام و ثبات و استمرار.

یعنی کسی که مثلاً فرزندش را از دست داده صبرش این است تحمل کند و از خدای تعالی طلب استقامت نموده و از این قضا و قدر الهی که باعث تقرب او به خدا شده، سپاس و شکرگزار باشد.

انسان‌‌های صابر و با استقامت در زمره پیامبران هستند. با نگاهی به سیره و زندگانی امام حسن (ع) نمونه‌‌های فراوانی از صبر و شکیبایی و بردباری مشاهده می‌‌شود.

بعد از غصب خلافت از پدر بزرگوارش و و بعد از وقایع کوفه و صلح تحمیلی، تهمت‌ها و نارواها سپس سلب آرامش و آسایش در خانه با همسری که عامل دشمن شده بود همه و همه با صبر و صبوری صابری چون حضرت مجتبی (ع) قابل تحمل شد.

نمونه‌هایی از کریم بودن امام حسن مجتبی (ع)

* یکی دیگر از صفاتی که امام حسن (ع) به آن معروف است کریم بودن است. در مورد کریم بودن حضرت توضیحی بفرمایید.

حضرت امام حسن مجتبی (ع) در طول عمر خود دوبار تمام اموال و دارائی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم نمود. نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.

ابن عباس می‌گوید: من در خدمت حسن بن علی (ع) بودم که در مسجدالحرام معتکف و مشغول طواف بود، که یک نفر از شیعیان آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا فلانی از من طلب دارد اگر  مصلحت می‌دانید آن را بپردازید.

حضرت فرمود سوگند به پروردگار این خانه چیزی ندارم، عرض کردم اگر مصلحت می‌دانید از او بخواهید به من مهلت بدهد. او مرا به حبس تهدید کرده است.

بعد از شنیدن حرف آن شخص، حضرت طواف را رها کرد و با او به راه افتاد. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا آیا فراموش کرده‌‌اید که معتکف هستید؟

حضرت فرمود: نه و لکن از پدرم شنیدم که فرمود: از رسول خدا شنیدم که فرمود: هر کس حاجتی از برادر مؤمن خود برآورد همچون کسی است که نه هزار سال خدا را با روزه داری و شب زنده داری عبادت کرده باشد.

فردی از چادرنشینان خدمت امام حسن(ع) شرفیاب شد. قبل از آنکه اظهار نیاز کند حضرت امر فرمود که هرچه در خزانه هست به او بدهند، وقتی به سراغ خزانه رفتند مبلغ بیست هزار درهم یافتند و همه را به سائل نیازمند دادند.

مرد سائل که از رفتار سخاوتمندانه حضرت به شگفت آمده بود، عرض کرد: آقای من، چرا به من فرصت ندادید تا نیاز خود را بیان کنم و در مدح شما سخن بگویم؟

امام در پاسخش فرمود: ما گروهی هستیم که بخشش‌‌هایمان بی درنگ صورت می‌‌گیرد.

با سخنرانی امام حسن (ع) حدود 12000 نفر به سپاه امیرالمؤمنین پیوستند

* آیا امام حسن(ع) در جنگ‌های زمان خلافت حضرت علی(ع) حضور داشت؟

بله نخستین جنگی که در عصر خلافت حضرت علی(ع) از سوی بیعت شکنان در بصره رخ داد جنگ جمل بود. حضرت علی (ع) به همراه دو فرزند خود حسن و حسین علیهم‌السلام با سپاه خود از مدینه به سوی بصره برای سرکوبی بیعت شکنان حرکت کردند هنگامی که به روستای ربذه رسیدند، حضرت علی (ع) نامه‌ای توسط عبدالله بن عباس و محمدبن ابی بکر برای ابو موسی اشعری استاندار کوفه فرستاد و او را به جهاد فرا خواند و از او خواست تا مردم کوفه را برای کمک بفرستد، ولی او از فرمان حضرت سرپیچی کرد و به جای بسیج مردم برای جهاد آن‌ها را از پیوستن به سپاه امیرالمومنین (ع) باز داشت.

