با این 4 اشتباه همسرتان را از زندگی دلسرد نکنید !
همه انسانها گاهی دلسرد و مایوس
میشوند ولی انسانی که همیشه دلسرد است، نظر نادرستی در مورد
روابط انسانی خواهد داشت، برای چنین فردی زندگی مطلوب نیست.
ما گاهی اوقات علیرغم حس و نیت خود، با رفتارمان همسرمان را
دلسرد میکنیم. چهار روش دلسرد کردن وجود دارد:
1- سلطهگری زیرکانه
گاهی اوقات احساس میکنیم روش ما، بهترین روش و تنها راه
موفقیت و تنها راه رسیدن به هدف است، در نتیجه برای آنکه کارها
درست انجام شود، تصدی کارها را به عهده گرفته و پیشرفت همسرمان
را نادیده میگیریم. در این حالت ، علیرغم این که حسن نیت
داریم، عملاً زیرکانه سلطهگری میکنیم. این سلطهگری، همسر ما
را دلسرد کرده و در او احساس طرد شدن ایجاد می کند.
2- ترساندن
وقتی انتظارات شما از همسرتان انتها ندارد، او نتیجه میگیرد
که هر چقدر موفق شود هم نمیتواند به ملاکهای شما برسد.
ترساندن مثل سلطه گری زیرکانه، احساس طرد شدن و دلسردی را در
همسرتان دامن میزند. این روش گاهی اوقات موجب افسردگی و حتی
طلاق میشود.
3- تصدیق نکردن پیشرفت
تصدیق نکردن پیشرفت یکدیگر، صورت دیگری از دلسردی زیرکانه است.
سکوت باعث میشود همسرتان بازخورد لازم برای ادامه دادن تلاشهایش
را نگیرد. این عمل نیز، در طرف مقابل احساس طرد شدگی ایجاد میکند.
4- حساسیت بیش از حد
اگر پیرو این فرض غلط باشید که «من وقتی کسی میشوم که از
دیگران بیشتر باشم» هرگاه برتری خیالی شما به خطر بیفتد، دست
به حمله میزنید. برای مثال، اگر همسرتان از سر و وضع و لباس
مرد یا زن دیگری تعریف کند، از دستپخت او تعریف کند یا محبت و
راحتی زن یا مرد دیگری را بستاید، اظهارات او را حمل بر تحقیر
خودتان خواهید کرد و عصبانی میشوید. و بالاخره این حساسیت بیش
از حد بر مشارکت و خطر پذیری در زندگی زناشویی تأثیر میگذارد.
چنین زن و شوهرهایی، حرف یکدیگر را طور دیگری میشنوند و محتاط
میشوند.
از دنیای درونی همسر آینده تان خبر دارید ؟!
برای ساختن یک زندگی
مشترک موفق، هر چه بیشتر با دنیای درونی یکدیگر آشنا باشید،
روابط شما راضی کنندهتر و عمیقتر خواهد شد.
پرسشنامه ای در زیر مطرح می کنیم به این پرسشها در کمال آرامش
پاسخ دهید و سپس دفترچههایتان را با نامزدتان مبادله کنید.
بعد از آن می توانید با هم بحث و گفت وگو کنید.
موفقیتها و تلاشهای من
1. به کدام رویداد زندگی خود افتخار میکنید؟
2.این موفقیتها چگونه زندگی شما را شکل بخشیدهاند؟
چطور بر مسیر تفکرتان درباره خود و تواناییهایتان اثر گذاشته
است؟
3.به خود بالیدن در زندگی شما چه نقشی دارد؟
آیا در کودکی والدین شما احساس سربلندی خود را از شما ابراز
کردهاند؟
4.آیا والدین شما، علاقه خود را به شما نشان دادهاند؟
5.سربلندی از پیشرفتهایتان چه نقشی در زندگی مشترک شما داشته
است؟
آسیبها و التیامهای من
1.از چه رویدادها یا دورههای دشواری عبور کردهاید؟
2.چگونه این ضربههای روانی پشت سر گذاشتهاید؟
3.چگونه دوباره نیرو گرفتید و خود را التیام دادید؟
4.چگونه از خود در برابر وقوع مجدد این حوادث حفاظت کردید؟
5.این آسیبها و روشهای حفاظتتان، چه تاثیری در زندگی مشترک
فعلی شما داشته است؟
دنیای عاطفی من
1.
