هتر این است که شجاع باشید و تا آخر این سفر ما را همراهی کنید. موارد زیر ترسناک ترین نقاط جهان هستند که فقط شجاع ترین افراد قدم به آنجا می گذارند.
هتل وحشت
هتل وحشت یکی از نقاط رعب آور جهان است که جست و جوگران ترس و وحشت حتما به
آنجا می روند. این هتل در شهر لاس وگاس ساخته شده و مساحت آن به ۱۳۹۳ متر
مربع می رسد.ساخت این هتل ۱۰ میلیون دلار هزینه داشت اما سازندگان آن
معتقدند که هزینه صرف شده برای این هتل به ترس و وحشت ایجاد شده در آن می
ارزد.راهروهای این هتل تا جایی که امکان دارد به شکل قدیمی و کهنه ساخته
شده و درهای اتاق های آنها به صورت آهنی و به بدترین شکل ممکن طراحی شده
است.
خون اشام ها در افسانه ها و اسطوره های اروپایی
مدتها بعد از اینکه وامپایر از دنیای واقعیت بیرون رانده شد، در قرن ۱۹ میلادی دوباره در عالم ادبیات و سینما متولد شد. در سال ۱۸۷۵ برام استوکر رمان معروف "دراکولا" را نوشت و به این ترتیب داستان فراموش شده خون آشامها دوباره در تاریخ فرهنگ غرب یاد آوری شد. دراکولا در رمان استوکر، یک کنت بسیار جذاب و در عین حال رعب آور است. نام دراکولای رمان، برگرفته از نام فردی تاریخی به اسم "ولاد دراکول" است که شاهزاده ای رومانی بود و از طریق پدر خود وارد گروه "اژدها" شد که برای جنگ صلیبی با عثمانیان تشکیل شده بود و به همین خاطر نیز صاحب این نام شد؛ ولاد دراکول به معنی "اژدهای کوچک" است. از آن گذشته، "دراک" در زبان یونانی شیطان نیز معنی می دهد. نام ولاد دراکول به عنوان فرمانده ای بیرحم در تاریخ ثبت شده است؛ طبق روایتی او نزدیک به ۲۴۰۰۰ ترک عثمانی را به چوب کشید. امروزه قصر محل سکونت او در ترانسیلوانیا تبدیل به مکانی توریستی شده است که روزانه بازدیدکننده های بسیاری دارد.
وامپایر. دراکولا. آیا او در ادبیات تنها یک موجود خیالی نیست؟ البته. اما این پدیده، محتوی سوالهای مهمی در رابطه با بیماری، تغذیه، ….، مرگ، قدرت، جاودانگی یا خدا است. وامپایر همیشه "آن دیگری" است، و به این عنوان، نماد متفاوت بودن و جدایی و مرز بندی است. با این وجود او دائم با جامعه سالمها و نرمالها در ارتباط است. به عنوان فیگوری که در مرز قرار دارد، دائم بین دو دنیا در حال نوسان است: بین مرگ و زندگی، این دنیا و آن دنیا، بین انسان و حیوان، بین رویا و بیداری، بین نرمال بودن و انحرافی بودن، بین سالم و دیوانه. حتی زمانهایی که در آنها تحول در جسد رخ می دهد و او تبدیل به دراکولا می شود نیز زمانهای مرزی هستند؛ نیمه شب، غروب و طلوع خورشید. از آنجا که وامپایر همبستگی نزدیک نرمال بودن و غیر نرمال بودن را به تصویر می کشد، همواره باورها و دانش ما را تحت سوال قرار می دهد و این موضوع را مطرح می کند که کجا زندگی خاتمه می یابد و کجا مرگ شروع می شود و چه محدوده ای بین این دو نقطه وجود دارد، اینکه خون به عنوان نیروی زندگی چه نقشی برای ما بازی می کند و ما چگونه تولید مثل می کنیم.