مأمورین امام(ع) در برگشت از کوفه اعمال ابوموسی را گزارش دادند و امام در ذیقار فرزندش حسن (ع) را همراه عمار دوباره به کوفه برای بسیج سپاه فرستاد.

امام حسن(ع) که حدود سی سال داشت در یک سخنرانی شور انگیز و روشن‌گرانه فرمود: ای مردم، شما می‌دانید که علی(ع) نخستین کسی است که با رسول خدا (ص) نماز خواند و در ده سالگی پیامبری او را تصدیق نمود و در همه جنگ‌های پیامبر در رکاب او بود رسول خدا(ص) همواره از او راضی بود و به نقلی فرمود: ما آمده‌ایم تا شما را به سوی خدا، کتاب او، سنت پیامبرش و شایسته‌‌ترین فرد برای بیعت دعوت کنیم کسی که قرآن او را نادیده نگرفته و در سنت رسول خدا (ص) ناشناخته نبوده و هیچ کس بر او پیشی نگرفته است. کسی که دو پیوند با پیامبر(ص) دارد یکی پیوند برادر دینی و دیگری پیوند خویشاوندی. علی شما را به یاری می‌طلبد، و به سوی حق فرا می‌خواند و فرمان می‌دهد که به سوی او حرکت کنید.

بعد از این سخنرانی‌های شور انگیز و حکیمانه امام حسن (ع) حدود دوازده هزار نفر بسیج شدند و همراه امام حسن (ع) به سپاه امیرالمؤمنین (ع) پیوستند.

امام حسن(ع) در یک کار انقلابی در مقابل کارشکنی ابو موسی اشعری او را عزل کرد و فرمود: از مسجد ما بیرون برو و به طور کلی از کوفه خارج شو، و هرجا می‌‌خواهی برو اینجا نباید بمانی.

امام حسن(ع) در جنگ‌های صفین و نهروان حضور فعال داشت

یکی دیگر از جنگ‌هایی که امام حسن(ع) حضور فعال داشت جنگ صفین بود.

در یکی از روزهای جنگ، امام علی(ع) مشاهده کردند که حسن(ع) با سرعت برای حمله به دشمن به سوی میدان می‌رود در این هنگام به همراهان خود فرمود: این جوان را نگه دارید تا من بر مرگ این دو یعنی حسن(ع) و حسین(ع) بخل ورزم تا مبادا با کشته شدن آن دو نسل رسول خدا (ص) قطع شود.

در جنگ نهروان نیز حضرت حضور داشت و با سخنرانی‌های امام حسن(ع) و خود حضرت علی(ع) هشت هزار نفر از خوارج پشیمان شدند و برگشتند.

فعالیت‌های امام حسن(ع) در حکومت علوی

* امام حسن(ع) قبل از امامت چه فعالیت‌‌ها و مسؤلیت‌‌هایی داشت؟

امام حسن(ع) در زمان پنج سال حکومت عدل علوی مسئولیت‌‌های مهم و فراوانی بر عهده داشت که برخی از آنها عبارتند از: 

قاضی القضات حکومت علوی و حتی قبل از آن، امام جمعه و امام جماعت منصوب پدر در مسجد کوفه، مأمور عزل و نصب عوامل اجرایی کشور اسلامی، فرمانده ارشد جنگ‌های تحمیلی علیه حکومت علوی در جنگ جمل و صفین و نهروان، مسئول موقوفات علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا(س)، سرکشی و رسیدگی به امور معیشتی مستضعفین، سرپرستی اهل بیت در غیاب پدر، تعلیم و تربیت شیعیان مخلص و جمع آوری و ایجاد تشکیلات برای آنها، دفاع از حکومت علوی در مقابل اعتراض کفار و منافقین و خوارج و عهد شکنان، دعوت مردم به بیعت با وصی رسول الله و خلیفه حق و جانشین واقعی رسول الله در مدینه، حامی ولایت و پشتیبان حاکم و ولی حق، نماینده تام‌الاختیار حضرت علی در تجهیز و بسیج لشکر و دعوت مومنین برای جهاد حق علیه باطل.

