- 23 نوامبر 2017 - 02 آذر 1396
اگر دایناسورها بر اثر برخورد یک سیارک به زمین منقرض نشده بودند، دنیای امروز چه شکلی داشت؟ حضور دایناسورها چه تاثیری بر پستاندارانی مانند ما میتوانست داشته باشد؟
عامل انقراض دایناسورها فاجعهای است که به سختی میتوانیم آن را تصور کنیم. ۶۶ میلیون سال پیش یک سیارک به قطر ۱۵ کیلومتر به زمین برخورد کرد که قدرت تخریب آن ۱۰ میلیارد بار بیشتر از بمب اتمی فاجعه هیروشیما بود. هر چیزی که در شعاع چندصد کیلومتری محل برخورد بود به دنبال انفجار رادیواکتیو کاملا نابود شد و لرزههای ناشی از برخورد سیارک، سونامیهای عظیمی را ایجاد کرد که نیمی از زمین را به سرعت پیمودند.
حتی جو زمین هم احتمالا آتش گرفت و هیچ جانوری با وزن بیشتر از ۲۵ کیلوگرم، جان سالم به در نبرد. تقریبا ۷۵ درصد از همه گونههای موجودات زنده از جمله دایناسورها منقرض شدند و تنها دایناسورهای کوچک پرنده که پرندگان امروز از نسل آنها هستند، زنده ماندند.
اما چه میشد اگر تاریخ جور دیگری پیش میرفت؟ چه میشد اگر آن سیارک به زمین نمیخورد و تنها از نزدیکی سیاره ما عبور میکرد یا اینکه تنها چند دقیقه زودتر به زمین میرسید؟ این سناریو که برخی پژوهشگران بر روی آن مطالعه کردهاند، ایده اصلی مستند بیبیسی با عنوان "روز مرگ دایناسورها" شده است.
شان گولیک، زمینشناس دانشگاه تگزاس، میگوید که اگر سیارک تنها چند دقیقه زودتر یا دیر به زمین رسیده بود، به جای برخورد به آبهای کمعمق شبه جزیره یوکاتان مکزیک، ممکن بود در اقیانوس اطلس یا آرام غوطهور شود. همین تغییر کوچک میتوانست بخشی از نیروی عظیم تخریبی را جذب کند و انفجار رسوبات گوگردی را مهار کند که تا ماهها و سالها بعد جو زمین را فرا گرفتند.
با این حال همین تغییر هم نمیتوانست جلوی فاجعه و انقراض بزرگ را بگیرد، اما برخی دایناسورهای بزرگ ممکن بود زنده بمانند. فکر کردن به این روند تاریخی جایگزین، برای پژوهشگرانی که روی دایناسورها مطالعه میکنند یک آزمایش فکری تحریک کننده است. آیا ممکن بود دایناسورها امروز در سیاره ما حضور داشته باشند؟ چه نوع دایناسورهای جدیدی ممکن بود از آن دایناسورهای نجات یافته از انقراض به وجود آید؟ آیا امکان داشت که دایناسورها در مسیر تکامل خود به هوشی انسانگونه دست پیدا کنند؟ آیا انسان به گونهای تکامل مییافت که بتواند راهی برای زنده ماندن در کنار این موجودات غولپیکر پیدا کند؟ درست شبیه آن چیزی که در فیلم "دایناسور خوب" ساخته کمپانی دیسنی به نمایش در آمده است.اگر دایناسورها منقرض نشده بودند، ممکن بود آسمان امروز شهرهای ما تحت سلطه پتروسورهای غولپیکر با بالهای عظیم باشد
برخی پژوهشگران استدلال میکنند که حتی بدون برخورد سیارک هم ممکن بود که دوران سلطه دایناسورها بر روی زمین در حال پایان بوده باشد.
