فقط خیلی تازه دامادها بخوانند !
ازدواج برای هر مرد مجردی یک تصویر قشنگ است؛ یک آرزو که
سالها منتظرش مینشیند و در موردش رویابافی میکند. اما
درست از همان لحظهای که میخواهید با صدای بلند تصمیمتان
به ازدواج را اعلام کنید، نگرانیها شروع میشود؛ نگرانیهایی
که پیش از این حتی فکر نمیکردید سد راه ازدواج شما شوند.
وقتی روزبهروز به تعداد این دردسرها اضافه شده یا شدتشان
بیشتر شود، ممکن است ناامید شوید و شما هم مثل خیلیهای
دیگر از ازدواج کردن فراری شوید اما فراموش نکنید، خیلی
راحت میتوانید راه دیگری را در پیش بگیرید و از ازدواج
همان رویایی را که میخواستید بسازید؛ یک رویای پر دردسر
که توانایی حل کردن مشکلاتش را دارید.
دردسر اول: هماهنگیهای خانوادگی
وارد شدن به یک خانواده جدید، کنار آمدن با آرزوها، آداب و
رسوم و انتظارات ساده نیست. شما از همان روزهای اول ممکن
است نگرانیهایی را تجربه کنید که در دوره مجردی هیچکدامشان
را نداشتهاید. نحوه خواستگاری کردن، نوع جشنی که میخواهید
بگیرید و خیلی تصمیمگیریهای سختتر و مهمتر همگی میتوانند
برای شما به یک چالش تبدیل شوند.
راهحل: سعی کنید قبل از
مذاکره با خانواده همسرتان باهم سنگهایتان را وابکنید.
خود شما دوست دارید چطور ازدواج کنید و به چه چیزهایی
بیشتر اهمیت میدهید؟ تصمیمی مشترک با همسر آیندهتان
بگیرید و بعد مفصل در مورد حساسیتهای خانواده یکدیگر و
آدابورسومشان گفتوگو کنید. حالا سعی کنید تصمیماتتان
را در قالب خانوادگیتان پیاده کنید. اگر در مورد بعضی
موارد باید مقاومت کنید یا بجنگید، هرگز همسرتان را به جنگ
خانوادهتان نفرستید بلکه خودتان با آنها مذاکره کنید و
تصمیمات مشترکتان را بهعنوان عقاید شخصی خودتان با
خانواده در میان بگذارید. وقتی هر دوی شما در جبهه خودتان
جنگیدید و کمی از حساسیتها را کم کردید، میتوانید
خانوادهها را دور هم جمع کنید و یک تصمیم تعدیل شده و
خانوادگی در مورد آیندهتان بگیرید.
دردسر دوم: حساب و کتابهای مالی
نگرانی در مورد مسائل مالی و خرج و مخارج یک خانواده، یکی
از نخستین نگرانیهایی است که قرار است تجربهاش کنید. اگر
شما یک آدم معمولی باشید و بخواهید روی پای خودتان بایستید
این نگرانی میتواند به یک استرس تبدیل شود. پرداختن قبضها،
خرج خورد و خوراک، پوشاک، اجاره خانه، مهمانیها و مسافرتها
حتی در سادهترین شرایط هم میتواند کمی بحرانساز باشد.
بهخصوص در ماههای اول که هنوز برآورد دقیقی از این هزینهها
ندارید.
راهحل: قبل از اینکه پایههای
زندگیتان را بسازید، با همسرتان در مورد موضوعات مالی به
توافق برسید. این توافق خیلی هم دقیق و غیرقابل تغییر
نخواهد بود اما باز هم به شما در کم کردن تنشها کمک خواهد
کرد. هرگز روی آخرین قطره مانده در جیبتان برنامهریزی
نکنید. در مورد سطح اولیهای که برای زندگیتان میخواهید
بسازید با هم به توافق برسید. محله و ماشینی که قرار است
داشته باشید، مکانی که برای ماه عسل قرار است بروید و سهمی
که هر کدام از شما در مورد هزینهها قرار است داشته باشید
را معین کنید تا بعد از ازدواج با تنش کمتری روبهرو شوید.