تخریب چهره امام حسن(ع) با پیش کشیدن ازدواج‌های حضرت

* آیا صحیح است که امام حسن(ع) همسران بسیار زیادی داشت؟

کسانی ‌که اولیاء الهی را مانعی برای دست یابی به مقاصد دنیوی خود می‌‌دیدند، در صدد تخریب آن نور الهی بر ‌آمدند.

بعضی به دستور خلفای جائر و غاصب، مطالب کذب و غیر واقعی را جایگزین حقیقت و واقعیت کردند، تا به خیال خود چهره نورانی و الهی حضرات معصومین را مخدوش کنند.

از جمله مباحث و موضوعاتی که در دستور کار بعضی مورخین قرار گرفته تخریب چهره نورانی امام حسن(ع) با پیش کشیدن ازدواج‌های حضرت است.

این مطلب صحیح نیست چون اگر قبول کنیم حضرت، همسران زیادی اختیار کرده باشد، باید مقدمات و مؤخرات و مراسم خواستگاری یا نام این تعداد همسران و طایفه و قبیله آنان در گوشه‌ای از تاریخ ثبت و ضبط شده باشد در حالیکه چنین نیست.

این ادعا از دروغ‌‌های دستگاه عباسی و اموی است که حتی علمای اهل سنت هم آن را قبول ندارند.

ازدواج با تعداد همسران بیشتر از حد مجاز، با قوانین شرعی و قرآنی سازگار نیست. چون هر مردی می‌‌تواند چهار زن دائمی داشته باشد و اگر در صورتی که ازدواج موقت با این تعداد داشتند در تاریخ ثبت می‌‌شد ولی در تاریخ اثری از آن نیست. 

راویان احادیث ازدواج‌های امام حسن(ع) دروغگو بودند

* آیا این مطلب صحت دارد که حضرت علی (ع) فرمودند: به حسن، زن ندهید که او بسیار طلاق می‌دهد؟

اولاً طلاق از نظر اسلام ناخوشایندترین حلال‌ها، نزد خداست و حضرت امام حسن(ع) بنا به شهادت و تصریح تاریخ، از زاهدترین و با تقواترین انسان‌های زمانه خویش بوده است. پس این مطلب که ایشان خیلی طلاق می‌داده تا زن‌های بیشتری اختیار کند با این شهادت تاریخ، قابل قبول نیست.

مهم اینکه، اگر مسلمانی اهل قرآن باشد به خوبی در می‌یابد که این مطلب با آیات صریح قرآن سازگار نیست از جمله آیه مباهله و آیه تطهیر.

کسی که فکر گناه هم نمی‌کند آیا چنین اتهامات و جعلیاتی، نسبت به او قابل قبول است؟ آیا ما نباید کمی به عقل خود مراجعه کنیم؟

آیا می‌شود کسی که فاسق است و به ظاهر اهل معصیت و عصیان است مطلبش را به راحتی و بدون فکر و تامل، قبول کنیم؟

آیا هر کتاب و هر نویسنده‌ای هر چیزی بگوید، درست است؟

آیا معقول است حضرت علی(ع)  بالای منبر، در مقابل جمعیت بگوید: به حسن زن ندهید چون طلاق دهنده است یعنی پسرش و فرزند رسول خدا (ص) را این چنین توبیخ کند، و امام حسن حرف پدرش را عملی نکند و 250 یا 300 زن بگیرد.

همچنانکه ائمه معصوم، در زمان خود دشمن داشته‌اند و آنها را شهید کرده‌اند بعد از زمان خود هم و حتی الان هم دشمن دارند و علیه آن بزرگواران کار و تلاش و می‌کنند و می‌خواهند چهره معنوی آنان را مخدوش کنند. 

مجموع روایاتی که در زمینه تهمت ازدواج‌‌های زیاد امام حسن(ع) در تاریخ وارد شده است از سه نفر می‌باشد؛ ابوالحسن علی بن محمد مداینی که بسیاری از رجال شناسان او را دروغگو، جعال، رشوه گیر و ضعیف‌الروایه و هوادار بنی‌امیه و بنی‌عباس می‌‌دانند.