مایک بنتون، دیرینشناس دانشگاه بریستول بریتانیا میگوید: "من دیدگاه تاحدودی غیرمتعارف را دنبال میکنم و معتقدم که دایناسورها به هر حال به دلیل سرمایش اقلیمی محکوم به انقراض بودند. آنها تا پایان دوران کرتاسه هم به دشواری قدرت خود را حفظ کرده بودند، اما میدانیم که پستانداران رو به تنوع بودند و دایناسورها از حدود ۴۰میلیون سال قبل در حال انقراض بودند."
آقای بنتون فکر میکند که پستانداران به هر حال جای دایناسورها را میگرفتند و همچنین در یکی از مقالههای پژوهشی خود گفته است که دایناسورها در جایگزین کردن گونههای منقرض شده، بسیار کندتر از پستانداران بودهاند.
در مقابل کارشناسان دیگر دیدگاه کاملا متفاوتی دارند. تام هولتس، پژوهشگر دایناسورهای گوشتخوار از دانشگاه مریلند آمریکا، تایید میکند که دایناسورها ممکن بود به هر حال منقرض شوند که علت آن میتوانست انفجار مهیب و فوران گدازههای آتشفشانی در هند باشد. با این حال آقای هولتس می گوید که "به جز این در دوران پالئوسن که درست بعد از دوران کرتاسه بوده است عامل دیگری نمیتوان یافت که بر شرایط زیستی دایناسورها تاثیرگذار بوده باشد و به همین دلیل دایناسورهای دوران کرتاسه قاعدتا باید در این دوران هم به راحتی میتوانستند زندگی کنند."
استفن بروسات، پژوهشگر دانشگاه ادینبورگ، اضافه میکند که دایناسورها به مدت ۱۶۰ میلیون سال به خوبی بقا یافتند و در مقابل تغییرات اقلیمی دوام آوردند و تنوع زیادی هم داشتند. به گفته آقای بروسات "دایناسورها همچنان در پایان دوران کرتاسه قابلیت خوبی برای انطباق با محیط داشتند و این نمیتواند نشانه گونهای در حال انقراض باشد که صرفا منتظر نشسته تا یک سیارک بیاید و آنها را نابود کند. این نشانه گروهی از جانوران است که هنوز قابلیتهای تکاملی بسیاری داشتهاند."
با فرض اینکه دایناسورها بقا یافته بودند، سوال آن است که چه عواملی ممکن بود به تکامل آنها شکل دهد؟ احتمالا تغییرات اقلیمی میتوانست اولین مانع بزرگ باشد. ۵۵ میلیون سال پیش به دنبال پدیدهای که با نام "حداکثر حرارتی پالئوسن-ائوسن" شناخته میشود، میانگین دمای جهانی ۸ درجه از امروز گرمتر شد و جنگلهای بارانی تقریبا تمام زمین را فراگرفتند.اگر دایناسورها منقرض نشده بودند، ممکن بود تریسراتوپس یا دایناسور سهشاخچهره به شکل یک جانور پرسرعت و علفخوار تکامل یابد که میتوانست شبیه پستانداران امروزی در علفزارها باشد
در چنین دنیای گلخانهای با فراوانی گیاهان سبز شاید بسیاری از ساروپودهای گردندراز رشد سریعتری میداشتند، در سن کمتری جفتگیری میکردند و جثهشان کوچکتر میشد. حتی بدون این آزمایش فکری نیز، پژوهشگران دریافتهاند که تعداد کمی ساروپود "کوتوله" که هماندازه گاوهای امروزی بودهاند، در جزایر اروپایی در اواخر دوران کرتاسه زندگی میکردند.
یکی دیگر از روندهای زیستی در پایان دوران کرتاسه، ظهور گیاهان گلدار بود که نسبت به سرخسهای دوران ژوراسیک ارزش غذایی بیشتری داشتند. ممکن است یکی از دلایل جثه عظیم ساروپودها کالری کم سرخسها بوده باشد که جانوران برای هضم این گیاهان به معده بزرگتری نیاز داشتند.