در قرن ۱۹ میلای،موضوع خون آشام و دراکولا، موضوعاتی از مسائل جنسی را نیز در بر می گیرد که در آن زمان جز نزد پزشک از آنها صحبتی نمی شده است، موضوعاتی مانند تجاوز، سادیسم جنسی(تمایل وامپایر برای جویدن و مکیدن و آزار دادن) و مازوخیسم جنسی (تمایل به آزار بینی پنهان در وجود قربانیان زن او)، یا نکروفیلی( تمایل جنسی به مردگان). یکی از بارزترین نشانه های دراکولا فرو کردن دندانها در گردن زنهای قربانی اش است، و گاز گرفتن گردن یک رفتار جنسی است. دراکولا تنها بدن قربانیهای خود را در بر نمی گیرد، بلکه روح آنها را نیز تسخیر می کند، او آنها را وارد حالتی خلسه وار می کند( چیزی که با هیپنوتیزم قابل مقایسه است)، طوری که در آن اختیاری از خود ندارند، نیروی اراده شان فلج می شود و خود را به دست تمایلاتی که در ضمیر نا خودآگاهشان قرار دارد می سپارند. در اینجا می شود رد پیدا شدن ایده "ضمیر نا خود آگاه"را نیز دنبال کرد، همینطور رابطه نابود کننده بین عامل و قربانی و رلهای جنسیتی آن زمان ، وقتی مرد در جایگاه عامل سادیست، و زن در نقش قربانی مازوخیست قرار می گیرد. آنچه می خواهم بگویم این است که به عنوان داستانی برخیزنده از روحیه آن زمان، می توان به بسیاری از خواسته ها، مشکلات، مسائل و سوالهای مردم آن زمان پی برد. اگر فیلمهای مربوط به دراکولا را دنبال کنیم ، می ببیبینم که این تاثیر روحیه زمانه، خود را در سینما، در طی گذشت سالها با تغییراتی که در ماهیت وامپایر به وجود می آید، به خوبی نشان می دهد؛ در حالیکه در اولین فیلمهای ساخته شده، وامپایر به عنوان موجودی کاملا خبیث و بدون کوچکترین فکر و اراده ای که مانند حیوانات از روی غریزه دست به کشتار می زند، نمایش داده می شود، در فیلمهای جدیدتر، مانند فیلم "دراکولا"، او با همه خصوصیتهای خونخوارانه مخصوص به خود ، عاشق است و با نیروی عشق دوباره "جوان" شده و حتی یافتن معشوق برای او تبدیل به یک میسیون می شود، و در فیلم "مصاحبه با یک خون آشام" ، وامپایرها دارای دنیای درونی خیلی پیچیده تری هستند و سوالهایی فلسفی را در پیش می کشند، به دسته های خوب و بد تقسیم می شوند، گاهی حس انسانی دارند، بر خلاف غریزه طبیعیشان نمی خواهند باعث قتل بشوند، تنها هستند، و از جاودانگی خود ناراضی اند. دختر وامپایر کوچک از اینکه نمی تواند هیچگاه بدن زنانه ای داشته باشد به سر حد مرگ ناامید است و با اینهمه مرگ را پیدا نمی کند.(حالا که صحبت از فیلم مصاحبه با یک خون آشام شد، این را هم بگویم که این فیلم بر اساس رمانی از آنا رایس ساخته شده است، که گفته می شود در آغاز با به فیلم کشیده شدن رمان خود مخالف بود، اما بعد از دیدن اولین صحنه های ساخته شده و بازی عالی تام کروز در نقش "لستات"، نه تنها موافقت کرد بلکه خود نیز در کار ساختن فیلم کمک کرد).
وامپایر البته همیشه موجودی خارج از اجتماع و در لب مرز نیست، بلکه می تواند نقش پادشاهی را داشته باشد. ولتر از کلمه خون آشام، به عنوان صفتی برای خون آشامهای واقعی جامعه استفاده کرد- بدون دلیل نیست که وامپایرهای ادبیات، معمولا از خانواده های سلطنتی هستند.
یک عنصر جدانشدنی از وامپایر، خون است. وامپایر خون قربانیان خود را می مکد و با این روش تولید مثل می کند، نوعی پارادوکس تولد برای مرگ، که برای نمایش دادنش از نقش سنتی و سمبلیک خون به عنوان نیروی زندگی استفاده می شود. اما این مکیدن خون جنبه دیگری نیز دارد: وامپایر با این عمل نه تنها دستور انجیل را زیر پا می گذارد ( طبق کتاب مقدس قدیم، نوشیدن خون حرام است)، بلکه از سنن انجیلی برای خود استفاده می کند و به عنوان مثال با نوشیدن خون ، تبدیل به یک "نامرده" می شود و عمر جاودان پیدا می کند، چیزی که در انجیل برای مسیح در نظر گرفته شده است؛ بیدار شدن دوباره گوشت و زندگی جاودان. به این ترتیب، وامپایر به عنوان موجودی زاده شده در جهنم نمایش داده می شود و به این خاطر مخالفان او با حربه های خدایی به جنگ او می روند، مانند صلیب یا آب مقدس. به خصوص در رمان استوکر، دراکولا یک یاغی در برابر خدا است.