دوم ابوطالب مکی، که مردی داستان سرا و سخن‌باف بوده و در جوانی آوازه خوانی می‌‌کرده و اختلال روانی داشته و رجال شناسان معتبر او را ضعیف و غیر موثق شمرده‌‌اند.

سوم ابوجعفر منصور دوانیقی که دشمنی او با آل علی (ع) زبانزد خاص و عام است.

تهمت ازدواج‌های مکرر امام حسن(ع) در زمان خلفای عباسی رواج یافت

این مطالب اهانت آمیزی که به امام حسن(ع) نسبت داده شده در زمان خلفای عباسی و منصور عباسی شایع و رواج و قوت گرفته و قبل از آن مطرح نبوده است. آن هم به خاطر دفع و سرکوبی قیام‌های متعددی که در سراسر ممالک اسلامی بر ضد غاصبان و ظالمین و خلفای عباسی صورت گرفته است، پس دست به تخریب چهره ائمه به خصوص امام حسن(ع) زدند. چون اکثر سران قیام از فرزندان امام حسن(ع) بودند.

پس اگر آن مطالب واقعیت داشت، باید در زمان امام حسن(ع) کسانی مثل معاویه و مغیره، عمرو عاص و دیگران آن را بر ضد حضرت استفاده می‌کردند، با اینکه آنها از هر کاری و هر حیله‌ای دریغ نکردند.

حفظ اصل اسلام در زمان امام حسن(ع) تنها با صلح امکان پذیر بود

* چرا امام حسن مجتبی‌(ع) با معاویه صلح کرد در حالی که امام حسین(ع) با یزید صلح و بیعت نکرد؟

چون یاران با وفای کمی در اختیار داشتند. حتی بستگانش مانند عبیدالله بن عباس ایشان را تنها گذاشتند.

عقاید سپاه کوفه متفاوت بود و بعضی برای جمع آوری غنیمت، بعضی به خاطر رؤسای قبایل خویش، بعضی فقط برای جنگیدن با معاویه نه اطاعت از ولایت آمده بودند، یعنی نیت خالص نداشتند برای همین در موقع حساس، صحنه را ترک کردند.

همچنین حفظ اصل اسلام در آن زمان با صلح امکان پذیر بود. مثل سوراخ کردن کشتی به وسیله حضرت خضر و صلح پیامبر با کفار و مشرکین مکه.

پس اولا: باید دانست که هر امامی در عصر خویش با توجه به شرایط موجود، وظیفه و ماموریت الهی خود را انجام می‌داد.

ثانیاً: در صلح امام حسن(ع) برادرش امام حسین(ع) هم ناظر و هم مطیع بود. چنانچه بعد از شهادت امام حسن(ع)، ابا عبدالله الحسین(ع) برای معاهده صلح پایبند بود و بعد از ده سال که معاویه به درک واصل شد، علیه یزید بن معاویه دست به قیام زد.

ثالثاً: معاویه در ظاهر، مراعات مسائل شرعی را می‌کرد و ظواهر را در حد امکان حفظ می‌نمود و به حکومتش رنگ اسلامی می‌داد، اما یزید علناً مقدسات را زیر پا می‌گذاشت به طوری که اصحاب خاص معاویه به آن اعتراض می‌کردند و وقتی که معاویه می‌خواست یزید را به جانشینی خود معرفی کند به خاطر همین فسق و فجور علنی مورد سرزنش بعضی خواص خود قرار گرفت.

خود یزید به طور علنی می‌گفت هاشمیان اسلام را بازیچه و وسیله حکومت خود قرار دادند چون نه وحی آمده و نه حدیثی. یعنی اسلام وجود ندارد و می‌گفت: هرگاه شراب، روزی در دین احمد حرام شد، تو آن را مطابق دین مسیح بخور.