همراه با گیاهان گلدار، گیاهان میوهدار هم به وجود آمدند که تکامل همزمان این گیاهان با پستانداران و پرندگان به گسترش بذر آنها کمک کرد. آیا ممکن بود که دایناسورهایی شبیه میمونها تکامل یابند تا از این منابع غذایی تازه استفاده کنند؟
مت بونان، دیرینشناس دانشگاه استاکتون در نیوجرسی،
میگوید: "بسیاری از پرندهها میوه میخورند. بنابراین ممکن است
دایناسورهای غیرپرندهای هم بوده باشند که با میوهخواری تطبیق یافته
باشند." آقای بروسات هم موافق است که "برخی دایناسورهای کوچک و پردار ممکن
است مسیر نخستیها را رفته باشند" و مانند لمورها از شاخه درختان آویزان
شده باشند.
اگر دایناسورها منقرض نشده بودند، ممکن بود که امروز بتوانیم در پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده تیراناسوروسهای غولپیکر را از نزدیک ببینیم
یک رویداد بزرگ دیگر در تاریخ زمین که ۳۴ میلیون سال قبل هنگام گذار از دوران ائوسن به دوران الیگوسن رخ داد، جدا شدن آمریکای جنوبی از جنوبگان بود. این واقعه باعث ایجاد جریان اقیانوسی قطبی شد که منجر به شکلگیری کلاهک یخی قطب جنوب و سرمایش و خشکی جهانی شد. پس از آن در طول دوران زمینشناسی الیگوسن و بعدتر در دوران میوسن، علفزارها در سراسر سواحل بزرگ زمین گسترش یافتند.
آقای هولتس میگوید که با گسترش علفزارها "پستانداران گیاهخوار با پاهای قلمی و پرسرعت نیز زیاد شدند. چرا که دیگر امکان پنهان شدن در علفزارهای باز و وسیع وجود نداشت." این زمانی است حیوانات چراخوار و سمدار تنوع زیادی یافتند و به دنبال آن تنوع شکارچیان گوشتخوار نیز زیاد شد.
درن نایش، دیرینشناس مهرهداران در دانشگاه ساوتمپتون بریتانیا، میگوید که شاید در یک تاریخ موازی که دایناسورها منقرض نشده بودندَ، دایناسورهای پرسرعت و علفخوار از اجداد شاخدار خود یعنی تریسراتوپسها یا گیاهخوارانی مانند هیپسیلوفدونها به وجود میآمدند.
آقای نایش اضافه میکند که "دایناسورها مزیتهای تکاملی زیادی داشتند که به دست آوردن آنها برای پستانداران زمان زیادی برده است." به همین دلیل برای بقا در علفزارها هم از خیلی از جهات برتری داشتند.
به عنوان نمونه با داشتن تقریبا هزار دندان در آرواره قدرتمند دایناسورها در مقایسه با ۴۰ دندان اسبهای امروزی، جویدن علف نمیتوانست فعالیت سخت و زمانبری برای آنها باشد. آنها همچنین قدرت بینایی بهتری نسبت به پستانداران داشتند که توانایی تشخیص رنگ هم به آن اضافه شده بود و این میتوانست برای تشخیص سریع خطر در علفزار به آنها کمک کند.
یکی دیگر از موانعی که دایناسورها در صورت زنده ماندن باید از سر میگذراندند، دورههای مختلف یخبندان زمین در طول ۲.۶ میلیون سال گذشته بوده است. اما میدانیم که دایناسورهای دوران کرتاسه بالای دایره قطبی شمالی زندگی میکردند و بنابراین با سرما کنار آمده بودند. به گفته درن نایش "این امکان وجود داشت که در مناطق سردتر شاهد تکامل دایناسورهایی باشیم که تمام بدنشان از سر تا پا و دم، از پر یا خز پوشیده باشد."