آبراهام ون هلسینگ در رمان دراکولا مرتب تکرار می کند که: "نگران نباشید خانم مینا، دراکولا برای همیشه مرده است!" و چه اشتباهی می کرد! کنت نامردنی در برابر تعقیب کننده های خود ایستاده و می گوید: "تصور می کنید که مرا رانده اید، اما من خیلی بیش از اینها هستم. انتقام من تازه آغاز شده است. من آنرا بین دهها قرن تقسیم می کنم و زمان نیز به نفع من کار خواهد کرد."
آیا یک کپی از شما ، یک رونوشت از خود شما وجود دارد که همین الان مشغول خواندن این مقاله همزمان و همگام با شما باشد؟
آیا شخصی دیگر با اینکه نسخه ای از شماست ولی شما نیست، روی سیاره زمین با کوه های بلند مه گرفته ، مزارع و دشت های وسیع حاصل خیز و شهرهای شلوغ و بی در و پیکر، زندگی می کند؟ آیا زندگی این شخص از هر لحاظ عین زندگی شماست؟
شاید او در این لحظه تصمیم بگیرد این مقاله را همین جا رها کند در حالی که شما به خواندن مقاله تا انتها ادامه خواهید داد…
همزاد یا همزاده از نظر لغوی به معنای همراه زاده شده است، یعنی دو کس که در یک زمان به دنیا آمده و زاییده شده باشند. واژه همزاد همچنین میتواند در معنی هر دو یا چند چیزی که همزمان به دنیا آمده باشند به کار برود؛ مانند افراد دوقلو و چندقلو یا برای مثال منظومهای همزاد با منظومه شمسی.
یکی از مباحثی که در علوم غریبه مطرح است موضوع همزاد میباشد. همزاد چیست و آیا واقعا وجود دارد ؟ آیا همزاد با جن ارتباط دارد یا ندارد ؟ آیا همزاد دروغ و افسانه است و یا بخشی از آن واقعی و بخشی نادرست است؟ آیا خطر همزاد برای همه یکسان است یا فقط بعضی افراد گرفتار خطر همزاد خود می شوند؟
همزاد با آدمی و در کنار او زندگی میکند و در تمامی دوران زندگی همراه آدمی است و بعد از مرگ، زندگی همزاد به پایان نمی رسد بلکه تغییر شکل می دهد. همزاد دارای جسم لطیفی است و دورترین راه ها را در مدت زمان کوتاهی طی کرده و میتواند برای ما خبری بیاورد. همچنین میتواند بین دو نفر محبت و یا کینه ایجاد کند و بسیاری از کارهایی را که انسانهای معمول نمی توانند انجام دهند همزاد انجام می دهد.
بحث همزاد از قدیم در میان ملل مختلف جهان مطرح بوده و در باب ان افسانه های گوناگونی بیان شده است. قدما معتقد بودند که همراه با تولد هر انسانی موجودی کاملاً شبیه به او از جنس جن و پری خلق میشود و همگام با او رشد میکند و ممکن است گاهی با یکدیگر ملاقات هم داشته باشند. افسانه های مربوط به همزاد در کشورهای جهان و کشور ما میگوید که در زمان تولد نوزاد یک جن نیز با او متولد میشود که از هر لحاظ شبیه به اوست ؛ چه از لحاظ روحی و چه ویژگی های بدنی. این تشابه بقدری زیاد است که اگر همزاد انسان دچار شادی یا غم شود در انسان هم تاثیر میگذارد و این حالت به صورت عکس هم ممکن است یعنی با شادی و غم انسان همزادش هم دچار همین حالت میشود و به این دلیل است که ما گاهی بی دلیل شاد و یا غمگین میشویم. البته بحث همزاد اساساً به شکلی که در افسانه ها امده زیاد درست نیست و باید گفت که همزاد نوعی تجزیه نفس یا به تعبیر امروزی فرافکنی روح توسط خود فرد است.
در باورهای قدیمی عوام در ایران باور به چندین موجودات افسانه ای و تخیلی رواج داشته است از جمله موجوداتی به نام همزاد. بنا بر این باورها، هر شخص دارای همزادی است که در جایی به نام دنیای از ما بهتران بطور همزمان با او زندگی میکند و رشدی همگام با آن شخص دارد.
مصریان قدیم نیز بر این باور بودند که کلاً تمامی زندگان دارای همزاد هستند که این همزادها را «کا» مینامیدند. به باور مصریان پس از مرگ انسان همزاد آنها نمیمیرد.