در دوران کودکی، والدین شما عواطف خشم،
ترس، غم و اندوه، مهر و محبت، علاقه به یکدیگر را چگونه ابراز
میکردند؟
2.آیا در دوران کودکی مشکل عاطفی خاصی داشتید؟
3.آیا احساساتتان را راحت بیان میکنید؟
4.در ابراز احساسات، چه تفاوتهایی میان شما و همسرتان وجود
دارد؟
رسالت و میراث من
1.تصور کنید بالای سر قبر خود ایستاده اید، دوست دارید دیگران
شما را چگونه توصیف کنند؟
2.هدف و معنای زندگی شما چیست؟ برای چه چیزی تلاش میکنید؟
3.علاقه دارید پس از مرگتان چه میراثی به جای بگذارید؟
4.چه اهداف مهمی هنوز پیش رو دارید؟
دوست دارم چه کسی باشم؟
1.فردی که میخواهید باشید، توصیف کنید.
2.برای رسیدن به این آرمان، چه کمکی میتوانید به خود کنید؟
3.چه تلاشهایی برای خودِ آرمانیتان کردید؟
4.چه ویژگیهایی را باید در خودتان از بین ببرید؟
5.چه رویاهایی را از خود دریغ کردهاید؟
6.دوست دارید زندگیتان در پنج سال آینده چگونه باشد؟
همه ی این تمرینات و پرسشها به شما در به دست آوردن بینش فردی
عمیقتر و نقشه دقیقتر از زندگی و دنیای یکدیگر کمک میکند.
کسب آگاهی و آشنایی بیشتر با همسر خود و در میان گذاشتن دنیای
درونی خود با شریک زندگی، فرآیندی جاری است. این در واقع
فرآیند زندگی است. بنابراین هر چند وقت یکبار اطلاعات خود را
به روز کنید. روان درمانگری میگوید راز موفقیت زندگی مشترک
این است که زوج ها مدام از یکدیگر بپرسند «چه خبر؟»
حضور مرد در کنار همسرش هنگام وضع حمل تاثیرگذار است ؟
مطالعات نشان میدهد که مراقبت مرد
از همسر باردار خود، تاثیرات مثبتی بر روابط خانوادگی
برجای میگذارد.
در واقع حضور پدر به عنوان یکی از عناصر مهم در ابتدای
فرزنددار شدن هم میتواند تاثیر عمیق در روابط زناشویی
داشته باشد و هم شیوه فرزند پروری را تحت تاثیر قرار دهد.
تحقیقات نشان میدهد زنانی که همسرانشان در هنگام وضع حمل
در کنار آنها بودند، در مقایسه با زنانی که شوهرانشان
حضور نداشتند، کمتر درد کشیدند، کمتر دارو مصرف کردند و
احساس بهتری در مورد زایمان داشتند.
همچنین در میان کسانی که به روش سزارین وضع حمل کرده اند
نیز همبستگی و ارتباط مشابهی میان حضور پدر و احساس مادر
راجع به وضع حمل مشاهده شده است. علاوه بر این مطالعات
دیگری نشان میدهد پدری که در دوران حاملگی همسرش شوق و
ذوق بیشتری از خود نشان میدهد وقتی بچه به دنیا میآید،
وقت بیشتری را برای او صرف میکند و بیشتر احتمال دارد به
گریه بچهاش واکنش نشان دهد.
در واقع تجربه فرزند دار شدن برای مادر تنها تجربه فرزند
وابسته نیست؛ بلکه نگاه مادر به فرزنددار شدن وابستگی
بالایی به دیدگاه پدر، حضور فیزیکی و توجهات عاطفی وی به
این پدیده دارد.
به جای این همه ایراد گرفتن با نوجوانتان حرف بزنید ، نه نصیحت !
در جامعه امروزی، والدین به دلیل
مشغله کاری و فکری فرصتی را برای صحبتکردن با نوجوانان و جوانان
خود در نظر نمیگیرند و این خود باعث دوری فرزندان از خانواده میشود.
بسیار دیده شده است که نوجوانان و جوانان از خانواده و والدین خود
دوری کرده و سعی میکنند با دوستان خود گفتوگو کرده و از آنها کمک
بگیرند.«علیاصغر اصغرنژاد، دکترای روانشناسی و عضو هیات علمی
دانشگاه علوم پزشکی» در این باره میگوید:
در ابتدا باید در مورد خصوصیات و شخصیت یک پسر و یا دختر نوجوان
بحث کرد. معمولا زمانیکه دختر و یا پسر در سن نوجوانی قرار میگیرد،
در آنها تغییرات جسمی و عاطفی ایجاد شده و آنها از این تغییر احساس
شرم و حیا و حتی ناامنی میکنند. آنها با خود فکر میکنند که مانند
بزرگترها و یا پدر و مادرخود، قدرت بیان نداشته و نمیتوانند با
خانواده خود ارتباط برقرار کنند و ترجیح میدهند سکوت کنند. در
نتیجه زمانیکه نوجوانی نتواند با خانواده ارتباط برقرار کند، پس
نمیتواند نیازهایش را ابراز کند.