اقیانوسها قلمرویی است که دایناسورها تجربه زیادی در اکتشاف آن نداشتهاند. گونههایی مانند اسپینوسور یا دایناسور تیغی تنها خودشان را در آب رودخانه خیس میکردند و پیدا شدن فسیل آنکیلوسورها در رسوبات دریایی نشان میدهد که در نواحی ساحلی زندگی میکردند.
آیا ممکن بود که اسپینوسورها و آنکیلوسورها مسیر تکاملی والهای پستاندار را دنبال کنند و جانورانی تماما آبزی شوند؟ شاید این امکان وجود داشت که برای تخمگذاری به ساحل بازگردند تا اینکه در نهایت در آب تولید مثل کنند.
اما در دنیایی که دایناسورها در آن منقرض نشده بودند و قلمرو آنها به زمین و آسمان و دریا گسترش مییافت، سرنوشت پرندگان و پستانداران چه بود؟
درن نایش میگوید که در جهان دایناسورها ممکن بود همچنان تنوع کنونی پرندگان را داشته باشیم، اما به گفته استفن بروسات پستانداران ماجرای دیگری میداشتند و جمعیت آنها درعین تنوع به گونههای کوچک و در سایه مانند موشها و نخستیهای درختنشین محدود میشد.
به این ترتیب آیا ممکن بود که گونههایی مانند انسان اصلا فرصت تکامل نیابند و به وجود نیایند؟
آقای نایش میگوید: "بعضی از پستانداران پیش از واقعه انقراض دایناسورها تکامل یافته بودند. پس همچنان احتمال به وجود آمدن نخستیها و شاید گونهای شبیه انسان وجود میداشت. در ضمن باید در نظر داشته باشیم که خود ما در دنیایی پر از پستانداران غولپیکر تکامل یافتهایم."
اجداد ما در کنار جانوران عظیمالجثه و خطرناک زندگی کردهاند و توانستهاند راهکارهایی برای بقا بیابند.
با این فرض که به وجود آمدن پستانداران هوشمندی شبیه انسان در صورت منقرض نشدن دایناسورها میتوانست امکانپذیر باشد، آیا ممکن بود خود دایناسورها هم به شکل گونههای هوشمند تکامل یابند؟
راسل دیل، پژوهشگر موزه طبیعت کانادا، در سال ۱۹۸۲ مقالهای منتشر کرد که ادعا میکرد امکان تکامل دایناسورهای هوشمند وجود داشته است. نظریه او این بود که اندازه مغز دایناسور گوشتخواری به اسم ترودون، به طور غیرعادی بزرگ بوده است و این امکان وجود داشت که روزی به شکل گونهای هوشمند از دایناسورها تکامل یابد.
اما به نظر تام هولتس این امکان بسیار ضعیف بوده، چرا که مسیر تکاملی انسان بسیار خاص بوده است و دایناسورها برای پیمودن این مسیر باید میتوانستند روی دو پا راه روند و دستهایی برای کنترل و کار با ابزار پیدا میکردند.
با این حال درن نایش میگوید: "ممکن بود بتوانید دایناسورهایی با مغز بزرگ و هوشمند داشته باشید، اما آنها همچنان شبیه دایناسور میبودند. این نوعی ٬انسانانگاری٬ است اگر تصور کنیم، دیگر جانوران هوشمند باید مانند انسان تکامل یافته باشند."
اما با همه این نظریهپردازیها، اگر دایناسورها موفق شده بودند از برخورد سیارک جان سالم به در برند و از میلیونها سال موانع پس از آن نیز به سلامت عبور کنند، معلوم نبود که در دنیای معاصر چه وضعیتی میداشتند. با توجه به خطر انقراض بسیاری از پستانداران بزرگ امروزی، ممکن بود که امروز برای دیدن چند دایناسور باقیمانده روی زمین هم آرزوی سفر به پارکهای حفاظت شده را داشته باشیم و در کمپینهای زیست محیطی برای نجات آنها از خطر انقراض مشارکت کنیم.