رابعاً: معاویه در ابتدا گفت: با هر شرطی که امام حسن(ع) برای صلح قرار دهد موافقم و آن را تعهد می‌کنم ولی یزید به فرماندار مدینه نوشت که از حسین بن علی بیعت بگیر و گرنه او را مهلت نده.

البته برای امام حسین(ع) هفتاد یار مخلص و با وفا و وابستگان عاشق و جان بر کف موجود بود، ولی در زمان امام حسن مجتبی(ع) حتی به سجاده زیر پای ایشان هم رحم نکردند و برای معاویه نوشتند ما او را دست بسته تحویل تو می‌دهیم و افرادی از سپاه خودی ایشان را مجروح کردند.

در مجموع می‌توان گفت اگر در جنگ با معاویه امام حسن(ع) شهید می‌شد تاثیر آنچنانی برای جامعه جاهل و فضای خاصی که معاویه درست کرده بود نداشت و با مکرها و حیله‌های معاویه امام حسن(ع) طغیانگر جلوه داده می‌شد. اما شهادت امام حسین(ع) باعث بیداری و تفکر و اندیشه و پشیمانی کوفیان و به قیام و خونخواهی آنها منجر شد و اسلام ناب، زنده ماند.

پیامبر(ص) از صلح امام حسن(ع) خبر داده بود

* از معجزات و کرامات امام حسن (ع) مطلبی دارید؟

جابربن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر(ص) حکایت می‌کند که سوگند به حقانیت خداوند و حقانیت رسول الله (ص) جریان بسیار عجیبی از امام حسن(ع) دیده‌ام که بسیار مهم و قابل توجه است.

بعد از آنکه بین آن حضرت و معاویه آن قضایای مشهور واقع شد و در نهایت بین آن دو صلح گردید بر من بسیار سخت و گران آمد.

بعضی از اطرافیان آن حضرت نیز از این امر ناراحت و سرگردان بودند، تا آنکه روزی به خدمت حضرتش وارد شدم.

آن بزرگوار فرمود: ای جابر از من دلگیر و افسرده خاطر مباش و هرگز فرموده جدم رسول الله (ص) را از یاد مبر که فرمود: فرزندم حسن سرور جوانان اهل بهشت است و خداوند به وسیله او بین دو گروه عظیم صلح می‌‌کند.

جابر می‌گوید این توجیه، آرام بخش دردهایم نشد، و با خود گفتم منظور پیغمبر این مورد صلح نبوده است چون این حرکت سبب هلاکت مؤمنین خواهد شد.

در همین لحظه حضرت دست خود را روی سینه‌‌ام قرار داد و فرمود هنوز مشکوک هستی گفتم: بلی

فرمود: آیا دوست داری رسول الله (ص) را شاهد بگیریم تا مطلبی را از ایشان بشنوی؟ جابر می‌گوید از پیشنهاد حضرت بسیار تعجب کردم که ناگاه متوجه شدم زمین شکافته شد و رسول الله(ص) به همراه امیر المومنین(ع) و جعفر و حمزه صلوات الله علیهم خارج شدند و من مبهوت و متحیر به آنها خیره شدم.

امام اظهار داشت که یا رسول الله! جابر نسبت به عملکرد من با معاویه مشکوک شده است و شما از قلب او آگاه‌ترید.

در این هنگام پیغمبر لب به سخن گشود و فرمود: ای جابر مؤمن نخواهی بود، مگر تسلیم ائمه خود باشی و افکار و نظریات شخصی خود را کنار بگذاری.

سپس افزود: ای جابر، آنچه فرزندم حسن انجام داد تسلیم آن باش، و بدان که عملکرد و کارهای او بر حق است و او با این کار مؤمنین را زنده کرد و بدان آنچه را او انجام داد از طریق من و از طرف خداوند متعال بوده است.

عرض کردم: یا رسول الله من تسلیم امر شما شدم، بعد از آن مشاهده کردم که ایشان به سمت آسمان بالا رفتند.

* با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.