البته باید والدین بدانند که نوجوانان و جوانان در بعضی از مسایل
خصوصی مانند بلوغ، کنجکاویهای جنسی و یا رابطه با جنس مخالف به
دلیل شرم و حیا نمیتوانند با والدین خود درمیان بگذارند و در این
موارد با دوستان و یا از طریق اینترنت به جواب سوالهای خود میرسند
و نباید در این شرایط اصرار کرد.
8راهکار برای ارتباط والدین با فرزندان خود
1- صبور باشید و به حرف های فرزندان گوش کنید
بسیاری از والدین زمانیکه فرزندشان با آنها شروع به صحبت کردن میکند،
سریع عصبانی شده و یا اصلا حرفهای نوجوان را گوش نمیکنند و به
آنها فرصت حرف زدن نمیدهند. زمانی که نوجوان در حال درد و دل کردن
و یا یک رویداد مهمی که برای او اتفاق افتاده است، صحبت میکنند،
والدین خود را با کارهای دیگر مشغول میکنند، این عمل باعث میشود
که به فرزندان خود بیاحترامی کرده و آنها از ادامه صحبت پشیمان
شوند.
2- نصیحت نکنید
معمولا جوانان از نصحیت کردن و تحمیل کردن نظرات والدین متنفرند.
3- به او مسوولیت دهید
بعضی از پدر و مادرها معمولا علاقهای به اینکه به فرزندان خود
مسوولیت بدهند را ندارند و حتی نمیگذارند فرزندان آنها از مشکلات
خانوادگی آگاه باشند. البته این روش بسیار اشتباه است. زیرا در این
مواقع فرزندانی پرورش میدهند که اصلا زیر بار مسوولیت نرفته و در
آینده به مشکل بر میخورند.
4- زود قضاوت نکنید
زمانی که فرزندان با والدین و خانواده خود شروع به صحبتکردن میکنند،
سریع موضع گیری کرده و پیش داوری میکنند، مثلا جوانی در مورد صحنه
دعوا صحبت میکند، به صراحت میگویند:«مقصر تو بودی» این قضاوت
نادرست باعث میشود که فرزند آنها دیگر برای صحبتکردن به سراغ
آنها نرود.
5- برای صحبتکردن با فرزندان، زمان مشخصی تعیین نکنید
والدین زمانیکه حس کردند فرزندان آنها ناراحت است و احتیاج دارد با
آنها حرف بزند، باب گفتوگو را باز کنند و آن را به وقت دیگرموکول
نکنند.
6- زمانی را برای با نوجوان و یا جوان خود اختصاص دهید
والدین باید زمانی را برای جوان و یا نوجوان خود در نظر بگیرند،
مثلا در روزهای تعطیل و یا اگر فرصتی برایشان پیش آمد، فرزندان را
به کافی شاپ، سینما و یا رستوران ببرید.
7- فرزندان را سرزنش نکنید
وقتی فرزند شما در حال درد و دل کردن با شما است، نگویید:« حقته.
من که بهت گفته بودم» زیرا این کلمه باعث میشود که بین شما جدایی
بیاندازد و فرزندان شما هیچ وقت با والدین خود درد و دل نکنند.
8- با او صمیمی باشید و رسمی حرف نزنید
در این مواقع زمانیکه والدین با فرزندان خود صحبت میکنند، از کلمه
«شما» اصلاً استفاده نکنند و با او صمیمی باشند تا فرزند آنها
بتواند راحتتر حرفهای خود را بزند و احساس صمیمیت کند.
درآشنایی های قبل از ازدواج خود را سانسور نکنید !
ارتباطات و آشناییهای قبل ازدواج،
می تواند بستری برای شناخت خود باشد، اما شیوه مناسبی برای ازدواج
نیست چون، محدودیت هایی دارد.
با اینکه آشنایی ها مقاصد و مزایای زیادی دارد اما سیستم آشنایی
کاملاً روشن نیست. مزایای آشنایی از طریق چندین محدودیت معنادار
تعدیل می شوند. در واقع این آشنایی ها به خودی خود ما را برای
ازدواج آماده نمی کند و چون سبک این نوع ارتباط ها در سطح جامعه
منطقی نشده است، مکانیزم کاملی برای شناخت نیست.