عاملان و مرتاضان هندی هم معتقدند بعد از مرگ آدمی همزاد او نمی میرد. بلکه شکل جدیدی اختیار کرده زنده می ماند و در هوا مشغول گشت و گذار خواهد بود.
متن زیرو هم حتما بخونین خواندنش خالی از لطف نیست
سال ۱۷۲۵میلادی است. در وین نامه ای دریافت می شود که حاوی گزارشی است از مرگ اسرار آمیز چند تن از اهالی روستایی در مرز بوسنی، که در فاصله زمانی کمی نسبت به یکدیگر به شکل مرموزی کشته شده اند. از مردی به نام پیتر پلوگویوویچ (Peter Plogojovic) نیز به عنوان متهم نام برده می شود، و اینکه قربانیها را در خواب به قتل رسانده است. شگفت اینکه این شخص در زمان اتفاق این وقایع، خود مرده و به خاک سپرده شده بود.
در این زمان، بوسنی بعد از پیروزی بر عثمانها در سال ۱۷۱۸ متعلق به اطریش است. از طرف سازمان ارتش اطریش، گروهی برای بازرسی و روشن کردن این قتلها به بوسنی فرستاده می شوند. پزشکی نیز همراه این گروه است که وظیفه دارد گزارشی تهیه کرده و آنرا به مرکز بفرستد. آنچه در گزارش این پزشک در مورد جسد پلوگویوویچ آمده است، بی شک باور نکردنی است: " جسد، به غیر از بینی که کمی تغییر شکل داده است کاملا تازه است. ناخنها افتاده اند و به جای آنها ناخنهای تازه رشد کرده اند. همینطور پوست کهنه که رنگی متمایل به سفید دارد، جای خود را به پوست تازه داده است.دستها، پاها و بقیه اعضای بدن در زمان حیات نمی توانستند بهتر از اکنون باشند. �
ن
نقل است شیفتگی ناصرالدین شاه قاجار به عکاسی زمانی آغاز شد که ژول ریشار نخستین معلم زبان فرانسه مدرسه دارالفنون با دوربین اهدایی ملکه ویکتوریا عکسی از وی بر روی صفحه "داگرئوتیپ" انداخت و شاه جوان را سخت مجذوب این صنعت جدید کرد.
شیفتگی شاه به این اختراع جدید باعث شد دستور دهد چند معلم عکاسی از فرنگ به ایران بیایند و در مدرسه دارالفنون علاقمندان به عکاسی را آموزش دهند. همین عکاسان اولیه ایرانی بعدها در عکاسخانه سلطنتی به کار مشغول شدند.
ناصرالدین شاه بعدها در سفرهایش به فرنگ نیز ضمن اینکه با اشتیاق در مقابل دوربین عکاسان خارجی قرار میگرفت چند دوربین عکاسی دیگر نیز همراه با خود به ایران آورد تا خود نیز در اوغات فراغت به عکاسی مشغول باشد. اکنون درموزه مختلف اروپا شمار زیادی عکس از ناصرالدین شاه وجود دارد که عکاسان خارجی از او برداشته اند و به وی اهدا کردهاند. عکس های به جا مانده نشان می دهد این موضوع آنقدر برای شاه مهم بوده که برای گرفتن عکس شخصا به آتلیه عکاسان میرفته است. عکس هایی که در زیر از چند عکاس انگلیسی مشاهده میکنید از همین دست است. "و.دی دونِی"، "آرتور جیمز"، "سرجیو لویتسکی"، "هربرت رز" و والری معروف ترین عکاسان انگلیسی بودند که شاه در جریان سفر به اروپا به اتلیه آنها رفته و عکس گرفته است.
عکس از سرجیو لویتسکی
عکس از هربرت رز
عکس از هربرت رز
عکس از هربرت رز
عکس از وی.دی دونی
عکس از آرتور جیمز (ملهیوش)
عکاسی و عکاسهای نخستین ایران به
گونهای با نام ناصرالدین شاه پیوند خورده است. زیرا در زمان ناصرالدین شاه
بود که دوربین به ایران آمد و این پادشاه که اهل شعر و هنر هم بود عاشق
عکاسی شد و در عکاسی مهارت یافت. در آن زمان ابزار عکاسی مانند دوربین و
لنز و کاغذ بسیار گران و کمیاب بود و فقط اعیان و خاندان سلطنتی بودند که
میتوانستند بهای این ابزار و آلات گران را بپردازند
ناصرالدین شاه در کنار کره جواهرنشان
ناصرالدین شاه کنجکاو بود و
محیط اطراف خود را با دقت زیر نظر میگرفت و از آنها عکاسی میکرد.