دردسر سوم: عادتهای عجیبوغریب
همسرتان
هر آدمی را هم که برای ازدواج انتخاب کنید و هرچهقدر هم
که در موردش تحقیق کرده باشید، باز هم نمیتوانید کاملا
بشناسیدش. هر کدام از شما با عادتهای متفاوتی وارد این
خانه مشترک خواهید شد و ماهها زمان لازم دارید که بتوانید
با این عادتها سازگار شوید و قلق یکدیگر دستتان بیاید.
راه حل: مهمترین کاری که میتوانید
برای کمکردن تنشهای ماههای اول انجام دهید، این است که
قبل از زندگی زیر یک سقف به تمام ویژگیهای شخصیتی و
رفتاری طرف مقابلتان حسابی فکر کنید. شاید در اول راه فکر
کنید که چطور میتوانید با این همه تفاوتها کنار هم زندگی
کنید اما به زندگیتان زمان بدهید و چند ماه بعد میبینید
که این تفاوتها چقدر کوچک و ناچیز است و در زندگی روزانه
وجودشان اصلا عجیبوغریب نیست.
دردسر چهارم: انتظارهای متفاوت
شما 2 آدم متفاوت هستید، در 2 خانه متفاوت رشد کرده اید و
قطعا نگاه شما در مورد وظایفی که قرار است بهعهده داشته
باشید تفاوت دارد. شاید در آغاز راه زیاد شدن حجم وظایفتان
و دغدغههایی که زندگی مشترک به شما تحمیل کند بیشتر از
ظرفیتتان باشد اما اگر قدرت مدیریت زندگیتان را داشته
باشید خیلی زود توانایی شما هم به اندازه مسئولیتتان رشد
خواهد کرد.
راهحل: انتظاراتتان را با
شرایطتان تطبیق دهید. کار خانه و کار بیرونتان را هماهنگ
کنید و هر کدامتان سهمی از آن را بر عهده بگیرید. مهارت
شما در انجام برخی کارها، علاقهتان به بعضیهای دیگر و
فرصتتان برای انجام بعضی کارها میتواند دلیل قانعکنندهای
باشد که بدون بحث و جنجال زحمتشان را بر عهده بگیرید و
مرزبندیهایی مثل کارهای زنانه و کارهای مردانه را بدون
جانبداری کنار بگذارید.
دردسر پنجم:تعقیب و گریز
خب... شما قرار نیست مدام روبهروی هم باشید و از همه
کارها و احساسات دیگری خبر داشته باشید. مدتی که بگذرد و
شناختتان از هم بیشتر شود، راحتتر میتوانید از احساست
طرف مقابل با خبر شوید و به او اعتماد کنید اما در ماههای
اول اگر بخواهید زیادهازحد سر از کار همسرتان در بیاورید
و او را تحت فشار بگذارید همه چیز خیلی زود به هم خواهد
ریخت.
راهحل: بهخاطر با خبر شدن
از کارها و احساسات همسرتان تعقیب و گریز راه نیندازید.
بگذارید مثل قبل زندگیاش را به شکلی طبیعی ادامه دهد و
احساس نکند که همیشه زیر ذرهبین قرار دارد. وقتی سر کار
است یا مشغولیت دیگری دارد ثانیهبهثانیه به او زنگ نزنید.
شما با این کارها نمیتوانید جلوی خیانت را بگیرید پس
بیهوده آرامش زندگیتان را مختل نکنید.
دردسر ششم: تفاوتها
آدمهای مختلف عقاید مختلف دارند و موضوعات مهم و حساس
ممکن است از نگاه شما با نگاه همسرتان متفاوت باشد. بخشی
از این تفاوتها را قبل از ازدواج درک خواهید کرد اما بعد
از ازدواج هم روزبهروز به تعداد آنها اضافه خواهد شد.
راهحل: نخستین و مهمترین
کاری که میتوانید بکنید انتخاب آدمی است که حساسیتهایش
برای شما قابل پذیرش باشد و بهخاطر عقایدی که دارد آزرده
نشوید، اما باز همچنین انتخابی نمیتواند همه مشکلات را
حل کند. شما باید سعی کنید که بعد از زندگی مشترک به ارزشها،
عقاید و حساسیتهای طرف مقابلتان احترام بگذارید و
نخواهید که شخصیت او را زیر و رو کنید و از طرف دیگر،
نباید بگذارید که در جریان زندگی به عقاید شما حمله شود یا
اینکه کسی باورهایی که یک عمر در شما بوده را به چالش
بکشد.