امروزه جوانان برای شناخت یکدیگر به شیوه
های سنتی متوسل نمی شوند( صحبت در خانه یکدیگر و یا تحقیق از در و
همسایه). جوان امروز، شیوه های سنتی را از نظر کمیت و کیفیت،
نامناسب می شمارد و برای شناخت کافی نمی داند.
برای ایجاد یک رابطه سالم و کاهش میزان طلاق ، نیازمند شناخت کافی
افراد از یکدیگر هستیم. امروزه مراکز مشاوره و روانشناسی، در
افزایش شناخت طرفین از یکدیگر بسیار کمک کننده هستند، هرچند باز هم
سوال های بی پاسخ و ناشناخته ایی باقی می ماند.
نکته مهم در این میان آن است که هر دو نفری که قصد ازدواج
دارند،باید سعی در نشان دادن ویژگی های واقعی داشته باشند، سانسور
کردن در ابتدای ازدواج، خیانت به خود و همسر در آینده است، چرا که
بعد از ازدواج بسیاری از چیزها روشن می شود و ازدواج شیرین ابتدا،
به تلخی می گراید.
مزایای آشنایی:
1- آشنایی با تفاوتهای فردی انسانها
آشنایی با افراد مختلف به ما کمک می کند تا درباره ی افراد مختلفی
که در جامعه ی ما وجود دارد اطلاعات کسب کنیم.
2- شناخت بهتر خودمان
تعامل با انسان های دیگر به ما کمک می کند تا خودمان را هرچه شفاف
تر و روشن تر بشناسیم.مردم به شیوه های متفاوتی فکر و عمل می کنند
.آگاهی هرچه بیشتر از این تفاوت ها در شناخت بهتر از خود به ما کمک
می کند.
3- آشنایی با چیزهایی که دوست داریم و چیزهایی که از آنها متنفریم
آشنایی با دیگران به ما کمک می کند تا آنچه را که در شریک خود
جستجو می کنیم روشن تر بفهمیم، بفهمیم با چه کسانی راحت تر هستیم و
چه کسانی ما را ناراحت می کنند.
4- یادگیری مهارتهای ارتباطی
آشنایی،فرصت زیادی برای تمرین ارتباط با افراد دیگر در
اختیار ما می گذارد.ما باید در دنیای آشنایی تصمیم گیری درباره ی
آنچه می گوییم و آنچه عمل می کنیم را تجربه کنیم.
محدودیت های آشنایی :
آشنایی می تواند مجموعه ای از تجارب را برای ما فراهم کند و به ما
کمک کند تا دانش خوبی درباره ی خود و دیگران کسب کنیم .اما معایبی
نیز دارد:
1- تمرکز زیاد بر نشان دادن صرفاً ویژگی های
مثبت خودمان
زمانی که ما شروع به آشنایی با همدیگر می کنیم، تمام تلاش ما این
است که فقط ویژگی ها و صفات مثبت خود را نشان دهیم. ما تمایل داریم
تمام صفات منفی خود را که ممکن است موجب ناراحتی افراد شود یا منجر
به قطع رابطه ی آشنایی ما شود را پنهان کنیم.
2- جدا شدن از دوستان، خانواده و فعالیت های قبلی
هنگامی که درگیر یک رابطه ی آشنایی جدی می شویم،تمرکز خیلی زیادی
روی فرد می کنیم و اغلب از دوستان و اعضای خانواده غفلت می کنیم.
درگیری در هر رابطه احساسی جدید انرژی زیادی می گیرد.
3- شکست در برخورد با مسائل و مشکلات روزمره ی مشترک
معمولاً هنگامی که به طور جدی وارد فرآیند آشنایی می شویم غالباً
از صحبت درباره ی تفاوت هایی که داریم اجتناب می کنیم یا سعی می
کنیم که مشکلات ارتباطی مسکوت بمانند اما مشکلات خودبخود حل نمی
شوند بلکه روی هم جمع می شوند و بعدها تبدیل به یک انفجار می شوند.
4- آمادگی ضعیف برای ازدواج
ناظران حرفه ای(مشاوران،حقوقدانان و روان شناس ها) به این نتیجه
رسیده اند که آشنایی به تنهایی برای ازدواج کافی نیست. زوج ها به
کسب تجربه ای بیش از آنچه ما آشنایی می نامیم نیاز دارند.آنها نیاز
به یک مجموعه آموزشی برنامه ریزی شده درباره ی ازدواج دارند.
آمادگی خالصانه برای شریک زندگی کسی شدن، پاداش دهنده ترین و مشکل
ترین تکلیف است، که یک ازدواج خوب را ایجاد و حفظ می کند.