پژوهش تازه نشان میدهد بیشتر زنان نمیدانند که هنگام بارداری چقدر باید غذا بخورند.
افسانه خوردن "به جای دو نفر" در حاملگی٬ کارها را خراب کرده است. بسیاری به این موضوع باور دارند و به این توصیه عمل میکنند در حالی که اشتباه است.
تحقیق مشترک یک موسسه (National Charity Partnership) نشان میدهد که فقط یک سوم زنان باردار جواب درست این سوال را میدانند.
موسسه سلامت 'نایس' (نهاد ناظر بر کیفیت سلامت در بریتانیا) توصیه میکند که در شش ماه اول بارداری زنان به هیچ میزان کالری اضافه بر قبل احتیاج ندارند.
اما در سه ماه آخر٬ باید روزانه ۲۰۰ کالری بیشتر غذا بخورند. یعنی چیزی معادل دو نان تست سبوسدار که روی آن روغن زیتون زده باشید.
اما تحقیقات تازه نشان میدهد که اطلاعات درست در این زمینه به زنان باردار نمیرسد.
۲۱۰۰ زن در این تحقیق شرکت کردند. از هر سه نفر آنان٬ دستکم یک نفر فکر میکرد که باید از اول حاملگی روزی ۳۰۰ کالری اضافه بخورد.
موسسههای سلامت مادران به دنبال آن هستند که افسانه خوردن برای دو نفر را باطل کنند.
بیش از یک چهارم زنان باردار قبول داشتند که از این توصیه استفاده کردهاند تا خوردن غذاهای ناسالم را هنگام بارداری توجیه کنند.
الکس دیویس٬ مدیر موسسه مشارکتی خیریه در بریتانیا٬ اعتقاد دارد که این افسانه باعث شده اطلاعات درست به زنان باردار نرسد.
او میگوید تغذیه سالم و خوردن به اندازه کافی قبل و بعد از حاملگی بسیار مهم است، چون باعث کاهش مشکلات و پیچیدگیهای بارداری میشود مثلا احتمال ابتلا به دیابت نوع دو هنگام حاملگی را کم میکند. در بلندمدت هم از بیماریهای قلبی و عروقی جلوگیری میکند.
بیشتر بخوانید:
یک زن به طور متوسط روزانه ۲۰۰۰ کالری نیاز دارد که شامل آب و نوشیدنی هر دو میشود. اما در سه ماه آخر بارداری٬ باید روزانه ۲۰۰ کالری بیشتر بخورد. در شش ماه نخست به کالری اضافه بر قبل نیازی ندارد.
چه چیزهایی بخورم؟
یک رژیم غذایی متعادل متشکل از پنج گروه اصلی غذایی یعنی سبزیجات٬ کربوهیدرات مثل پاستا و سیبزمینی٬ پروتئین مثل ماهی و تخممرغ و گوشت و لبنیات مثل شیر و ماست است.
زیاد خوردن در حاملگی میتواند برای مادر و کودک هر دو مضر باشد.
به گفته پروفسور ژانیکا رایمر٬ در زنان بارداری که اضافه وزن دارند٬ خطر ابتلا به دیابت دوره بارداری٬ سقط جنین٬ بالارفتن فشار خون و پریاکلامپسیا افزایش مییابد.
همچنین احتمال زایمان زودرس٬ سزارین فوری٬ خونریزی بعد زایمان و نارساییهای خطرناک دیگر هم بیشتر میشود.
زنانی که اضافه وزن دارند٬ احتمالا نوزادان درشتتری به دنیا میآورند که در آینده ممکن است در معرض خطر چاقی و مشکلات سلامت باشند.
تحقیقات نشان می دهد که نیازی به مصرف مولتی ویتامینها در دوران بارداری نیست و مصرف آنها به معنای دور ریختن پول است چون هیچ مادری در دوران بارداری نیازی به آن ندارد.