عکسهای او از زندگی دربار و ساختهای گوناگون زندگی اجتماعی و سیاسی ایران
برای مورخین بسیار جالب است. نخستین عکسها از روضهخوانی و تعزیه و شکار
و سرگرمیها و بازیها و حتا زنان حرمسرا در حالات گوناگون و با لباسهای
متفاوت بخشی از کارهای تصویری ناصرالدین شاه را در بر میگیرد. به کمک
همین عکسهاست که ما تصور نسبتا روشنتری از جامعه ایران دوران ناصری در
مقایسه با دوران پیش از اختراع دوربین در دست داریم
جلوس شاه بر تخت مرمر. مراسم سلام عید نوروز در کاخ گلستان
شیفتگی ناصرالدین شاه به عکاسی فقط به عکسهای شخص خودش نبود بلکه
او عکاسان دیگر را هم تشویق کرد تا به گوشه و کنار ایران سفر کنند و از
زندگی مردم و فضا و حال سایر نقاط برایش عکس بیاورند.
کاخ گلستان
نتیجه علاقه و تلاش خود شاه و عکاسان دیگر مجموعه بسیار بزرگی از
عکس است که اکنون از ایران دوره قاجار از درون دربار و حرمسرای شاه گرفته
تا اعیان ورجال و وزا و وکلا و زنان و مردان روستایی و شهری در کوچه و
بازار و خانهها و اماکن دیگر اکنون در دسترس ماست. شاید هم بتوان گفت که
ریشه بسیاری از رشتههای عکاسی دوران ما مانند عکس خبری و مستند و عکس
تاریخی و طبیعت ایران هم به همان زمان برمیگردد
عید فطر در حضور شاه
علاقه ویژه ناصرالدین شاه فقط به گرفتن و ظهور عکس ختم نمیشد. او در انتخاب کاغذ و چاپ عکس و ساختن مجموعه و آلبوم عکس و نگهداری از آنها بسیار دقت میکرد. این دقتها مایه آن شده که بسیاری از عکسها بجا بماند که اینک میراثی است بزرگ در شناخت بهتر ایران آن زمان
ناصرالدین شاه در شکارگاه
یکی از کارهای جالب دیگر ناصرالدین شاه گردآوری مجموعههایی از عکسهای
زمان خود اوست. برخی از عکسها٬ عکسهایی است که خود او میگرفته و برخی
دیگر از عکسها از کسانی است که او به گوشه و کنار میفرستاده است.
مراسم سلام عید قربان، مقابل تخت مرمردرکاخ گلستان
اخیرا نسخهای از آلبوم تهیه شده توسط ناصرالدین شاه در لندن به
نمایش گذاشته شد که احتمالا در سالهای اولیه نیمه قرن ۱۹گردآوری شده است.
شاه این آلبومها را به نشانه سپاس از خدمات رجال و اعیان به آنها هدیه
میکرده است.
ناصرالدین شاه در کاخ صاحبقرانیه
نسخهای که در لندن به نمایش درآمده خود ناصرالدین شاه به
صدراعظم وقت مستوفی الممالک هدیه داده بود. مستوفی الممالک این نسخه را به
دوستش حاج فتحالملک جلالی داده بود و سرانجام پروفسور فتحالله جلالی این
آلبوم را به شوهر هنگامه جلالی٬ یعنی دامادش شادروان کاوه گلستان عکاس
برجسته ایران٬ هدیه کرده بود. هنگامه گلستان که صاحب این آلبوم است
میگویدبسیار کوشیدیم تا در باره این آلبوم و آلبومهای اهدایی ناصرالدین
شاه که گویا صدنسخه بوده آگاهیهای بیشتری به دست آوریم اما به نتیجۀ
چندانی نرسیدیم
ناصرالدین شاه در اردوگاه
ضیافت در حضورعباس میرزا، برادر ناصرالدین شاه
نقاشی با نور (light painting) در سال های اخیر به یک تکنیک هنری بسیار باشکوه تبدیل شده است. بسیاری از نقاشان نور به سبک و استایل اختصاصی خودشان رسیده اند، که بدون شک این با مشاهده آثارشان قابل تشخیص و آشکار است. در این نوع عکاسی خلاقیت و رسیدن به سبک شخصی خودتان، اهمیت فراوانی دارد و رسیدن به نتایج دلخواه قطعا زمان زیادی خواهد برد. در ادامه این مطلب لنزک شما عزیزان را به تماشای عکس هایی دیدنی از نقاشی با نور دعوت می کنیم.