این 8 تا ما را برای طلاق گرفتن گول می زنند !!
1) ازدواج دوم
باور نادرست: از آنجایی که افراد از تجربیات بدشان
عبرت میگیرند، ازدواج دوم موفقتر از ازدواج اول
خواهد بود.
حقیقت: گرچه بسیاری از افرادی که طلاق گرفتهاند،
ازدواجهای دوم موفقیتآمیزی خواهند داشت، میزان طلاق
در میان افرادی که ازدواج مجدد کردهاند بالاتر از
افراد در اولین ازدواجشان است.
2) طلاق و کودکان
باور نادرست: طلاق ممکن است مشکلاتی برای بچههای
خانواده ایجاد کند، اما در مجموع این مشکلات طولانیمدت
نخواهد بود و بچهها به سرعت با موقعیت جدید خو میگیرند.
حقیقت: طلاق خطر مشکلات در ارتباطات میانفردی را در
کودکان میافزاید. شواهد به دست آمده از بررسیهای
گوناگون حاکی از آن است که این مشکلات درازمدت هستند.
در واقع مشکلات این کودکان در بزرگسالی ممکن است بدتر
شود.
3) بچهدار شدن
باور نادرست: بچه دار شدن زوجی که دچار اختلاف هستند،
رضایت آنها از ازدواجشان را خواهد افزود و مانع طلاق
خواهد شد.
حقیقت: بسیاری از بررسیها نشان دادهاند که پر استرس
ترین زمان یک ازدواج پس از تولد بچه اول است. در زوجهایی
که بچه دارند، در مقایسه با زوجهای بدون بچه، اندکی
خطر طلاق کاهش پیدا میکند، اما این کاهش خطر آنقدر
نیست که باعث شود والدینی که مشکلات زناشویی دارند "بخاطر
بچههایشان" با احتمال بیشتری در کنار هم باقی بمانند.
4) مشکلات فرزندپروری
باور نادرست: هنگامی که والدین دچار اختلاف هستند، بچهها
در صورت جدا شدن آنها وضعیت بهتری خواهند داشت تا
اینکه آنها در کنار هم باقی بمانند.
حقیقت: یک بررسی گسترده اخیر عکس این باور را ثابت میکند.
این بررسی نشان داد با وجود اینکه اختلاف والدین و
ناراضی بودنشان از ازدواج تاثیر گسترده منفی بر
تقریبا هر جنبهای بهزیستی کودکانشان میگذارد، تاثیر
جدا شدن والدین بر کودکان نیز بسیار منفی است. این
بررسی نشان داد تنها بچههای زوجهایی که اختلافات و
مشاجرات بسیار شدیدی دارند، کودکان ممکن است از رهایی
از این مشاجرات با طلاق والدین سود ببرند.
در ازدواجهایی که شدت اختلافات خیلی بالا نیست- و این
بررسی نشان داد که دو سوم طلاقها مربوط به این موارد
میشود- وضعیت بچهها به دنبال طلاق بدتر میشود.
بنابراین بر اساس یافتههای این بررسی میتوان گفت، به
جز در اقلیتی از ازدواجهای همراه با اختلافات بسیار
شدید، برای کودکان بهتر است که والدینشان در کنار هم
بمانند و سعی کنند اختلافاتشان را حل کنند، نه اینکه
طلاق بگیرند.
5) اثرات درازمدت طلاق
باور نادرست: کودکان زوج های طلاق گرفته، از آنجایی که
احتیاط بیشتری در ازدواج کردن میکنند و عزم قوی برای
اجتناب از دچار شدن به سرنوشت والدینشان دارند،
ازدواجهای موفقتری نسبت به افرادی دارند که والدینشان
طلاق نگرفتهاند.
حقیقت: در واقع ازدواج فرزندان زوج های طلاق گرفته با
میزان بسیار بالاتری نسبت به کودکان زوج های طلاق
نگرفته، با احتمال بسیار بیشتری ممکن است به طلاق
منتهی شود.
یک بررسی اخیر نشان داده است که دلیل عمده این وضعیت
این است که کودکان با مشاهده والدینشان تعهد و پایبندی
زناشویی را میآموزند. در کودکان طلاق این حس تعهد به
زندگی مشترک برای همه عمر، متزلزل شده است.