براساس گزارش مجله دارو محققان به این نتیجه رسیدند که مولتی ویتامین هیچ تاثیری در سلامت مادر و نوزاد ندارند.
اما براساس دستور العمل نظام بهداشت و درمان بریتانیا زنان باردار باید قرص فولیک اسید و ویتامین دی مصرف کنند.
براساس تحقیقات انجام شده مصرف بیش از حد ویتامین آ برای زن باردارخطرناک است زیرا به نوزاد آسیب می زند.
جانت فویل، از انجمن سلطنتی مامایی بریتانیا میگوید: "ما زنان باردار را تشویق میکنیم که در دوران بارداری تغذیه سالم داشته باشند، میوه، سبزیجات و فولیک اسید مصرف کنند."
"ما همچنین به زنان باردار تاکید میکنیم که نیازی نیست بجای دو نفر غذا بخورند بلکه فقط به تغذیه مناسب نیاز دارند."
دانشمندان به زنان هشدار دادهاند که هنگام بارداری در مورد مصرف استامینوفن احتیاط کنند زیرا این مسکن رایج ممکن است بر روی توان باروری کودکان پسر تاثیر منفی بگذارد.
پژوهشگران در دانشگاه ادینبورگ با انجام آزمایش بر روی موشها به این نتیجه رسیدند که بعد از یک هفته مصرف استامینوفن تولید هورمون تستوسترون متوقف میشود.
این هورمون در تشکیل اعضای تولید مثل در جنین پسر و توان باروری آنها نقش اساسی دارد.
بر اساس دستورالعملهای پزشکی در بریتانیا مسکن استامینوفن تنها در صورت لزوم، آن هم برای مدتی کوتاه میتواند توسط زنان باردار مصرف شود و آن دسته از زنان باردار که برای دراز مدت نیاز به استفاده از مسکن دارند باید به پزشک مراجعه کنند.
سازمان نظارت بر محصولات دارویی در بریتانیا میگوید که استامینوفن یکی از مسکنهایی است که مصرف آن عموما برای زنان باردار امن تلقی میشود.
اما پژوهشهای گذشته، از جمله تحقیقاتی که در دانمارک انجام شده، هم نشان دادهاند که مصرف استامینوفن توسط زنان باردار ممکن است توان باروری کودکان پسر را با مشکل مواجه کند.
دکتر راد میچل، سرپرست گروه پژوهش دانشگاه ادینبورگ گفت: "نتیجه تحقیقات اخیر اضافه بر شواهد موجود نشان میدهد که استفاده دراز مدت از استامینوفن ممکن است در جنین پسر باعث اختلالاتی در توان باروری شود."
استامینوفن یا پاراستامول یکی از پرفروشترین داروهایی است که تقریبا در همه جای دنیا بدون نسخه پزشک در اختیار مردم قرار میگیرد.
استامینوفن نامی است که برای داروی پاراستامول در آمریکا، کانادا و ژاپن انتخاب شده است و همچنین با نامهای تجاری مختلفی مانند پنادول و تایلنول در کشورهای دیگر انگلیسی زبان به فروش میرسد. پاراستامول عموما به عنوان یک مسکن ضعیف دردهای جسمی و تببر مصرف میشود.
البته پژوهشگران هشدار میدهند هنوز برای آنکه بدانیم نتیجه تحقیقات اخیر تا چه حد در مورد انسان صدق می کند بسیار زود است، زیرا انجام تحقیقاتی مشابه روی زنان باردار غیر اخلاقی و نتیجتا غیر ممکن است.
از سوی دیگر کالج سلطنتی پزشکی کودکان می گوید که استامینوفن مسکنی مفید برای درمان بسیاری از دردهاست و نباید به طور کلی کنار گذاشته شود.