جان پاروینن (Janne Parviainen) عکاس و نقاشی اهل فنلاند است. او یکی از مطرح ترین هنرمندان نقاشی با نور است که کارهایش در مجلات و سایت های زیادی از جمله نشنال جئوگرافیک و اخبار یاهو منتشر شده است.
مشخصات عکس : دوربین: DSLR-A850 دیافراگم: f/13 سرعت شاتر: ۱۴۶۴sec حساسیت سنسور: ISO-100 فاصله کانونی: ۱۷mm
عکاسی از نقاشی با نور (light painting photography) یک فرم هنری است و عکس های نقاشی با نور با حرکت دادن منابع نوری مختلف مقابل دوربینی که روی نوردهی طولانی تنظیم شده (سرعت شاتر آهسته، حتی تا ۵۰ دقیقه) ساخته می شود. وقتی که دوربین روی سرعت شاتر طولانی مدتی تنظیم شود، عکاس این فرصت را دارد تا منبع نوری، مثل چراغ قوه یا لامپ های LED، را مقابل آن حرکت دهد یا به اصطلاح با نور نقاشی کند. به همین جهت است که به این عکاسان، نقاشان نور نیز گفته می شود.
در ادامه شما عزیزان را به دیدن نقاشی با نور هایی تماشایی منتشر شده توسط سایت ۵۰۰px دعوت می کنیم:
اگر از علاقه مندان عکاسی با نوردهی طولانی باشید، حتما یک بار نقاشی با نور را امتحان کرده و یا عکس های آن را تماشا کرده اید. برای نوردهی طولانی در دوربین باید سرعت شاتر را کم کرد (برای نوردهی طولانی تر از ۳۰ ثانیه از مد bulb استفاده می شود) و در گوشی های موبایل باید از اپلیکیشن های مخصوص که قابلیت تنظیم سرعت شاتر را می دهند، استفاده کرد. در ادامه این مطلب تعدادی عکس از نقاشی با نور (light painting) را برای شما عزیزان آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش باشند.
منبع: لنزک
مجله Popular Science به تازگی فهرستی از اختراعهای مورد توجه سال 2015 تاکنون منتشر کرده است. با برخی از این اختراعها آشنا شوید.
ماشین پرنده؛رویایی برای امروز
Aeromobile هواپیمایی است که می توان با آن رانندگی هم کرد. این ماشین جذاب و سبک وزن در آسمان با استفاده از بال های جمع شونده و طراحی هوشمندانه اش به راحتی پرواز می کند و روی زمین امکانات یک رانندگی عالی را در اختیار سرنشین قرار می دهد.در اکتبر گذشته Klein اولین آزمایش را با Aeromobile در یک فرودگاه محلی در اسلوواکی با موفقیت انجام داد و از آن روز تا به حال Aeromobile چهل آزمون موفق را پشت سر گذاشته است. در حال حاضر شرکت تولید کننده Aeromobile در حال پیگیری اجازه پرواز به عنوان یک هوانورد سبک از کمیسیون پرواز کشور اسلوواکی است تا بتواند تست های نهایی را در اتحادیه اروپا پشت سر بگذارد تا آماده عرضه به بازار شود. پیش بینی می شود این هواپیما کوچک در سال ۲۰۱۷ بتواند به صورت رسمی در بازارها به فروش برسد.
واکسن های بدون سوزن
واکسن ها سالانه جان میلیون ها نفر را نجات می دهند، اما برای تزریق بیشتر آن ها به بدن سوزن مخصوص نیاز است. این مسئله شاید برای شما زیاد مهم نباشد، اما در مکان هایی که امکان دسترسی به لوازم استریل شده وجود ندارد، این مسئله یک خطر جدی به شمار می رود. Kasia Sawika، یک مهندس که در رشته مهندسی پزشکی تحصیل می کند، توانسته به راه حلی بدون درد و مشکل برای این مسئله، دست پیدا کند. رابط Immuno Matrix که می تواند بیماران را بدون ورود به پوست واکسینه کند. به عقیده خود Sawicka، این اختراع می تواند تحولی در نحوه دارورسانی به بدن ایجاد کند؛ خصوصا زمانی که یک بیماری همه گیر می شود.