6) ناپدریها و نامادریها
باور نادرست: کودکانی که به دنبال طلاق والدین در
خانوادههای شامل ناپدری یا نامادری زندگی میکنند،
وضعیت بهتری نسبت به خانوادههای تکوالدی (پدر و
فرزند یا مادر و فرزند) دارند.
حقیقت: شواهد بیانگر آن است ک&# اشتباه در
برقراری رابطه
اشتباه بزرگ در ارتباطات
اسـرار بـرقـراری یک رابـطـه مـؤثـر چـیـست؟ چـگونـه یک زن آنچیزی را که
میخواهد بدست می آورد در حالیـکه شـریـک زنـدگیش را نیز به خواسته اش
میرساند؟ بگذارید نگاهـی داشته باشیم به سه مشکل اصلی که اکثر زوج هـا بـا
آن دست به گریبان میباشند و ببینید چگونه میتوان آنها را حل نمود.
اشتباه 1: ایجاد ارتباط برای زیر نفوذ خود
قرار دادن و زرنگی
گاهی اوقات ما یک رابطه را برای بدست آورن خواسته هایمان آغاز می کنیم خواه
طرف مـقابـل تـوانایی برآوردن آن را داشته باشد و خواه نداشته باشد. قـهـر
مـی کنـیم، اخــم می کنیم، تهدید میـکنیم، چاپلوسی میکنیم و آنچه در تـوان
داریم برای ایجاد احساس ناراحتی در طرف مقابلمان انجام می دهیم. این نـوع
رفـتـار، گـرچـه مـمـکن اسـت بطور موقتی مؤثر باشد، اثر بسیار ناگواری در
طولانی مدت بر سلامـت رابـطه خـواهـد گذارد. آن را رها کنید، برای خواسته و
پیشنهادات نفر دیگر احترام قائل گردید. اگر او نمی تـواند خواسته شما را
برآورده کند، ببینید میتوانید خودتان آن را به خود بدهید.
اشتباه 2: ایجاد ارتباط برای فریب دادن
با اینکه نیازی به گفتن ندارد، این یکی از خطرناکترین انواع رفتـار اسـت
کـه بـسیـاری از رابطه ها را نابود می کنـد. دروغ هـا، گـزافه گـویـی ها،
بازی دادن ها و نیرنگهای متداول همگی باعث پریشانی و رنجش میــگردند. آنها
بنیان رابطه را به لرزه درآورده و در نهایت شکافی عمیق در اعتماد بوجود می
آورند. نسبت بـه خـطر آن هـوشیـار بـوده و پیش از اینکه آغاز شود متوقفش
سازید. اگر این چیزی است که برای شما آشنا بنظر میـرسـد، ابتدا آنرا در
رفتارهای خودتان مورد سنجش قرار دهید. اگر صادق و رک باشید، دیگر مایل به
پذیرش فریب دیگران نخواهید بود. در روابط خود راستی و درستی را پیشه کنید.
اشتباه 3: ایجاد ارتباط با پیغامهای متناقض
پـیـامـهای متناقض -- چیزی را گفتن و چیز دیگری را انجام دادن -- یک فـرم
بـسیـار رایــج فریب و نیرنگ می بـاشد. همچنـین ایـن مـی تواند بـصورت قـول
دادن لفـضی یـا عـملی و انجام ندادن آن دربیاید. پیغامهای متناقض باعث
پریشانی بسیار میگردند. همیشه به اعمال فرد توجه نمایید. معـمولا اعمال
نـسبت بـه گـفتـار هـمتـرازی بیـشتری با حقیقت دارنـد. اگـر گـفتـارشـان
بـا اعـمالـشان در تناقض بود، آنچه که گفته می شـود را نـادیـده پـنـداریـد.
درک کنید که شخص دارای تعارض بـوده و اجازه ندهـیـد شـمـا را نـیـز دچــار
آن احساس نماید.