دکتر مارتین وارد-پلات، سخنگوی این کالج می گوید: "تب در دوران بارداری میتواند به جنین در حال رشد آسیبهای زیادی برساند. بنابر این مصرف مقداری استامینوفن در بعضی از مواقع ضروری است."
پژوهشگران در مورد افزایش شدت و دامنه "آلودگی نوری" و تاثیر منفی آن بر انسان و حیوانات هشدار دادهاند.
اداره ملی اقیانوس و فضاشناسی آمریکا گفته است که مقایسه تصاویرگرفته شده از زمین توسط ماهوارههای هواشناسی طی سالهای ٢٠١٢ تا ٢٠١٦ نشان میدهد که بر شدت نور مصنوعی و مساحت مناطقی که تحت تاثیر "آلودگی" نوری قرار دارند به سرعت افزوده میشود. آنان در مورد تاثیر این روند بر شرایط زیست محیطی ابراز نگرانی کردهاند.
پژوهشگران در این اداره گفته اند که نرخ افزایش شدت و رشد مناطق تحت تاثیر نور مصنوعی در کشورهای در حال توسعه به مراتب بیش از کشورهای پیشرفته جهان است. به گفته آنان، نتایج به دست آمده از این تصاویر هم گویای دامنه این مشکل نیست زیرا دوربین ماهوارههای هواشناسی قادر به تشخیص نور لامپ های الئیدی به خصوص نور آبی آنها نیست.
یکی از پژوهشگران گفته است که "زمین نورانی تر می شود" و افزوده که انتظار نمی رفت که این روند به شکلی چنین همسو تقریبا در تمامی کشورها روی داده باشد ولو اینکه افزایش آن در برخی از کشورها بیش از سایرین بوده است.
افزایش قابل توجه شدت و گسترش مناطق تحت تاثیر نور مصووعی در تمام کشورهای جهان به خصوص آمریکای جنوبی، آفریقا و آسیا دیده شده و تنها در چند کشور ثابت و مانده و در معدودی هم کاهش یافته است. این کشورهاعبارتند از ایتالیا، هلند، اسپانیا و ایالات متحده که به هرحال از "نورانی ترین" کشورهای جهان هستند. در این چند مورد نیز احتمال "مشاهده نشدن" نور الئیدی وجود داشته است.
در استرالیا، مناطق نورانی به دلیل وقوع آتش سوزی های گسترده و از میان رفتن محل های مسکونی در آنها کمتر شده است و در یمن و سوریه نیز نور شبانه، قطعا به خاطر وقوع جنگ در این دو کشور کاهش یافته است.
فرانتس هولکر، از اعضای موسسه پژوهش زیست شناسی اب های شیرین لایبنیتس پژوهش در آلمان گفته است که الودگی نوری دارای عواقب زیست محیطی نامطلوبی است زیرا وجود نور مصنوعی در شب باعث اختلال در چرخه نور طبیعی می شود. به گفته او، نورانی شدن آسمان به واسطه نور شبانه در شهرها بر خواب انسان اثر می گذارد. علاوه بر آن، حدود ٣٠ درصد از مهره داران و ٦٠ درصد از بی مهرگان در شب فعال هستند و تغییر در چرخه نور بر تاثیر نامطلوب دارد. این تاثیر شامل تغذیه، تولید مثل و مهاجرت شمار قابل توجهی از حشرات، دوزیستان، ماهی ها، پرندگان، خفاش ها و سایر جانوران می شود.
آلودگی نوری همچنین مانع از دیدن ستارگانی می شود که انسان و حیوانات برای هزاران سال آنها را می دیدند و زندگی و تلاش خود را با آنها تنظیم می کردند.
پژوهشگران امیدوارند که افزایش استفاده از لامپ های الئیدی باعث کاهش استفاده از انرژی در جهان شود اما به نظر می رسد که کاهش مصرف برق از این طریق را افزایش وسعت مناطق نورانی در زمین به سرعت خنثی می کند.