آیا معقول است که لذت نقد را با بهشت نسیه عوض کنیم؟

بهشت

انسان در تمام عمر خود مشغول چنین کاری است و همه عاقلان این راه را می روند. کشاورز به جای آنکه یک گونی گندم خود را آرد کرده و نان بخورد و از آن لذت ببرد، آن یک گونی را زیر خاک می کند تا در فصل درو بتواند محصولی به دست آورد. تاجر به جای آنکه پول خود را صرف لذت بردن کند، با آن وارد تجارت شده و ریسک ضرر را می پذیرد تا شاید بتواند سود خوبی به دست آورد. کارگران به جای بهره بردن از خواب خوش، یک ماه کار می کنند تا آخر ماه بتوانند مزدی دریافت کنند.

داروی تلخ و بدمزه را می خوریم و برای خوشی آینده، زمان حال خود را ناخوشایند می کنیم. همان گونه که از غذای سمی پرهیز می کنیم و به دلیل خطر آینده آن، از لذت زودگذرش صرف نظر می کنیم.

خلاصه اینکه در جای جای زندگی ما مشغول این عمل هستیم که حال خود را فدای آینده می کنیم و این عمل ما کاملا عاقلانه و منطقی است.

حال چگونه رها کردن لذت نقد دنیا در مقابل بهشت بی معنا باشد، آن هم بهشتی که در وصف آن گفته شده: بهشت جایی است که در آن نعمت هایی موجود است که هیچ چشمی نظیر آن را ندیده و هیچ گوشی مثل آن را نشنیده.[1]


اتفاقا با دیدن عظمت بهشت و نعمت های آن، و فانی و زودگذر بودن دنیا هیچ عاقلی نمی تواند نسبت به کسب بهشت بی تفاوت باشد و هر کسی نسبت به این امر بی تفاوت باشد، بی تردید باید در عقل او شک کرد. و چنین بهشتی است که باید در کسب آن سبقت جست:


«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِیمٍ * عَلىَ الْأَرَائکِ یَنظُرُونَ * تَعْرِفُ فىِ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ * یُسْقَوْنَ مِن رَّحِیقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَمُهُ مِسْکٌ وَ فىِ ذَالِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ[مطففین/22 تا 26] مسلّماً نیکان در انواع نعمت ‏اند: * بر تختهاى زیباى بهشتى تکیه کرده و (به زیباییهاى بهشت) مى‏ نگرند! * در چهره‏ هایشان طراوت و نشاط نعمت را مى‏ بینى و مى ‏شناسى! * آنها از شراب )طهور) زلال دست‏نخورده و سربسته‏ اى سیراب مى‏ شوند! * مهرى که بر آن نهاده شده از مشک است رقابت کنندگان و مسابقه‏ گران باید به سوى این نعمت ها بر یکدیگر پیشى گیرند.»


خصوصا با توجه به اینکه:

اولا: لذت دنیا در حلال الهی نیز قابل کسب است و شیطان انسان را این گونه فریب می دهد که برای بهره بری از دنیا به سراغ حرام ها برود.

ثانیا: آنکه به آخرت بی توجهی می کند، تنها از یک سود عظیم بی نصیب نگشته، بلکه خسرانی بسیار عظیم به نام جهنم نیز گریبان گیرش می شود.


۱۷ نفر از شهدای بنی‌هاشم در روزعاشورا پایین‌پای آن حضرت در یک قبر‌گود دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام(ع) آنان را زیارت می کنند و علی‌بن‌الحسین(ع)"علی اکبر" از جمله آنان است، برخی گفته‌اند محل دفن "علی‌اکبر" نسبت به قبر امام حسین(ع) نزدیک‌ترین محل است.
به گزارش مشرق، چرا برخلاف ضریح و مرقد امامان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است. در این باره روایت‌های‌گوناگونی وجود دارد اما مجموع این روایت‌ها و آنچه نزدیکتر به منطق به نظر می‌رسد، آن چیزی است که شیخ‌مفید(ره) در کتاب "الاشارات" آورده است.