راه حل های دو مشکل اصلی در روابط
هیچ رابطه ای بدون برقراری ارتباطات مؤثر دوام زیادی نخـواهـد آورد. مـا در
سـراســر روز صحبت میکنیم (و گوش می دهیم )، اما تنها بخش کوچکی از ارتباط
ما بصورت گفتاری رخ میدهد. بیشتر اوقات تصور می کنـیم کـه دیـگران گفته های
ما را گوش داده و متوجه می شوند، اما عمدتا این موضوع صــحت ندارد. اغلب
شخص دیگر در حال اندیشیدن به آنچیزی ایست که میخواهد در جواب صحبتهای شما
بگوید، و نوعی خیالپردازی که هیچ ارتباطی به موضوع مورد بحث ندارد را در
ذهن خود می پروراند. هنگامیکه نزاع میکنیم، می خـواهـیـم بیـش از پـیش
فـهمیده شویم و واژگان همانند تیر به جلو و عقب به پرواز درمی آیند. در این
شرایط، تجزیه و تحلیل مسئله میتواند دور از ذهن گردد.
بنابراین اسرار ارتباط مؤثر چیست؟ بـه دو مشکل اساسی در ارتـباطـات و نحوه
حل آنها توجه نمایید. بعد از این مرحله خواهید توانست پایه های بهتـرین
نـوع رابـطـه ای کـه تــا بحال تصورش را میکردید را بنیان نهید.
مشکل اول: می خـواهید حـق را بـخود داده و
ثـابت کنید که دیگری در اشتباه است
پیش از آنکه بتوانید یک ارتباط مؤثر را آغاز کنید، باید نگاهی موشکافانه
بـه قصد و غرض خـود بـیندازید. آیا برای اینکه توسط دیگران فهمیده شوید
ارتباط برقرار می کـنـیـد، بـرای بدست آوردن خواسته ها، یا هدف دیگری را
فرا سوی سخـنـانـی کـه در حـال بـیـان آنها هستید دنبال میکنید؟ بسیاری از
زوج ها به مرحله ای میرسند که فقط میخواهند ثابت کننده حق با آنها بوده و
نـفــر دیـگر در اشـتـباه است (و همیشه اینطور بوده است). این نـوع رابطه
همانند نبرد می ماند. این سخنان مملو از خشـم و سـرزنش بـوده و سـبــب
میگردند نفر دیگر احساس کوچکی نـمـایـد. حرف های رد و بدل شده در چنین
رابطه ای هرگز گوش داده نمیشوند. هرچند که آنچه با صدای واضح و بلند خوانده
میشود خشم و عدالت موجود در فراسوی مراودات است. جهت رفع این مشـکل، تصمیم
بگیرید همدیگر را سرزنش نکنید و به صحبتهای یکدیـگر بـا خـلوص نـیـت گـوش
دهید. تصمیم بگیرید که درصدد ثابت کردن چیزی برنیامده و در عوض راهی برای
ایجاد یک پـل بـرای درک مـتـقابل پیدا نمایید. این تصمیمات در موفقیت یک
رابطه بسیار مفید واقع خواهند شد.
مشکل دوم: قادر نیستید به حرفهای طرف مقابل
گوش دهید
بیاد داشته باشید که یک ارتباط فقط از صحبت کردن تشکیل نشده بلکه شـامل
شنیدن و گوش دادن به آنچه که در حال بیان است نیز میباشد. ما میتوانیم
کارهای زیـادی برای آموختن هنر گوش دادن انجام دهیم، امـا بـرای آغـاز،
بـسیار مـهـم اســت که بدانیم اگر فـردی بخـواهـد نـقطه نـظرات خـود را
کــنار گذاشته و حقیقتا آماده دانستن درون و افکار دیگران گردد، آنگاه از
روی صداقت آنچه کـه در حال گفتن است را فقط باید "بشنود." این کار خیلی هم
آسان نیست. بسیاری از ما آنچه که میشنویم را بسرعت تعبیر و تفسیر کرده و
آنرا در یک شکاف آماده قرار می دهیم. برخی صحبتها را تحریف می کـنند. برخی
تظاهر به گوش دادن میکنند درحالیکه سرگرم افکار خود هستند. یک راه حل
بــرای ایــن مشکل آن است که برداشت خود را از صحبتهای دیگران بــرای آنـها
تکرار نمایید. بگذارید بدانند که ارتباطات آنها چگونه درون ذهن شما تفسیر
می گـردند. اجـازه دهـیـد دیــگران پـیغامـهای خــود را با استنباط شما
منـطق سازند. و در نهایت، راغب حقیقی شنـیـدن منظور آنها باشید.