پرینتر بریل
Shubham اولین مدل Braigo را در سال ۲۰۱۴ ساخت ولی این دستگاه تنها قادر بر روی پرینت بر روی رول های نازک کاغذی مانند دستگاه تلگراف بود.در تابستان ۲۰۱۴ او آزمایشگاه Braigo را با کمک والدینش راه اندازی کرد تا بتواند دستگاهی بهتر و کارآمدتر تولید کندو در پاییز همان سال بود که او Braigo 2.0 را در مجمع توسعه دهندگان اینتل ارائه کرد و با پیشنهاد همکاری خود اینتل مواجه شد.اکنون Braigo 13 که نمونه تکمیل شده Braigo 2 است عرضه شده که از همان قطعات Braigo 2 در آن استفاده شده با این تفاوت که این قطعات توسط یک چیپست Intel Edisonپشتیبانی می شوند.
این دستگاه پیشرفته،سبک و قابل حمل بوده و قادر به استفاده از تکنولوژی های WiFi و Bluetooth برای سهولت در کاربرد و همچنین دارای قابلیت پرینت مستقیم از صفحات وب به منظور افزایش کارایی است.این دستگاه قادر است تا ۱۶۰ کلمه را در عرض ۳۵ ثانیه به خط بریل تبدیل کند و قیمتی کمتر از ۵۰۰ دلار آمریکا دارد.
دست های مجازی
وقتی از یک تولید کننده واقعیت مجازی استفاده می شود ،کاربر قادر نیست دستهایش را ببیند ویا از آنها در قضای دیجیتالی اطرافش استفاده کند. Robert Wang , Chris Twigg ,Kenrick kin وShangchan Han گروهی متخصص از تولید کنندگان نرم افزار برای حل این مشکل به فکر ساخت دستگاهی افتادند تا دست ها نیز در فضای دیجیتالی قابل استفاده باشند.این گروه چهار نفره سال ها بر روی دوربین های ثبت کننده تصاویر کار کردند تا به الگوریتمی پایدار برای ایجاد حرکت دست ها ، دست پیدا کنند. پس از بدست آوردن الگوریتم و با وجود تجربیات فراوان آنها طولی نکشید که که آنها توانستند افزاری طراحی کنند که بتواند حرکات دست و زاویه چرخش مفاصل را تحلیل کند تا در نتیجه کار آن بتوان دست ها را در فضای دیجیتال به کار انداخت.ولی با همه این زحمات ،آنها نتوانستند دوربینی به اندازه کافی حساس پیدا کنند که بتواند حرکات دست را به طور دقیق تشخیص دهد.
خودروی مدرن دوچرخ
اگر بدانیم که اکثر رفت و آمدهایی که با ماشین در خانواده انجام می شود به منظور انجام فعالیت های روزمره، مثل خرید کردن است شاید خیلی راحت به این نتیجه برسیم که ماشین ها به اندازه کافی برای انجام این فعالیت های ساده به صرفه نیستند.گزینه بعدی که به ذهنمان می رسد موتور سیکلت ها هستند که ظاهرا از نظر اقتصادی مقرون به صرفه تر هستند ولی به مراتب خطر بسیار بیشتری برای سرنشین خود دارند.
موتورسیکلت ها سرنشین خود را در معرض برخورد با المان های اطراف قرار می دهند و برای استفاده از ان ها مهارت بیشتری نیاز است.پیشنهاد Kim و گروهش یک ماشین دوچرخ الکتریکی بود که کاربردی شبیه به یک موتورسیکلت دارد اما قادر است امنیت بیشتری برای سرنشین فراهم کند.
C1 تست های بسیاری را پشت سر گذاشته و تا به حال به سرعت ۳۰ مایل بر ساعت رسیده و قادر است در عرض ۶ ثانیه به سرعت ۶۰ مایل بر ساعت برسد. همچنین حداکثر سرعت آن حدود ۱۰۰ مایل است و مسافتی ۲۰۰ مایلی را با یک شارژ کامل باتری می پیماید. Kimامیدوار است تا ۲ سال دیگر C1 آماده عرضه به بازار شود.
آزمایشگاه پزشکی کوچک
در سال ۲۰۱۱ یک روز وقتی Manu Prakash در حال بازی با یک جعبه موسیقی بود متوجه شد مکانیسم چرخ دنده ای دوار آن می تواند یک ست شیمیایی هم باشد. بیشتر دستگاه های "Lab On A Chip" یا در واقع کیت های کوچکی که یک آزمون شیمیایی خاص را انجام می دهند نیازمند وجود تکنسین ها و ابزار ها و آزمایشگاه های پیشرفته و گران قیمت برای قرار دادن مایع آزمایشگر درون چیپ دستگاه هستند، اما یک مکانیسم دستی می تواند نیاز ما را به همه این ها از بین ببرد. ایده Parkash حتی نیاز به نیروی راه انداز الکتریکی ندارد و با دست کار می کند.
Prakash که مسئول یک آزمایشگاه در دانشگاهStanford ایالات متحده است از کمک George Korir، یک دانشجوی تازه فارغ التحصیل شده، برای ساخت دستگاهی ساده با کاربرد علمی بالا و پیچیده که شبیه به یک Musicbox بود، کمک گرفت.در ابتدا آنها باید می فهمیدند الگوی قرارگیری واکنش دهنده ها برای تولید آزمایشگر در دستگاه چگونه است تا بتوانند با ایجاد یک ترتیب منظم در مخلوط شدن مواد شیمیایی مورد نیاز،واکنشی طراحی کنند که طی آن ماده آزمایشگر از واکنش دهنده ها تولید شود. آنها بعد از بیست و چند نمونه آزمایشی به مدل نهایی خود رسیدند که نتیجه آنقدری کارآمد هست که قابلیت تولید در حجم انبود را داشته باشد. انواع دیگر آزمایشگرهای موجود در بازار قیمتی در حدود ۱۵۰۰ دلار دارند در حالی که قیمت Musicbox آزمایشگر ساخته Parkash و همکارش در حدود ۵ دلار خواهد بود.
همچنین علاوه بر قیمت بسیار مناسب تر نسبت به سایر دستگاه های مشابه، استفاده از آن نیز بسیار آسان است.برای استفاده از آن کافیست دسته چرخنده Musicbox را بچرخانید تا با حرکت رول متحرکی که واکنش دهنده ها روی آن قرار دارند حباب واکنش دهنده ها توسط سوزن تعبیه شده روی دستگاه بترکد تا واکنش گر ها به ترتیب با هم مخلوط شوند و طی واکنش شیمیایی ایجاد شده آزمایشگری ایجاد شود که شما برای انجام تست شیمیایی احتیاج دارید.میزان کاربرد این دستگاه بسیار بسیار گسترده خواهد بود به طوری که با وجود واکنش دهنده های متفاوت و یک نمونه خون می توان بسیاری از بیماری ها یا ناهنجاری ها را تشخیص داد.
پرینتری برای چاپ مدار
سه دانشجوی الکترومکانیک دانشگاه Waterloo واقع در Ontario کانادا به
نام های Alray Almeida , Jesus Zozaya و James Pickard از کار طاقت فرسای
طراحی مدار های الکتریکی خسته شده بودند که این ایده به ذهنشان رسید که
دستگاهی طراحی کنند که آنها را از این وضعیت خلاص کند.آنها پول هایشان را
روی هم گذاشتند و ساخت دستگاهی را به یک کارخانه سفارش دادند تا این کار را
برایشان انجام دهد. آنها قبلا دیده بودند که پرینترهای سه بعدی انواع
مختلفی از مدل ها با جنس های متفاوت را پرینت می کنند و می دانستند که اگر
یک پرینتر سه بعدی با جوهر مخصوص داشته باشند می توانند مدار ها را به شکل
سه بعدی پرینت کنند و سرعت کار طراحی را افزایش دهند. اما مواد به کار رفته
در مدارهای الکتریکی سخت تر و ضخیم تر از آنی بودند که بتوان از آنها به
عنوان ماده پایه پرینتر سه بعدی استفاده کرد وقتی همه آنها در سال ۲۰۱۳
فارغ التحصیل شدند به کمک گروهی از متخصصان رشته نانو فناوری گروه Katrina
Ilic را تشکیل دادند تا بتوانند ایده های خود را عملی کنند.دو سال از شروع
کار آنها گذشته و این تیم آماده می شود تا دستاورد خود رابا نام V-One به
بازار عرضه کند. این دستگاه توانایی پرینت سه بعدی مدارهای رسانا و بردهایی
از جنس فایبرگلاس را دارد و اگر از مواد سخت تری به عنوان جوهر (ماده
پایه)در آن استفاده شود ،کاربر قادر خواهد بود حتی نمونه ای از اجزای همین
دستگاه را نیز پرینت کند. آلمیدا به عنوان مدیر این پروژه امیدوار است این
دستگاه بتواند نسل جدیدی را در طراحی های مهندسی ایجاد کند. او می گوید:
این دستگاه به همگان ثابت می کند علم الکترونیک، می تواند آنقدر ها هم سخت
نباشد.