فرهنگ نیوز نوشت: او در بخشی از این کتاب نام ۱۷ نفر از شهدای بنی‌هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و نوشته است آنان پایین‌پای آن حضرت در یک قبر‌گود دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام(ع) آنان را زیارت می کنند و علی‌بن‌الحسین(ع)"علی اکبر" از جمله آنان است، برخی گفته‌اند محل دفن "علی‌اکبر" نسبت به قبر امام حسین(ع) نزدیک‌ترین محل است.


در بعضی از روایات‌دیگر از جمله کتاب "کامل الزیارات" جعفربن‌محمدقمی هم آمده است، امام سجاد(ع) با قدرت (امامت و ولایت) به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدنها جدا افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین‌العابدین(ع) از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آنگاه جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای‌بلند گریست، سپس به سویش رفت و با کنار زدن مقدار کمی خاک قبری روی آن نوشت(هذا قبرالحسین‌بن‌علی‌ابن‌ابی‌طالب الذی قتلوه عطشانأ غریبأ) این قبر حسین‌ابن‌علی‌ابن‌ابی‌طالب است. آن حسینی که او را لب تشنه و غریبانه کشتند، پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس(ع) رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد.

سپس بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام‌حسین(ع) فرزندش علی‌اکبر(ع) است.

امام‌صادق(ع) در این باره به عبدالله‌بن‌حماد‌بصری فرموده است امام‌حسین(ع) را غریبانه کشتند، بر او می گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند. بنابراین به نظر می‌رسد گوشه‌های‌اضافی ضریح امام‌حسین(ع) محل دفن پسر‌بزرگ ایشان حضرت علی‌اکبر(ع) است و محل دفن نوزاد شش ماهه اباعبدالله‌الحسین(ع) یعنی علی‌اصغر نیز روی سینه پیکرمطهر امام‌حسین(ع) است.


- آیت الله مجتبی تهرانی نیز در توضیح شش گوشه بودن ضریح حضرت حسین (ع) در سخنرانی خود اینگونه می گویند که :

در میان اقوال مورخان درباره چگونگی دفن حضرت سید الشهداء ـ علیه السّلام ـ و یاران باوفای آن حضرت اندک تفاوتی، دیده می‌شود؛ جهت روشن شدن موضوع به تشریح بعضی از آنها می‌پردازیم:

آ. مرحوم مفید پس از ذکر اسامی هفده نفر از شهیدان بنی‌هاشم که همگی از برادران و برادرزادگان و عموزادگان امام حسین ـ علیه السّلام ـ بودند، می‌فرماید: آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام ـ علیه السّلام ـ آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ (علی اکبر) از جملة آنان است، برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیک‌ترین محل است.[۱]

ب. و نیز می‌گوید: ‌پس از بازگشت عمر بن سعد از کربلا، جماعتی از بنی‌اسد که در غاضریه سکونت داشتند، آمده و بر پیکر امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش نماز گذاردند و آن حضرت را همان جایی که الآن قبر اوست دفن کردند و علی ابن الحسین (علی اکبر) ـ علیه السّلام ـ را در پایین پای پدر به خاک سپردند، سپس برای دیگر شهیدان از اهل بیت و اصحاب، حفیره‌ای کندند و همة آنان را در آن حفیره به صورت دسته جمعی دفن کردند و عباس بن علی ـ علیه السّلام ـ را در راه غاضریّه، در همان محلی که به شهادت رسید و اکنون قبر اوست به خاک سپردند.[۲]

پ. در بعضی از روایات آمده است: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ (با قدرت امامت و ولایت) به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند. پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس ـ علیه السّلام ـ رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد.

سپس به بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرزندش علی اکبر ـ علیه السّلام ـ است؛[۳] امام صادق ـ علیه السّلام ـ در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین ـ علیه السّلام ـ را غریبانه کشتند، بر او می‌گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می‌سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.[۴]

گر چه بعضی از مطالب در کیفیت به خاک سپاری امام حسین ـ علیه السّلام ـ و این که چه کسی امام حسین ـ علیه السّلام ـ را دفن کرده، در این نقل‌ها متفاوت است، ولی از مجموع آنها یک نکته قابل استفاده است که به عنوان نتیجه ارائه می‌گردد و آن این که: قبر علی اکبر ـ علیه السّلام ـ در پایین پای امام حسین ـ علیه السّلام ـ قرار دارد.

نتیجه: بنابراین می‌توان ادعا کرد که ضریح کوچکی که بر ضریح حضرت سیدالشهدا ـ علیه السّلام ـ متصل است و در طرف پایین پای آن حضرت قرار دارد و از مجموع دو ضریح یک ضریح شش گوشه درست شده به احترام علی اکبر ـ علیه السّلام ـ و به نام آن حضرت است.

عبدالرّزاق حسنی ضریح امام حسین ـ علیه السّلام ـ را چنین توصیف کرده است:


«ضریح امام حسین ـ علیه السّلام ـ عبارت است از: یک بلندی (صندوق مانند) چوبی که به عاج زینت شده و روی آن دو مشبک[۵] قرار دارد،‌ مشبک داخلی از فولاد گران قیمت و مشبک خارجی از نقرة‌ روشن سفید است… به مشبک خارجی مشبک دیگری بدون این که مانعی بین آن دو باشد، متصل است و فقط از هر طرف به اندازة ‌یک متر کوتاه‌تر از مشبک خارجی متعلق به امام حسین ـ علیه السّلام ـ است و زیر آن مشبّک قبر علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ است که همراه پدر در یک روز شهید شده و در کنار پدر دفن گردیده است.


چگونه باید از زند باید از زندگی لذت بچگونه باید از زندگی لذت برد ؟رد ؟گی لذت برد ؟

چگونه باید از زندگی لذت بچگونه باید از زندگی لذت برد ؟رد ؟

چگونه از زندگی لزت ببرید ؟

 اگر بچه باشید و آرزو نکنید کاش زودتر بروید مدرسه... می‌توانید از بچگی‌تان لذت ببرید.
 اگر نوجوان باشید و آرزو نکنید زودتری دانشجو بشوید می‌توانید از نوجوانی‌تان لذت ببرید.
 اگر هر درسی که خوانده‌اید اصرار نداشته‌ باشید که حتماً بروید سر کار می‌توانید از بیکاری‌تان لذت ببرید.
 اگر دارید کار می‌کنید و آرزوی آخر هفته و تعطیلات نداشته باشید می‌توانید از کارتان لذت ببرید ولی اگر تعطیلات هستید و نگران تمام شدن‌اش نباشید می‌توانید از تعطیلات لذت ببرید.
 اگر وسط مهمانی هستید اگر نگران این نباشید که دیگران راجع به شما چی فکر می‌کنند می‌توانید از مهمانی لذت ببرید.

 اگر شروع کردید به رقصیدن به این فکر نکنید که رقص‌تان چه طور به نظر می‌آید می‌توانید از رقصیدن لذت ببرید.
 اگر دارید زندگی می‌کنید و نگران این نباشید که وقتی مردید چه اتفاقی می‌افتد می‌توانید از زندگی‌تان لذت ببرید.
>> وقتی مردید چون چیزی نیست که نگران‌اش باشید حتماً از مردن‌تان لذت می‌برید.

 به طور خلاصه: اگر نگران چیزی نباشید می‌توانید از آن لذت ببرید. اگر نگران این باشید که چرا لذت نمی‌برید یا چرا به اندازه کافی لذت نبردید عمراً از چیزی لذت نمى برید.

 زندگی منتظر است یک لحظه ساکت بشوید تا بتواند با شما حرف بزند. همین‌طور چهارزانو روبرویتان نشسته، چانه‌اش را به دست‌هایش تکیه داده و نگاهتان می‌کند. و نگاهتان می‌کند. و نگاهتان می‌کند. و نگاهتان می‌کند. و نگاهتان می‌کند.

 فکر می‌کنید امکان دارد زبان به دندان بگیرید؟....




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد