بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

درباره آلبرت اینشتین زندگی نامه و.......

    زندگی‌نامه

    اینشتین در ۳ سالگی مربوط به سال ۱۸۸۲
    اینشتین در ۱۴ سالگی مربوط به سال ۱۸۹۳

    آلبرت اینشتین در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ میلادی در شهر اولم واقع در ایالت پادشاهی وورتمبرگ آلمان (در ۹۲ کیلومتری اشتوتگارت)، در خانواده‌ای یهودی بدنیا آمد. اولین رد پای مکتوب این خانواده از قرن هفدهم از مردیست به نام «باروخ موزس آینشتاین» که در حوالی دریاچه کنستانس زندگی می‌کرده و تاجر اسب و پارچه بوده. آلبرت حدوداً یک ساله بود که خانواده او به شهر مونیخ نقل مکان کرد. پدر آلبرت، هرمان اینشتین با شراکت برادر خود یک کارگاه لوله کشی آب و گاز تأسیس نمود که با موفقیت چشم گیری شروع به کار کرد. پس از رونق گرفتن کار، دو برادر در سال ۱۸۸۵ تصمیم گرفتند با همکاری اهل خانواده یک کارخانه تولید لوازم الکتریکی به نام (Elektrotechnische Fabrik J. Einstein & Cie) با گرایش تولید نیروگاه برق برپا کنند و توانستند برای چند شهر در آلمان و ایتالیا نیروگاه برق بسازند.

    آلبرت خیلی دیرتر از بچه‌های معمولی، عاقبت در سن سه سالگی شروع به حرف زدن کرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی اینشتین، و گرایش او به بی‌توجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل آن‌ها، او را کند ذهن بدانند.

    اعضای خانواده آلبرت، همگی یهودیهایی لاقید بودند و از همین رو، او در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک درس می‌خواند. او با اصرار مادرش آموزش ویولون را فراگرفت. اگرچه او از همان ابتدای کار مشق ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آنرا کنار گذاشت، اما بعدها آرامش عمیق خود را در سونات ویلون موتسارت بدست می‌آورد.

    وقتی اینشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطب‌نمای جیبی نشان داد و اینشتین پی برد که در فضای خالی چیزی بر روی سوزن تأثیر می‌گذارد. او بعدها این اتفاق را یکی از تحول‌آمیزترین اتفاقات زندگی‌اش توصیف کرد.

    در سال ۱۸۸۹، دانشجویی به نام مکس تلمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت شش سال پنجشنبه شب‌ها به منزل خانواده اینشتین می‌آمد،[۱۰] اینشتین را با مهم‌ترین متون علمی و فلسفی آشنا کرد، که از جمله آنها می‌توان به نقد خرد ناب از کانت اشاره کرد. همچنین در اواخر دوران کودکی و اوایل دوران بزرگسالی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتاب‌هایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک می‌کردند.

    در سال ۱۸۹۴، در پی کسادی کسب و کار خانوادهٔ اینشتین از مونیخ به پیوا- شهری در ایتالیا در نزدیکی میلان - مهاجرت کردند. اینشتین اولین فعالیت علمی خود را با عنوان بررسی وضعیت اتر در زمینه‌های مربوط به مغناطیس، در همان زمان برای یکی از عموهایش می‌نوشت. آلبرت برای تمام کردن درس‌هایش، در مدرسه شبانه‌روزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها توانست یک ترم را تمام کند. در بهار سال ۱۸۹۵ دبیرستان را رها کرده و برای پیوستن به خانواده‌اش رهسپار پریوا شد. یک سال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع والدینش و با متقاعد کردن مسئولین مدرسه به اینکه به واسطه یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی بدهند مدرسه را ترک کرد و این بدان معنا بود که اینشتین هیچگونه گواهی در تحصیلات متوسطه کسب نکرد.[۱۱] در همان سال یعنی در سن ۱۶ سالگی، او آزمایش ذهنی که به آیینه آلبرت اینشتین شهرت دارد را انجام داد. او پس از خیره شدن به آیینه، آزمایش کرد که اگر با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد؛ نتیجه‌گیری او مبنی بر اینکه سرعت نور مستقل از بیننده‌اش است، بعدها به یکی از دو فرضیه نسبیت خاص تبدیل شد.

    در آزمون ورودی انستیتو تکنولوژی فدرال سوئیس -که امروزه به ای‌تی‌اچ‌زوریخ (ETHZ) شهرت دارد- اگرچه امتیاز آلبرت در بخش ریاضی و علوم عالی شد، اما امتیاز پایین او در بخش ادبیات مانع از قبولی وی شد (فهرست تصورات نادرست متداول را ببینید)؛ پس از آن خانواده‌اش او را به کانتون آرگاو در سوییس فرستادند تا تحصیلاتش را در آنجا به اتمام برساند. پس از آن دیگر معلوم بود که آلبرت آنگونه که پدرش می‌خواست مهندس الکترونیک نخواهد شد. او در آنجا به مطالعه تئوری الکترومغناطیس مشغول شد و در سال ۱۸۹۶ دیپلم خود را دریافت کرد. در این مدت او در منزل خانواده پروفسور یاست وینتلر اقامت کرد و در آنجا به عنوان اولین تجربه عاشقانه، به ماری دختر این خانواده علاقه‌مند شد. مایا، خواهر اینشتین که نزدیکترین همراز او بود بعدها با پسر همان خانواده یعنی پل ازدواج کرد و دوست او نیز یعنی مایکل بسو با دختر دیگر همان خانواده یعنی آنا وصلت کرد.[۱۲] پس از آن اینشتین در ماه اکتبر در مؤسسه فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد و به زوریخ رفت؛ در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت. او در همان سال شهروندی خود در ورتمبرگ را لغو کرد.

    روابط شخصی

    اینشتین و میلوا ماریچ
    اینشتین و السا (الزا)
    اینشتین در ۱۹۰۴

    در بهار سال ۱۸۹۶، میلوا ماریخ صربستانی که ابتدا در دانشگاه زوریخ در رشته پزشکی آغاز به تحصیل کرده بود، پس از یک ترم به مؤسسه فدرال پلی تکنیک آمد تا در آنجا به عنوان تنها زن در آن سال، در رشته‌ای که اینشتین درس می‌خواند تحصیلات خود را ادامه دهد. در طی سالهای بعد رابطه ماریخ با اینشتین به یک رابطه عاشقانه تبدیل شد، هرچند که مادر اینشتین به خاطر غیر یهودی بودن، سن بالا و نقص جسمانی ماریخ، به شدت با رابطه آنها مخالف بود.[۱۳] اینشتین در سال ۱۹۰۳ با میلوا ماریچ (Mileva Marić)، ازدواج کرد. قبل از ازدواج رسمی اینشتین با ماریچ، در سال ۱۹۰۲ آنها صاحب یک فرزند دختر به نام لیسرل[۱۴] شده بودند. لیسرل هنگامی متولد شد که ماریچ نزد خانواده خود در صربستان به سر می‌برد و اینشتین در برن سویس. از سرنوشت لیسرل اطلاع چندانی در دست نیست و نظرهای مختلفی در مورد او وجود دارد که هیچ‌کدام ثابت نشده‌اند. پس از ازدواج رسمی، اینشتین و ماریچ صاحب دو فرزند پسر به نامهای هانس آلبرت[۱۵] و ادوارد[۱۶] شدند. از سال ۱۹۱۴، اینشتین جدا از ماریچ و تنها در برلین زندگی می‌کرده است در حالیکه ماریچ و فرزندانش در زوریخ مانده بودند. بیماری اسکیزوفرنی ادوارد پسر اینشتین به شدت وی را عذاب می‌داد، و او بارها گفته بود بهتر بود ادوارد هیچگاه به دنیا نمی‌آمد.

    از سال ۱۹۱۲، اینشتین رابطه عاشقانه‌ای با دختر خاله بیوه‌اش (و نوه عموی پدرش) السا اینشتین[۱۷] برقرار کرده بود. او در فوریه سال ۱۹۱۹ از ماریچ طلاق گرفت و در ژوئن همان سال با السا ازدواج کرد. در طی طلاقش از ماریخ، اینشتین به او قول داد که اگر صاحب جایزه نوبل شد، منافع مادی آن را در اختیار ماریچ بگذارد و نهایتاً نیز در سال ۱۹۲۳ این کار را انجام داد.[۲]

    السا از ازدواج سابقش دو دختر به نامهای ایلسه و مارگوت داشت اما او و اینشتین صاحب فرزند مشترکی نشدند.

    اینشتین دخترخوانده‌های خود را می‌ستود و در نامه‌اش به السا در سال ۱۹۲۴، نوشت:

    به اندازه دختر خودم، یا شاید بیشتر، مارگوت را دوست دارم، و کسی چه می‌داند اگر من پدر او بودم چه بچه بداخلاقی از وی پدید می‌آمد.

    این نامه‌ها به عنوان شاهدی برای تکذیب ادعاها در مورد بی‌مهری اینشتین به خانواده‌اش به کار رفته‌است. پس از مهاجرت به آمریکا در سال ۱۹۳۳، در سال ۱۹۳۵ السا مبتلا به بیماری کبد و قلب شد و در دسامبر ۱۹۳۶ درگذشت.

    کار

    اینشتین درنیویورک در سال ۱۹۲۱. این تصویر مربوط به نخستین سفر او به ایالات متحده است.

    پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه، اینشتین نتوانست شغلی دانشگاهی پیدا کند. برخی از مورخان گرایش‌های ضدیهودی را در ناکامی اینشتین در پیدا کردن شغل دخیل می‌دانند.[۲] پدر یکی از هم‌کلاسی‌هایش به او کمک کرد تا در یکی از دفاتر ثبت اختراع در سوئیس در سال ۱۹۰۲ استخدام شود. پس از انتشار نظریه نسبیت خاص(۱۹۰۵) و نظریه نسبیت عام (۱۹۱۵)، اینشتین به شهرت و اعتبار دست یافت و در دانشگاه‌های متعددی به تدریس و تحقیق پرداخت. اینشتین تا سال ۱۹۳۲ مدیر انستیتوی فیزیک کایزر ویلهلم برلین آلمان و استاد یکی از دانشگاه‌های برلین (Humboldt University of Berlin) بود. در این سال او ابتدا چندین ماه در دانشگاه پرینستون به سر برد و سپس به دلیل قدرت‌گیری نازی‌ها در سال ۱۹۳۳، تصمیم گرفت که به آلمان برنگردد. در سال ۱۹۳۳ او شغلی در مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون بدست آورد و در حدود ۱۹۳۵ تصمیم گرفت که به طور درازمدت در آمریکا بماند.

    اینشتین و بمب اتمی

    در سال ۱۹۳۹ گروهی از فیزیک‌دان‌های مجارستانی از جمله لئو زیلارد که به آمریکا مهاجرت کرده بود، به دولت ایالات متحده آمریکا در مورد برنامه نازی‌ها در مورد بمب اتمی هشدار دادند، اما سخنان آن‌ها مورد توجه قرار نگرفت.[۱۸] در تابستان سال ۱۹۳۹ و چند ماه پیش از جنگ جهانی دوم، زیلارد نامه‌ای برای روزولت، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده تهیه کرد و از اینشتین خواست که نامه را امضاء کند. زیلارد نسبتاً گمنام بود، اما اینشتین به واسطه نظریه‌های نسبیت و جایزه نوبل، شخص مشهوری به شمار می‌رفت. آن‌ها در این نامه از او توجه به این مسئله را درخواست نمودند. در این نامه، همچنین از روزولت خواسته شده بود تا به پژوهش در زمینهٔ انرژی هسته‌ای و واکنش‌زنجیره‌ای اهمیت بیشتری داده شود. این نامه را نقطه شروع پروژه منهتن برای ساخت بمب اتمی می‌دانند.[۱۹]

    اینشتین، یک سال قبل از مرگش به دوست قدیمی‌اش لینوس پاولینگ گفت "من یک اشتباه بزرگ در زندگی مرتکب شدم؛ وقتی نامه‌ای را که ساخت بمب اتمی را به روزولت توصیه می‌کرد امضا کردم. اما یک دلیل برای این کار وجود داشت؛ خطر ساخت این بمب توسط آلمانی‌ها ..."[۲۰]

    به واسطه فعالیت‌های صلح‌جویانه سابق اینشتین، گرایش‌های چپ‌گرانه وی، و همچنین گزارش‌های مغرضانه و بی‌پایه‌ای که اف بی آی در مورد ارتباط اینشتین با شوروی دریافت کرده بود، از شرکت او در پروژه منهتن جلوگیری شد.[۲][۲۱]

    نظریات

    آلبرت اینشتین در ۱۹۲۱

    نسبیت خاص

    نوشتار اصلی: نسبیت خاص

    نسبیت خاص یکی از نظریاتی است که اینشتین مطرح کرده و شامل سه پدیده در سرعت‌های بالا است:

    نسبیت عام

    نوشتار اصلی: نسبیت عام

    اینشتین در نوامبر سال ۱۹۱۵ یک سری سخنرانی‌هایی در آکادمی علوم پروس ایراد کرد که در آن نظریه جدید گرانش، موسوم به نسبیت عام را مطرح کرد. او در آخرین سخنرانی‌ای که ایراد کرد معادله‌ای را مطرح کرد که جانشین قانون گرانش نیوتون شد. این معادله بعدها با نام معادله میدان اینشتین شناخته شد که با تانسور اینشتین معرفی می‌شود. *[۲۲] این نظریه قائل به این است که نه تنها کسانی که با یک سرعت ثابت در حرکتند، بلکه تمامی ناظران یکسان و هم ارز هستند. در نسبیت عام، گرانش دیگر نیرو محسوب نمی‌شود (مانند قانون جاذبه نیوتون)، بلکه نتیجه خمیدگی فضازمان است.

    به خاطر جنگ، مقالاتی که اینشتین در مورد نسبیت عام چاپ کرده بود، در خارج از آلمان در دسترس نبود. خبر نظریه جدید اینشتین توسط فیزیکدان‌های هلندی هنریک لورنتز و پل ارنفست و همکار آنها ویلم دو سیتر که مدیر رصد خانه لیدن بود، به منجمان انگلیسی زبان در انگلیس و آمریکا رسانده شد. در انگلیس، آرتور استنلی ادینگتون دبیر انجمن نجوم سلطنتی از دوسیتر خواست تا یک سری مقالاتی به زبان انگلیسی به نفع منجمان بنویسد. نظریه جدید او را مجذوب خود ساخته بود و از این رو یکی از مدافعان و مبلغان اصلی نسبیت شد.[۲۳] اغلب منجمان هندسی سازی گرانش توسط اینشتین را نمی‌پسندیدند و معتقد بودند پیش بینی‌های او در مورد خمیدگی نور و انتقال‌به‌سرخ گرانشی درست از آب درنخواهد آمد. در سال ۱۹۱۷، منجمان رصدخانه ویلسون در کالیفرنیای جنوبی نتایج تحلیل طیف نور را که در ظاهر نشان می‌داد که در پرتو خورشید انتقال‌به‌سرخ گرانشی وجود ندارد، منتشر کردند.[۲۴] در سال ۱۹۱۸، منجمان رصدخانهٔ لیک در شمال کالیفرنیا تصاویری از خورشیدگرفتگی که در ایالات متحده قابل رویت بود گرفتند. پس از پایان جنگ، آنها نتایج بررسی‌های خود را اعلام کردند و مدعی شدند که پیش بینی نسبیت عام اینشتین در خصوص خمیدگی نور اشتباه بوده‌است. با این حال آنها به خاطر خطاهای احتمالی فراوان، هیچگاه اقدام به چاپ نتایجی که به دست آورده بودند نکردند.[۲۵]

    آرتور استنلی ادینگتون، طی سفرهایی که درماه می سال ۱۹۱۹ در زمانی که خورشید گرفتگی در بریتانیا رخ داد، به سوبرال سیارا برزیل و جزیرهٔ پرینسیپ در ساحل غربی آفریقا داشت، اندازه‌گیری خمیدگی گرانشی عدسی نور ستاره را به هنگام عبور از نزدیکی خورشید تحت نظارت داشت و در نهایت به این نتیجه رسید که محل قرار گرفتن ستاره از خورشید دورتر است. این حالت با پیش بینی نسبیت عام همخوان بود. ادینگتون اعلام کرد که نتایج به دست آمده پیش بینی اینشتین را تأیید می‌کند و روزنامهٔ تایمز در هفتم نوامبر آن سال با انتخاب تیتر زیر تأیید شدن پیش بینی نظریه اینشتین را گزارش کرد: ""انقلابی در علم، نظریه‌ای جدید در مورد جهان، ایده‌های نیوتن اعتبار خود را از دست می‌دهد."" ماکس بورن، برنده جایزه نوبل از نسبیت عام به عنوان ‹‹ بزرگ‌ترین دستاورد و شاهکار تفکر بشری در مورد طبیعت›› برشمرد و پل دیراک نیز که یکی از برندگان جایزه نوبل است، از آن به عنوان ‹‹ بزرگ‌ترین اکتشاف علمی آن زمان›› یاد کرد.[۲۶] این اظهار نظرها و تبلیغات متعاقب از آن، باعث شهرت اینشتین شد.

    با این حال باز هم برخی از دانشمندان به دلایل مختلفی که شامل دلایل علمی (مخالفت با تفسیر اینشتین از آزمایش‌های انجام شده، اعتقاد به اتر و یا ضرورت وجود ملاک مطلق) و دلایل روانی - اجتماعی (محافظه کاری، یهود ستیزی) - می‌شد، نظریات اینشتین را نمی‌پذیرفتند. به نظر اینشتین، اغلب مخالفت‌هایی که با نظریه او می‌شد، از جانب آزمایش باورانی بود که درک ناچیزی از نظریه مطرح شده داشتند.[۲۷]

    شهرتی که اینشتین بعد از چاپ مقاله ۱۹۱۹ دست آورده بود، باعث شد بسیاری از دانشمندان نسبت به او ابراز نفرت و انزجار کنند و نفرت و انزجار برخی از آنها حتی تا دهه ۳۰ نیز ادامه یافت. مباحث زیادی در مورد ابراز انزجار نسبت به شهرت و معروفیت اینشتین وجود دارد، به‌ویژه در میان آن دسته از فیزیک‌دانان آلمانی که بعدها جنبش ضد اینشتینی ‹‹دویچه فیزیک›› را در مقدمه Klaus Hentschel به معنای ‹‹ فیزیک و سوسیالسم اجتماعی›› به راه انداختند[۲۸] اینشتین در ۳۰ مارس سال ۱۹۲۱، یعنی همان سالی که برنده جایزه نوبل شد، برای ایراد سخنرانی در مورد نظریه جدید نسیبت به نیویورک رفت. اگرچه امروزه اینشتین به خاطر فعالیتهایش در مورد نسبیت شهرت یافته، اما جایزه نوبل به خاطر کارهای او در مورد اثر فوتوالکتریک به او اعطا شد، چرا که در مورد نسبیت عام در آن زمان هنوز اختلاف نظر وجود داشت. هیئت نوبل به این نتیجه رسیدند که اشاره به آن نظریه اینشتین در نوبل که اختلاف نظر و مخالفت در مورد آن کمتر است، بیشتر مورد قبول جامعه علمی واقع خواهد شد.

    تفسیر کوپنهاگی

    اینشتین و نیلز بور در طول دهه ۱۹۲۰ بر سر نظریه کوانتم اختلاف دارند. این عکس توسط پاول ارنفست در دسامبر سال ۱۹۲۵ در خلال سفر وی به لایدن گرفته شده‌است
    اینشتین و نیلز بور در بروکسل.

    در سال ۱۹۰۹ اینشتین در حضور جمعی از فیزیکدانان، مقاله‌ای تحت عنوان (Über die Entwicklung unserer Anschauungen über das Wesen und die Konstitution der Strahlung) ‹‹ شکل گیری نظریات و عقاید ما در مورد اجزای سازنده و ماهیت انرژی تابشی›› درمورد تاریخ نظریه اتر و مهم‌تر از آن در مورد اندازه‌گیری نور ارائه کرد. اینشتین در این مقاله و مقاله‌ای که پیش از آن در سال ۱۹۰۹ ارائه کرده بود، نشان داد که کوانتوم انرژی که توسط ماکس پلانک مطرح شده، نیز حامل مقدار حرکت مشخص و معینی بوده و از بسیاری جهات به گونه‌ای عمل می‌کرد که گویی آنها ذرات مستقل و خاصی بوده‌اند. این مقاله نشانگر ارائه مفهوم جدید و بی‌سابقه فوتون بود (اگرچه این اصطلاح چندین سال بعد و طی مقاله‌ای به سال ۱۹۲۶ توسط گیلبرن لوئیز مطرح شد). حتی مهم‌تر از آن این است که اینشتین نشان داد که نور می‌بایست به طور هم‌زمان یک موج و یک ذره باشد. اینشتین همچنین بدرستی پیش بینی کرد که فیزیک در آستانه انقلابی قرار داشت که ایجاب می‌کرد آنها این ماهیتهای دوگانه نور را یکسان و واحد سازند. با وجود این، پیشنهاد خود او برای راه حل یعنی اینکه هم‌ارزی‌های مطرح شده توسط جیمز ماکسول برای میدانهای الکترومغناطیسی تعدیل شوند تا زمینه برای راه حلهای موجی که با غرایب میدانی عجین هستند، فراهم شود، هیچگاه بسط و توسعه نیافت. این در حالی است که این پیشنهاد بر نظریات ‹‹ موج آزمایشی›› ‹‹ لوئیز دی بروگلی›› در ارتباط با مکانیک کوانتوم تأثیر داشته‌است.

    جبر باوری

    با نشستن نظریه جدید مکانیک کوانتوم به جای نظریه کوانتوم اولیه که از اواسط دهه ۳۰ قرن ۲۰ آغاز شد، اینشتین اعتراضات خود را نسبت به تفسیر کپنهاکی از هم‌ارزی‌های جدید مطرح کرد. مخالفت و اعتراض اینشتین در این باره تا آخر عمرش ادامه یافت. به باور اکثریت افراد علت این مخالفت و اعتراض این بوده‌است که اینشتین فردی جبر باور و انعطاف‌ناپذیر بوده‌است. آنها به نامه‌ای اشاره می‌کنند که اینشتین در سال ۱۹۲۶ به ماکس بورن نوشته و در آن آورده‌است:

    مکانیک کوانتوم قطعاً مخالف آن چیزی است که تاریخ همیشه ما را به آن می‌خواند. اما صدایی از درون به من می‌گوید که این هنوز چیز حقیقی نیست. نظریه چیزهای زیادی می‌گوید، اما هرگز ما را گامی به راز آن قدیمی‌ترین نزدیک نمی‌کند. من به هر حال معتقد هستم که خداوند نردبازی نمی‌کند.

    در جواب به این نوشته، نیلز بوهر که در مورد نظریه کوانتوم با اینشتین اختلاف نظر شدیدی داشت، خطاب به اینشتین چنین گفت:

    از تعیین تکلیف کردن برای خدا دست بکش

    [نیازمند منبع]

    مناظرات بوهر- اینشتین در مورد جنبه‌های اساسی مکانیک کوانتوم در کنفرانس‌های سولوای انجام می‌شد. بخش مهم دیگری از دیدگاه اینشتین مقاله مشهوری است که در سال ۱۹۳۵ توسط اینشتین، پودولسکی و روزن نوشته شد.[۲۹] به زعم برخی فیزیک دانان این مقاله یکی دیگر از مواردی است که این نظریه را تقویت می‌کند که اینشتین جبر باور بوده‌است.

    البته جا دارد از نظر کاملاً متفاوت اینشتین در مورد ارتودوکسی کوانتوم دفاع کرد. خود اینشتین گفته‌های بیشتری در این زمینه منتشر کرد و اظهار نظر گیرایی و قاطعانه‌ای توسط یکی از هم عصران او، یعنی وولف گانگ پولی صورت پذیرفت. نقل قولی با مضمون ‹‹ خداوند نرد بازی نمی‌کند›› که در بالا به آن اشاره شد، در ابتدای کار اینشتین و توسط او مطرح شده بود، اما بیانیه‌ها و گفته‌هایی که بعدها از اینشتین داریم حول موضوعات دیگری می‌چرخد.[۳۰] نقل قول وولف گانگ به شرح ذیل است:[۳۱]

    .. من نمی‌توانستم در آن زمان که شما در مورد اینشتین در نامه‌ای یا دست‌نوشته‌ای صحبت می‌کردید، او را شناسایی کنم. به نظرم چنین می‌آمد که شما یک اینشتین احمق برای خود ترسیم کرده‌اید و با کبکبه و دبدبه خاصی او را به زمین کوبیده‌اید. به‌ویژه آنکه اینشتین مفهوم جبر باوری را آنگونه که شماها مطرح می‌کنید، اساسی و بنیادین در نظر نمی‌گرفته‌است؛ (همان‌طور که خودش به کرات این موضوع را برای من بازگو کرده‌است). او با استدلال می‌گوید که برای پذیرش نظریات معیارهایی را به کار می‌بندد. سؤال این است که ‹‹آیا این به‌غایت جبرباورانه است؟ ...» او خیلی هم از دست تو ناراحت نبود، فقط می‌گفت تو آدمی هستی که به گفته‌های کسی گوش نمی‌دهی.

    .
    (emphasis due to Pauli)

    نقص و واقع گرایی

    بسیاری از اظهار نظرات بیان‌شده توسط اینشتین حکایت از اعتقاد او به ناقص بودن مکانیک کوانتوم است. این مسئله برای نخستین‌بار در مقالهٔ مشهوری که در سال ۱۹۳۵ توسط اینشتین، پودولسکی و روزن به نام پارادوکس EPR نوشته شد، مطرح گردید.[۳۲] و برای بار دوم در کتابی تحت عنوان آلبرت اینشتین، فیلسوف - دانشمند به سال ۱۹۴۹ عنوان شد. .[۳۳] The "EPR" مقاله تحت عنوان آیا توصیف مکانیکی کوانتوم و واقعیت فیزیکی را می‌توان کامل در نظر گرفت؟ بود و در آن چنین نتیجه‌گیری شد: از آنجایی ما نشان داده‌ایم که عملکرد موج توصیف کاملی از واقعیت فیزیکی را به دست نمی‌دهد، ما این سؤال را که آیا چنین توصیفی وجود دارد یا خیر حل نشده و بی پاسخ رها کردیم. با این حال، به اعتقاد ما چنین نظریه‌ای ممکن و میسر است. اینشتین پیشنهاد آزمایشی جالب توجهی را را ارائه می‌کند که تا حدودی با گربه شرودینگر مشابه‌است. او با پرداختن به موضوع متلاشی شدن رادیواکتیوی اتم کار خود را آغاز می‌کند. اگر کسی با یک اتم غیر متلاشی نشده کار خود را آغاز کند و منتظر وقفه زمانی خاصی باشد، در آن صورت نظریه کوانتوم این احتمال را می‌دهد که آن اتم دستخوش متلاشی شدن رادیواکتیوی قرار گرفته و دچار تغییر شده‌است. بدین ترتیب، اینشتین روش ذیل را به عنوان راهی برای پی بردن به متلاشی شدن مفروض می‌دارد:

    به جای آنکه یک سیستمی را مورد نظر قرار دهند که تنها از یک اتم رادیواکتیوی (و روند تغییرو دگرگون آن) تشکیل شده، شما سیستمی را در نظر می‌گیرید که همچنین شامل راهی برای اندازه‌گیری تغییر و تحول رادیواکتیوی است. من‌باب مثال، یک شمارگر گایگر که دارای مکانیسم ثبت خودکار است. بگذارید که به آن یک باریکه ثبت اضافه کنیم که با مکانیسم کوکی به حرکت در آید و روی آن با حرکت شمارگر علامتی گذاشته شود. بله، از منظر مکانیک کوانتوم این سیستم جمعی بسیار پیچیده‌است و فضای پیکر بندی آن دارای گستره زیادی است. اما اگر قرار باشد به این سیستم مجعی از منظر مکانیک کوانتوم پرداخته شود، اساساً اعتراضی بر آن وارد نیست. در اینجا نیز نظریه احتمال هر یک از پیکربندی‌ها تمامی مختصات را برای هر لحظه در هر بار در نظر می‌گیرد. اگر کسی تمامی پیکربندی‌های مختصات را در نظر بگیرد، برای یک زمان طولانی در مقایسه با زمان متوسط متلاشی شدن هر یک از اتمهای رادیواکتیو، (دست کم) یک نشانه - ثبت روی باریکه کاغذی پدیدار خواهد شد. برای نیل به مختصات - پیکربندی وضعیت خاصی از نشانه باید روی باریکه کاغذی مطابقت و همخوانی داشته باشد. اما، تا آنجا که این نظریه، نشان می‌دهد تنها احتمال نسبی مختصات-پیکربندی قابل تصور است، این نظریه همچنین، بی آنکه مکان و موقعیت مشخص و معینی برای نشانه قائل باشد، احتمالات نسبی برای وضعیتهای نشانه بر روی باریکه کاغذی را می‌پذیرد.

    اینشتین هیچگاه نسبت به روشها و افکار احتمالی و نیز در مورد آنها بی اعتناء نبود و آنها را رد نمی‌کرد. خود اینشتین یکی از متخصصان آمار بود. ,[۳۴] که از تحلیل آماری در کارهایش در ارتباط با پیشنهاد براون و مقالاتی که پیش از سال ۱۹۰۵ به چاپ رسیده بود، استفاده می‌کرد. اینشتین حتی وحدت گیبز را کشف کرده بود. مع‌هذا، بنا به گفته اکثر فیزیکدانها او بر این باور بود که بی علت انگاری یکی از معیارها برای مطرح کردن اعتراض قاطعانه به نظریه فیزیکی است. دلیلی که پولی ارائه می‌کند در تضاد با این باور است، و گفته‌های خود اینشتین بیانگر آن است که او بر عدم تکامل به مثابه دغدغه اصلی خود تمرکز و تأکید داشت.

    جان استوارت بل در تحقیقاتی که در مورد اینشتین، پودولسکی و روزن انجام داد، به نتایج جالب توجه (تئوری بل) و نابرابری بل بیشتری دست یافت. بر اساس تحلیل EPR در مورد عقاید و تفکراتی که در خصوص نتایج قابل استنتاج از این مسئله بیان شده، تفاوت و اختلاف وجود دارد. به زعم بل، نامکانی کوانتوم محرز شده است؛ این در حالی است که دیگران قائل به مرگ علیت باوری هستند.

    نظریه میدان یکنواخت

    پس از شرح و بسط نظریه نسبیت، تلاشهای تحقیقاتی اینشتین عمدتاً شامل یک سری اقدامات جهت تعمیم نظریه نیروی جاذبه بود که به منظور یکپارچه ساختن و آسان سازی قانون فیزیک، بویژه نیروی جاذبه و الکترومغناطیس بود. او در سال ۱۹۵۰ به تشریح این کار پرداخت، و در یک مقاله علمی آمریکایی از آن تحت عنوان نظریه میدان یکنواخت یاد کرد. راهنما و الهام بخش اینشتین این نظر و عقیده بود که یک منبع واحد برای کل قوانین فیزیکی وجود دارد.

    اینشتین در تحقیقاتش در مورد نظریه نسبیت عام به طور فزاینده‌ای منزوی و از دیگران جدا شد و تلاشهای او در نهایت عقیم و بی‌نتیجه بود. بویژه، اینشتین در پیگیری وحدت نیروهای اساسی، به طور کل کارهای انجام شده در جامعه فیزیک را نادیده گرفت (و بالعکس)؛ بویژه کشف نیروی هسته‌ای قوی و نیروی هسته‌ای ضعیف که تا حدود ۱۹۷۰؛ یعنی ۱۵ سال پس از مرگ اینشتین به طور مستقل شناخته نشده بود. هدف اینشتین از یکپارچه سازی قوانین فیزیک تحت لوای یک الگوی واحد هنوز هم برای نظریه یکپارچه سازی بزرگ به قوت خود باقی است.

    ویژگی‌های شخصی

    انیشتین در نوازندگی ویلون مهارت داشت.[۳۵] وی از کودکی تلاش داشت تا برای شمار بیشتری از همنوعان خود و به‌ویژه کسانی که در دور و بر او می‌زیسته‌اند سودمند باشد. ویژگی دوم او ذوق هنری او بود که انیشتین را وامی‌داشت که نه تنها اندیشه کلی مومی خود را به شیوه‌ای روشن و منطقی سازمان دهد بلکه روش سازمان‌دهی و بهینه‌سازی آنها نیز به شیوه‌ای باشد که هم خود او و هم مستمعان، از دید جهان‌شناسی لذت برند. هدف انیشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد، نظریه نسبیت ۱۹۰۵ که در آن اینشتین فقط به حرکت راستخط یکسان پرداخته بود اینشتین با کمک از اصل تعادل پدیده‌های جدیدی را در گفتگوی نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بوده‌اند و می‌توانست درستی نظریه نوین او را از دید تجربی تأیید کرد.[نیازمند منبع]

    دیدگاه مذهبی

    او بی‌دین بود و به گفته خودش به همه‌خدایی بروک اسپینوزا ‏(en) معتقد بود اما به یک خدای شخصی معتقد نبوده بلکه آن را نقد می‌کرد. او همچنین خودش را ندانم‌گرا معرفی می‌کرد در حالی که خودش را از برچسب آتئیست مجزا دانسته و ترجیح می‌داد که همان‌طور که خودش می‌گوید «یک دیدگاه انسانی نسبت به ضعف هوش ادراکی ما انسان‌ها دربارهٔ درک طبیعت و وجود خودمان» داشته باشد.[۲][۳]

    دیدگاه‌های سیاسی

    اینشتین خود را یک صلح‌طلب[۳۶] و بشردوست[۳۶] و در سال‌های بعد یک سوسیال دموکرات متعهد قلمداد می‌کرد. او گفته است که :[نیازمند منبع]

    از نظر من نگرش گاندی روشن‌بینانه‌ترین نگرش در میان تمامی سیاست‌مداران زمان ماست. باید تلاش کنیم تا با روحیه وی کارها را انجام دهیم، نه آنکه برای نبرد برای آرمان‌هایمان به خشونت متوسل شویم، بلکه باید این کار را به دور از تمامی پلیدی‌ها انجام دهیم.

    اینشتین که عمیقاً تحت تأثیر گاندی قرار داشت، بار دیگر در مورد گاندی گفت: «نسل‌های بعدی به سختی باور خواهند کرد که روزگاری چنین موجودی از گوشت و پوست بر روی زمین می‌زیسته‌است.»[نیازمند منبع]

    گاهی اوقات عقاید اینشتین جنجال‌برانگیز بود. آلبرت اینشتین در مقاله‌ای با نام چرا سوسیالیسم؟ در سال ۱۹۴۹، به توصیف مرحله شکارگری رشد انسان پرداخته، و از هرج و مرج جامعه سرمایه‌دار آن زمان، به عنوان منبع پلیدی که باید بر آن فائق آمد نام برده‌است.[۳۷] او با رژیم‌های خودکامه در اتحاد شوروی و دیگر نقاط جهان مخالف بود، و همواره از مزایای سیستم سوسیال دموکرات که ترکیبی از یک اقتصاد برنامه‌ریزی شده توأم با احترام به حقوق بشر بود سخن می‌گفت. اینشتین یکی از بنیانگذاران حزب دمکرات آلمان و یکی از اعضای اتحادیه فدراسیون معلمان آمریکا از اتحادیه‌های وابسته به فدراسیون کارگران آمریکا - کنگره سازمانهای صنعتی بود.

    اینشتین دخالت بسیاری در جنبش حقوق مدنی داشت. او یکی از دوستان نزدیک پل رابسون در طول بیش از ۲۰ سال بوده‌است. اینشتین یکی از اعضای چندین گروه طرفدار حقوق بشر از جمله بخش پرینستون انجمن ملی پیشرفت رنگین‌پوستان (NAACP) بود که رهبری بسیاری از جنبش‌های آن را پل رابسون بر عهده داشت. او به همراه پل رابسون ریاست «نهضت پایان زجرکشی در آمریکاً را بر عهده داشت. زمانی که دبلیو. ای. بی. دوبویس در دهه هشتاد عمر خود در طول دوره مک‌کارتی به نحوی جاهلانه متهم به جاسوسی برای کمونیست‌ها شد، اینشتین اعلام کرد داوطلبانه حاضر است به عنوان یکی از شهودی که به نفع وی شهادت می‌دهد در جلسه دادگاه حاضر شود. بلافاصله پس از آنکه اعلام شد اینشتین قرار است در جایگاه شهود قرار گیرد این پرونده رد شد. اینشتین گفته‌است «نژادپرستی بزرگ‌ترین بیماری آمریکاست».

    اف‌بی‌آی پرونده‌ای ۱۴۲۷ صفحه‌ای در مورد فعالیت‌های اینشتین داشت و توصیه می‌کرد که به موجب قانون اخراج بیگانگان از مهاجرت اینشتین به آمریکا ممانعت شود، این اداره اینشتین را متهم به «اعتقاد به اصلی خاص و پیروی و تبلیغ و تدریس آن می‌دانست که از نظر قانون، و به اعتقاد دادگاه‌ها، منجر به ' ایجاد هرج‌ومرجطلبی و ایجاد دولتی می‌شد که تنها به اسم دولت'» «نامیده می‌شد. آنان همچنین اینشتین را متهم به» «عضویت، حمایت مالی، یا وابستگی به سی‌وچهار جبهه کمونیست در بین سال‌های ۱۹۳۷ و ۱۹۵۴» «و» «نیز رهبری افتخاری سه سازمان کمونیستی»" کردند.[۳۸] بسیاری از اسناد این پرونده عمدتاً توسط گروه‌های سیاسی غیرنظامی به اف‌بی‌آی تحویل شد، و خود اف‌بی‌آی آنها را تهیه نکرده بود.

    اینشتین با دولت‌های مستبد مخالف بود، و به همین دلیل (و به خاطر یهودی بودن)، با رژیم نازی نیز مخالف بوده و بلافاصله پس از آنکه این رژیم به قدرت رسید از آلمان گریخت. هم‌زمان، کارل اینشتین خواهرزاده هرج‌ومرج‌طلب او، که دارای بسیاری از عقاید اینشتین بود، سرگرم جنگ با فاشیست‌ها در جنگ داخلی اسپانیا بود. اینشتین ابتدا با تولید بمب اتم موافق بود، هدف وی اطمینان یافتن از این نکته بود که هیتلر زودتر به سلاح اتمی دست نیابد. او با ارسال نامه خطاب به رئیس‌جمهور روزولت (به تاریخ ۲ اوت ۱۹۳۹، پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، که احتمالاً توسط لئو زیلارد نوشته شده بود دولت آمریکا را تشویق به آغاز برنامه‌ای برای تولید سلاح هسته‌ای کرد. روزولت با ایجاد کمیته‌ای برای بررسی استفاده از اورانیوم به عنوان سلاح به این نامه پاسخ گفت، و چند سال بعد پروژه منهتن جایگزین این کمیته شد.

    اما پس از جنگ، اینشتین برای خلع سلاح هسته‌ای و تشکیل یک دولت جهانی مبارزه کرد:

    من نمی‌دانم چگونه جنگ سوم جهانی به وقوع خواهد پیوست، اما می‌دانم که مردم در جنگ جهانی چهارم با چوب و سنگ به جنگ هم می‌روند.[۳۹]

    اسکناس شکل جدید اسرائیل در سال ۱۹۶۸ با تصویر اینشتین

    صهیونیسم

    اینشتین حامی سرشناسی هم برای صهیونیسم کارگری و هم برای تلاشهای پیش برنده همکاری یهودی-عربی بود.[۴۰] او در زمان قیومیت بریتانیا بر فلسطین از ایجاد وطن ملی یهودی حمایت می‌کرد ولی در ابتدا مخالف ایده یک دولت یهودی دارای مرز، یک ارتش و درجه‌ای از قدرت دنیوی بود.[۴۱]

    آلبرت اینشتین و همسر اش الزا در این عکس به همراه رهبران صهیونیست، حییم وایزمن، رئیس جمهور آینده اسرائیل، همسر اش دکتر وره وایزمن، مناحیم اوسیسکین، و بن-زایان موسینسن به هنگام ورود به نیویورک در ۱۹۲۱ دیده می‌شوند.

    اینشتین در سال ۱۹۳۹ کتابی نیز به نام «دربارهٔ صهیونیسم»(About Zionism) نوشت.[۴۲] او پس از سفر به آمریکا به سخنرانی‌هایش به نفع صهیونیسم ادامه داد.[۴۳] اینشتین در یک سخنرانی در هتل کومودور نیویورک، به مردم گفت «آگاهی من از ماهیت اصلی یهودیت با عقیده یک کشور یهودی دارای مرز، ارتش، و درجه‌ای از قدرت دنیوی هر چقدر هم که متعادل باشد، مخالف است. من نگران آسیب داخلی هستم که یهودیت متحمل آن خواهد شد».[۴۴] او همچنین یک نامه سرگشاده منتشر شده در نیویورک تایمز[۴۵] را نیز امضاء کرد این نامه مناخیم بگین و حزب ملی‌گرای هروت را خصوصاً برای برخورد نامناسب با بومیان عرب در جریان دیر یاسین توسط آرگون پیشینیان هروت محکوم کرد.

    علی‌رغم این نگرانی‌ها، او در تأسیس دانشگاه عبری در اورشلیم، فعالیت بسیاری کرد و در سال (۱۹۳۰) کتابی با عنوان «در مورد صهیونیسم: مجموعه مقالات و سخنرانی‌های استاد آلبرت اینشتین» ، منتشر کرد و مقالات خود را وقف آن دانشگاه کرد.

    در سال ۱۹۵۲ و پس از درگذشت حییم وایزمن، عزرائیل کارلیباخ، روزنامه‌نگار پرنفوذ اسرائیلی در نامه‌ای به آلبرت اینشتین پیشنهاد داد که مقام رئیس‌جمهوری اسرائیل را بپذیرد، اما اینشتین این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت که فاقد توانایی لازم برای این کار است؛ و به بهانه اشتغالات علمی از پذیرش این مسئولیت سر باز زد.

    آلبرت اینشتین از ۱۹ اوت، ۱۹۴۶، با اعلام تشکیل بنیاد آموزش عالی آلبرت اینشتین ارتباط نزدیکی با طرح‌هایی داشت که مطبوعات از آن تحت عنوان «یک دانشگاه همگانی یهودی» نام می‌برد،

    اما وی در ۲۲ ژوئن، ۱۹۴۷، از حمایت از این بنیاد دست برداشت و با استفاده از نامش در این بنیاد مخالفت کرد. این دانشگاه در سال ۱۹۴۸ با نام دانشگاه برندیس افتتاح شد.

    اینشتین، به همراه آلبرت شوایتزر و برتراند راسل، علیه آزمایش هسته‌ای و بمب اتم مبارزه کردند. اینشتین به عنوان آخرین اقدام عمومی خود، تنها چند روز پیش از مرگ، بیانیه راسل-اینشتین را امضاء کرد، که این اقدام وی منجر به برگزاری کنفرانس پوگواش در مورد علوم و امور جهان شد.

    تابعیت

    اینشتین در آلمان به دنیا آمد. وی در ۱۷ سالگی، در ۲۸ ژانویه ۱۸۹۶ با تأیید پدرش خواستار خروج از تابعیت آلمانی خود شد و تا پنج سال یک بی‌تابعیت بود. در ۲۱ فوریه ۱۹۰۱ تابعیت سوئیس را به دست آورد و تا پایان عمر یک شهروند سوئیس بود. اینشتین در ۱۹۱۴ یعنی زمانی که وارد خدمات اجتماعی پروس شد به تابعیت پروس درآمد، اما به دلیل موقعیت سیاسی و آزار و اذیت یهودیان در آلمان نازی، او خدمات اجتماعی را در مارس ۱۹۳۳ رها کرد و در نتیجه تابعیت پروس (آلمان) را نیز از دست داد. در ۱ اکتبر ۱۹۴۰ اینشتین تابعیت ایالات متحده آمریکا را به دست آورد. او تا زمان مرگ ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ هم تبعه ایالات متحده آمریکا و هم تبعه سوئیس بود.[۴۶] در سال ۱۹۲۶ هم انجمن سلطنتی اخترشناسان بریتانیا مدال طلائی انجمن سلطنتی اختر شناسان در آن سال را به او اختصاص داده بود.[۴۷] در واقع انجمن سلطنتی اختر شناسان بریتانیا در سال میلادی ۱۹۱۹ همراه با پیشنهاد نامزدی اخترشناس انگلیسی آرتور استنلی ادینگتون؛ برای مدال طلای آن سال، اینشتین را نیز برای مدال طلای سال ۱۹۲۰ پیشنهاد کرد، ولی احساسات ملی گرایانهٔ گروهی از اعضای انجمن باعث شد که مدال طلای سال ۱۹۲۰ به کسی داده نشود.[۴۸]

    اینشتین در دنیای تفریحات

    آلبرت اینشتین تبدیل به موضوع تعدادی رمان، فیلم و نمایش‌نامه، از جمله رمان رمان‌نویس فرانسوی ژان‌کلود کاریر در سال ۲۰۰۵، با نام Einstein S'il Vous Plait (به معنی لطفاً آقای اینشتین)، فیلم بی‌اهمیتی ساخته نیکولاس روگ، فیلم آی‌کیو ساخته فرد شپیسی (در این فیلم والتر متهو نقش اینشتین را ایفا می‌کرد)، رمان «رویاهای اینشتین» نوشته آلن لایتمن، و نمایشنامه طنز «پیکاسو در چابکی خرگوش نوشته استیو مارتین شد. اینشتین همچنین موضوع اپرای بی‌همتای اینشتین در ساحل اثر فیلیپ گلس بود. شخصیت طنز اینشتین موضوع نمایش‌نامه تک‌بازیگر اد متزگر با نام آلبرت اینشتین: قلندر اهل عمل نیز بود.

    اغلب در داستان‌ها از وی به عنوان الگویی برای ترسیم دانشمندان دیوانه و اساتید حواس‌پرت استفاده می‌شود، چرا که شخصیت وی و مدل موهایش نمایانگر بی‌قاعدگی، یا حتی دیوانگی است و اغلب مورد تقلید یا اغراق قرار می‌گیرد. فردریک گلدن نویسنده تایم از اینشتین به عنوان تحقق رؤیای یک کاریکاتوریست یاد کرده‌است.[۴۹]

    در جشن تولد ۷۲ سالگی اینشتین در سال ۱۹۵۱، آرتور ساسه عکاس یو پی آی تلاش می‌کرد تا وی را متقاعد کند که در برابر دوربین لبخند بزند. اینشتین که این کار را آن روز بارها برای عکاس انجام داده بود، در عوض زبان خود را از دهان خارج کرد.[۵۰] این تصویر به خاطر به تصویر کشیدن تعارض در رفتار یک دانشمند نابغه و سبک سری وی تبدیل به نمادی در فرهنگ عامه شده‌است. یاهو سیریس، یک فیلم‌ساز استرالیایی، این تصویر را به عنوان الهام بین‌المللی برای فیلم بین‌المللی و نابهنگام اینشتین جوان استفاده کرد. این تصویر همچنین در انگلیس به عنوان بخشی از آموزش خوانش پریشی به کار می‌رود، که طی آن مجموعه‌ای از پوسترهای دانشمندان، متفکران و هنرمندان بزرگ به تصویر کشیده شده و ادعا می‌شود (این امر در پوسترها مشخص نشده) که همه آنان مبتلا به خوانش‌پریشی هستند.

    معادله معروف و نظریه مغناطیس

    عکسی از اینشتین که در طول سفر او به آمریکا گرفته شده است.

    وی توانست که در معادلات خویش به فرمول مهم E=MC، سی به توان ۲ دست یابد. از زمانی که او به این معادله دست یافت توجهات به وی چندین برابر شد از نظریه‌های دیگر آن نظره میدان مغناطیس و کشش زمین بود. او معتقد بود که اگر یک توپ جنگی را با سرعت کافی از قطب شمال پرتاب کنیم به گونه‌ای که در مدار زمین قرار گیرد دیگر این توپ جنگی نه از مدار زمین فراتر و نه پایین‌تر خواهد آمد و کماکان در مدار زمین با سرعت متناسب خود توپ خواهد چرخید[نیازمند منبع]. از این نظریه امروزه در مخابرات و هوا و فضا کاربرد بسیاری می‌شود.[نیازمند منبع]

    در مورد خصیصه کودکی اینشتین در مورد زبان‌آموزی با تأخیر (که خود به عنوان دلیلی در برابر ادعاهای مبنی بر نارسایی آسپرجر به کار می‌رود: شرح بالینی آسپرجر شامل زبان‌آموزی توأم با تأخیر نیست)، شمار معدودی گفته‌اند که اینشتین دارای لالی انتخابی بوده‌است و ممکن است تا زمانی که نتوانسته به صورت کامل جملات را ادا کند از تکلم امتناع کرده باشد. گرچه این مفهوم با طرح یک کمالگرای حساس (زمانی که اینشتین شروع به صحبت کرد، قبل از اینکه عبارت را یکجا بگوید ابتدا آن را تکرار کرده و بعد آن را ادا می‌کرد)، همخوانی دارد این امر تا جایی ادامه می‌یابد که لالی انتخابی – به نحوی که امروزه شناخته می‌شود – دیگر به عنوان یک سکوت اختیاری در نظر گرفته نمی‌شود. این اصطلاح به تازگی به افرادی اطلاق می‌شود که در شرایط اجتماعی خاصی قادر به صحبت نیستند.[۵۱] این امر در مورد اینشتین، که تا زمانی که شروع به صحبت کرد اصلاً نمی‌توانست سخن بگوید فاقد کارایی است.

    به گفته دکتر استیو پینکر متخصص اعصاب، کالبدشکافی مغز اینشتین نشان می‌دهد احتمال اینکه او، در کودکی، به یک نوع ناشناس‌تر از تأخیر در تکلم که ناشی از رشد غیرعادی و سریع پیش از تولد در ناحیه‌هایی از مغز که مسئول منطق تحلیلی و فضایی است، مبتلا شده باشد زیاد است.[۵۲] در واقع رشد سریع این نواحی از مغز منجر شده‌است مجال کمتری به دیگر کارکردهای مغز که مسئول تکلم هستند اختصاص داده شود.[۵۳] پینکر و دیگران از این فرض برای شرح رشد ناهماهنگ دیگر افراد نابغه که دیر زبان به سخن گشوده‌اند همچون جولیا رابینسون ریاضیدان، آرتور روبین اشتاین و کلارا شومن پیانیست، و ریچارد فاینمن و ادوارد تلر فیزیکدان استفاده کردند، گفته می‌شود این افراد نیز در کودکی بخشی از ویژگی‌های خاص اینشتین، همچون کج‌خلقی زیاد، فردگرایی خشن و نیز علایق شدیداً گزینشی را داشته‌اند. توماس ساول روزنامه‌نگار و اقتصاددان از دید یک غیرآسیب‌شناس با ساخت واژه‌ای در ارتباط با نارسایی – «نارسایی اینشتین» – این مجموعه مشخصات که در درصد محدودی (گرچه میزان محدودیت قابل بحث است) از کودکانی که گرچه دیر زبان به سخن گشوده‌اند اما از نظر تحلیلی تبدیل به افرادی پیشرفته و (علی‌رغم) دخالت‌های گسترده پزشکی از نظر اجتماعی سرشناس دیده‌می‌شود[۵۴]

    حقوق معنوی

    اینشتین دارایی‌ها، و نیز استفاده از تصویر خود را به دانشگاه عبری بیت‌المقدس وقف کرده‌است.[۵۵] اینشتین در طول حیات خود از دانشگاه حمایت بسیاری کرده و این حمایت از طریق حق امتیازاتی که از طریق امتیازدهی به فعالیت‌ها دریافت می‌شود ادامه دارد. آژانس روجر ریچمن به عنوان کارگزار دانشگاه عبری بیت‌المقدس صادرکننده پروانه استفاده تجاری از نام آلبرت اینشتین و تصاویر مربوط به وی و دیگر تصاویر شبیه به آن است. این آژانس به عنوان دارنده اصلی پروانه می‌تواند استفاده تجاری از نام اینشتین را که از معیارهای خاصی متابعت نمی‌کند کنترل کند(مثلاً زمانی که نام اینشتین به عنوان یک نشان تجاری به کارمی‌رود باید به همراه آن، نشان ™ به کار رود).[۵۶] از ماه می، ۲۰۰۵، کوربیس آژانس روجر ریچمن را در اختیار گرفت.

    افتخارات

    پرتره رسمی آلبرت اینشتین بعد از دریافت جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۲۱

    آلبرت اینشتین شماری از افتخارات خود را پس از مرگ به دست آورده‌است. به عنوان مثال:

    از جمله همنام‌های اینشتین می‌توان به این موارد اشاره کرد:

    پس از مرگ

    نوشتار اصلی: مغز آلبرت اینشتین

    مغز فیزیک‌دان برجسته، آلبرت اینشتین، موضوع پژوهش و جستجوهای بسیاری بوده‌است. مغز او طی هفت و نیم ساعت پس از مرگش از سر او خارج گردید. آلبرت اینشتین به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نابغههای قرن بیستم به حساب می‌آمد و دلیل جلب توجه به سوی مغز وی، تلاش برای یافتن رابطه میان کالبدشناسی اعصاب (به انگلیسی: Neuroanatomy) و هوش عمومی یا هوش ریاضیاتی بود. مطالعات انجام گرفته پیشنهاد کرده‌اند که قسمت‌هایی از مغز که مربوط به صحبت کردن و زبان هستند، کوچکتر و قسمت‌های مربوط به پردازش‌های عددی و فضایی (تجسم) بزرگ‌تر هستند. مطالعات دیگری، نشان‌دهندهٔ بیشتر بودن تعداد یاخته‌های گلیال در مغز اینشتین هستند.[۶۰]

    هرچند مغز او از نظر اندازه فرقی با مغز دیگران ندارد و ۱۲۳۰گرم است.[۶۱]

    سال ۲۰۱۲ نتیجه پژوهش مفصلی بر روی چهارده عکس منتشر نشده از مغز اینشتین که از «زوایای غیر متعارف» گرفته شده بودند منتشر شد.[۶۲] همچنین در سال ۲۰۱۳ نتیجه پژوهش دانشمندان دانشگاه چین شرقی در شانگهای و دانشگاه ایالتی فلوریدا در آمریکا در نشریه «مغز» منتشر شد.[۶۳] دانشمندان از بررسی عکس‌های منتشر نشده مغز اینشتین (دو عکس از نیم‌کره‌های راست و چپ) متوجه یکی دیگر از تفاوت‌های مغز او با سایرین شدند. این تصاویر نشان می‌دهد که بخشی از مغز به نام جسم پینه‌ای (کورپوس کالوزوم) در اینشتین بسیار بزرگتر از افراد عادی بوده است.[۶۴]

    جسم پینه‌ای بزرگترین دسته رشته‌های عصبی است که دو نیمکره مغز را بهم وصل می‌کند؛ در واقع مهمترین راهی است که اطلاعات بین دو نیمکره مغز مبادله می‌شوند.

    تفاوتهای مغز اینشتین با دیگران

    • بزرگی قشر مغز در جلوی پیشانی (پری فرونتال) که به مهارتهای شناختی مربوط است
    • بزرگی قشر کناری (پریتال) که به تواناییهای ریاضی و تجسم فضایی ارتباط دارد
    • ترکم زیاد نورون‌ها (سلولهای عصبی) در لُب پیشانی راست
    • تعداد زیاد سلولهای نگهدارنده نورونها (گلیال)
    • تفاوت ظاهری شکل مغز در اطراف قشرهای حسی و حرکتی
    • بزرگتر بودن جسم پینه‌ای (کورپوس کالوزوم)[۶۱]

    اینشتین، برخلاف باور پذیرفته‌شده در بین مردم، راست‌دست بود.[۶۵][۶۶] به نظر می‌رسد که شاهدی برای چپ‌دست بودن او وجود ندارد.[۶۷]
    نیشتین در زندگی خود هرگز خودرویی نداشت و رانندگی هم نیاموخت

    آثار اینشتین

    نوشتار اصلی: آثار آلبرت اینشتین

    اینشتین در طول حیات خود بیش از پنجاه مقاله علمی منتشر کرد. او همچنین آثار غیرعلمی متعددی نیز منتشر کرده‌است، که از آن جمله می‌توان به «دربارهٔ صهیونیسم» (۱۹۳۰)، «چرا جنگ؟» (۱۹۳۳، به همراه زیگموند فروید)، «جهانی که من می‌بینم» (۱۹۳۴)، و «پس از سال‌های پایانی من» (۱۹۵۰) اشاره کرد.


    (برگرفته از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد)


1 خوراکی هایی که نفخ آور هستند 2 با غذاهای ارگانیک آشنا شوید3 هشدار مهم مصرف زیتون تقلبی

خوراکی هایی که نفخ آور هستند


گندم ، نان و ماکارونی از عوامل نفخ روده بزرگ هستند


اکثر افراد تجربه نفخ را به خاطر تغییرات رژیم غذایی، عدم تحمل مواد غذایی، دشواری هضم یا برخی مشکلات پزشکی تجربه میکنند.
حتی ممکن است برخی مواد غذایی مفید مانند غذاهای پرفیبر منجر به بروز نفخ شوند بنابراین مصرف آنها باید محدود و به آرامی باشد. در صورت تجربه نفخ شدید، مصرف گروه های غذایی زیر را می توانید محدود کنید:


سبزی ها: حاوی قندی هستند که منجر به بروز نفخ می شود. در این میان سبزیجات خانواده پیاز فروکتوز دارند و خانواده کلم و مارچوبه حاوی قندی به نام رافینوز هستند. این قندها بعد از فعل و انفعال در دستگاه گوارش منجر به نفخ می شوند. علاوه بر این، سبزیجاتی مانند نخود فرنگی که فیبر آنها قابل حل است، موجب تولید گاز در روده بزرگ می گردند. آن دسته از سبزیجات که فیبر موجود در آنها حل نمی شود، منجر به بروز نفخ نخواهند شد.

 

میوه ها: برخی از میوه ها حاوی قندی به نام سوربیتول هستند. این قند، باعث گازهای گوارشی می شود و در میوه هایی آلو سیاه، سیب، هلو و گلابی وجود دارد. همچنین آدامس های بدون شکر و مواد غذایی که برای شیرین کردن آنها از همین قند استفاده می شود نیز دارای این خاصیت هستند.

غذاهای نشاسته دار: نشاسته حاوی مقادیر زیادی کربوهیدرات است. قرار گرفتن کربوهیدرات در دستگاه گوارشی و طی شدن فرآیند هضم آن، منجر به ایجاد گاز در روده بزرگ خواهد شد. در این میان، گندم و به طبع آن، نان و ماکارونی از عوامل نفخ روده بزرگ هستند. همچنین سیب زمینی و ذرت هم در تولید گازهای روده بزرگ موثر هستند.

 

لبنیات: حاوی قندی به نام لاکتوز هستند و این قند در فرآیند گوارشی منجر به تولید گاز خواهد شد. حتی دستگاه گوارشی شما در صورتی که آنزیم لاکتاز را به اندازه کافی در اختیار نداشته باشد، با این دسته از موادغذایی مشکل خواهد داشت. شیر، بستنی و پنیر منجر به تولید گاز در روده بزرگ خواهد شد.

 

جوی دو سر: مقادیر زیادی فیبر کاهش دهنده کلسترول دارد اما به سبب اینکه این فیبر به راحتی حل شدنی است، خوردن آن منجر به تولید گازهای روده بزرگ می شود. در صورتی که می خواهید از فواید جو بهره ببرید، بهتر است که آن را کم کم به رژیم غذایی خودتان اضافه کنید.

 

لوبیا: لوبیا حاوی رافینوز، همان قند موجود در سبزیجات است و این قند در فرآیند گوارشی گاز زیادی را تولید می کند. علاوه بر این، لوبیا حاوی فیبری است که به راحتی حل می شود و این موضوع هم تولید گاز را دو چندان می کند. پس از این به بعد هنگام خوردن لوبیا کمی بیشتر دقت کنید و به جز میزان مصرف لوبیا، به دیگر موادغذایی تولید کننده گاز که به همراه آن مصرف می کنید نیز توجه کنید.

 

نوشیدنی های گازدار: فروکتوز موجود در نوشابه ها که برای شیرین کردن از آن استفاده می شود، موجب به تولید گاز در روده بزرگ نیز خواهد شد.

با غذاهای ارگانیک آشنا شوید


 

محصولات ارگانیک, مضرات کودهای شیمیایی

با غذاهای ارگانیک آشنا شویم

امروزه به دلیل افزایش جمعیت، مساله تامین غذا یکی از چالش‌های مهم دولتمردان است و در حال حاضر در تمام دنیا برای پیشگیری از خطرات احتمالی ناشی از آفت‌زدگی و بیماری محصولات کشاورزی و دامی از انواع کودهای شیمیایی، سموم کلره و فسفره و آنتی‌بیوتیک استفاده می‌شود.

در برخی از موارد استفاده بیش از حد این مواد شیمیایی می‌تواند با عوارضی مانند اختلال در کارایی قلب و بروز اشکال در سیستم خون‌رسانی بدن، اختلال در هضم غذا و کارکرد دستگاه گوارش، ابتلا به پارکینسون و پوکی استخوان، بروز نقص‌های ژنتیکی، تولد نوزادانی با وزن کم و افزایش سقط جنین و اختلالات هورمونی، سلامت افراد به ویژه کودکان و مادران باردار را با خطر مواجه کند.

گاهی استفاده از انواع سموم یا اصلاحات ژنتیکی تنها برای داشتن ظاهر زیبا و یا نگهداری برای مدت طولانی صورت می‌گیرد که این اقدامات نه تنها سودی برای مصرف‌ کننده ندارد بلکه عوارض جبران‌ ناپذیری را نیز سبب خواهد شد.

به همین دلیل است که محققان بر تولید گسترده محصولات غذایی ارگانیک و استفاده از این مواد غذایی تاکید دارند تا علاوه بر داشتن ارزش غذایی بالا، از هر گونه ماده شیمیایی مضر نیز عاری باشند.

در حال حاضر محصولات غذایی ارگانیک شامل انواع میوه‌ها، سبزی‌ها، غلات، حبوبات، گوشت گاو و گوسفند، شیر، گوشت مرغ و تخم‌مرغ، عسل و ده‌ها محصول کشاورزی و دامی در سراسر دنیا به شکل ارگانیک تولید می‌شود که البته این محصولات گران‌تر از محصولات مشابه خود هستند.

محصولات ارگانیک, مضرات کودهای شیمیایی

چگونه در خانه محصولات ارگانیک (طبیعی) داشته باشیم
یکی از توصیه‌های مهم و کاربردی کارشناسان استفاده از محصولات ارگانیکی است که به راحتی و بدون افزایش بار مالی می‌توان آنها را تهیه کرد. به عنوان مثال سبزی‌کاری در مناطق شهری علاوه بر اینکه به زیبایی شهر و همچنین به تازه شدن هوا کمک می‌کند می‌تواند سرگرمی خوبی برای کودکان باشد و حس مسوولیت‌پذیری را نیز در آنها تقویت کند.

همچنین می‌توان در فضاهای کوچک حتی در آپارتمان برخی از این محصولات را پرورش داده و برای مصرف خود و خانواده از آن استفاده کرد. تهیه یک گلدان کوچک که برخی سبزی‌ها مانند جعفری‌، گشنیز، تره و یا هر سبزی که خود تمایل داشته باشید می‌تواند شما را به اهداف نهایی که دریافت محصول ارگانیک است، برساند.

در مناطق روستایی نیز استفاده از گوشت مرغ و همچنین تخم‌مرغ‌های به دست آمده از مرغ‌هایی که در فضای باز پرورش می‌یابند، می‌تواند از بهترین غذاهای طبیعی و ارگانیک باشد.

همچنین می‌توان در مهدهای کودک و در مدارس فضای مناسبی را برای تهیه باغچه‌های سبزی کاری در نظر گرفت و از محصولات آن برای تغذیه در وعده اصلی و یا میان وعده و همچنین ترویج فرهنگ مصرف سبزی و استفاده از سبزی تازه بهره برد.

منبع:aftabir.com



دانستنیهای جالب دنیای تغذی


 

تغذیه سالم

 

آیا می دانید : کسانیکه روزانه آجیل مصرف می کنند 30 الی 50 درصد کمتر دچار سکته قلبی وبیماریهای قلبی می گردند؟

 

آیا می دانید: اگر از روغنهای امگا 3 استفاده کنید دیرتر به فراموشی مبتلا می شوید؟(مثل روغن کانولا یا روغن بزرگ)

 

آیا می دانید: بیشترین کلسترول در جگر، کلیه(قلوه) ، زرده تخم مرغ و کمترین کلسترول در گوشت و پنیر است.


آیا می دانید: مصرف روزانه میوه و سبزیجات کلسترول بد (LDL ) خون را 1% الی 10% کاهش میدهد؟

 

آیا می دانید: مصرف بادام در برابر بیماریهای قلبی و دیابت شما را محافظت می کند و مصرف آن 8% تا 12% میزان ( LDL ) را کم میکند.


آیا می دانید: کسانیکه منیزیم به اندازه کافی دریافت میکنند کمتر دچار سکته قلبی و فشار خون بالا می گردند.(منابع آن مثل آجیل ،بادام زمینی ،سبزیهای با برگهای تیره وسویا)


رژیم غذایی سالم و تغذیه مناسب
آیا می دانید :اگر ورزشکار حرفه ای هستید باید منیزیم بیشتری دریافت کنید .

 

آیا می دانید: کروم سبب افزایش اثر انسولین شده و حتی کمبود آن سبب شرایطی شبیه دیابت می گردد.(منابع آن مثل گوشت،جگر و غلات)

 

هشدار مهم مصرف زیتون تقلبی


 

 

هشدار مهم مصرف زیتون تقلبی

 

زیتون‌ سیاه تقلبی عوارض بسیار وخیم و ناگواری برای سلامتی انسان به دنبال دارد یک کارشناس کشاورزی گفت:هم اکنون زیتون‌های سیاه تقلبی وارد بازار کشور شده و به طور گسترده نیز در کشور توزیع شده است، اما مصرف این زیتون‌ها عوارض بسیار وخیم و ناگواری برای سلامتی انسان به دنبال دارد.

در کل دنیا دو نوع زیتون سیاه وجود دارد. یکی زیتون‌هایی است که عمدتاً در کشورهای اسپانیا و ایتالیا تولید می‌شود البته هم اکنون این زیتون‌های سیاه اصلی در کشور وجود ندارد و می‌توان گفت تمامی زیتون‌های سیاه موجود در بازار تقلبی هستند.

نوع دیگر این زیتون‌ها،زیتون سیاهی است که کشورهایی مثل ترکیه و لبنان با خرید زیتون سبز معمولی، آنها را با استفاده از سولفات آهن، فرآوری کرده و در بازارهای کشور و دنیا توزیع می‌کنند.

این مقام مسئول با بیان اینکه کشور ترکیه ازطرق مختلف این زیتون‌ها را فرآوری می‌کند، عنوان کرد:این فرآوری باعث می‌شود که زیتون خام به زیتون سیاه تبدیل شود که استفاده از آن از لحاظ سلامتی خطرات عمده‌ای برای فرد به همراه دارد.

رییس ایستگاه تحقیقاتی زیتون طارم ادامه داد: فرآوری این زیتون‌ها به گونه‌ای انجام می‌شود

که مردم عادی قادر به تشخیص اصلی یا تقلبی بودن آنها نیستند و تنها افراد متخصص می‌توانند با انجام آزمایش‌های لازم به تقلبی بودن آنها پی ببرند.

این کارشناس به عوارض استفاده از این زیتون‌ها اشاره کرد و گفت: مصرف این نوع زیتون‌های تقلبی، عوارض فراوانی در مغز و معده ایجاد می‌کند.

همچنین به دلیل استفاده بیش از حد مواد شیمیایی،کلیه فرد به صورت کامل از کار می‌افتد و فرد در معرض خطرات بی‌شماری قرار می‌گیرد.

این مقام مسئول با بیان آنکه مردم تا از برندها و الصاق‌های نصب شده بر روی ظروف مطمئن نشده‌اند،نباید این کالا را خریداری کنند،‌ توصیه کرد: از آنجا که انواع مواد شیمیایی که رنگ محصولات کشاورزی را تغییر می‌دهد، برای سلامتی انسان مضر است، از این محصولات استفاده نشود.

1-ابداع الگوریتمی برای نویسندگی آسان‌تر 2- با HAVEN هیچ دزدی به خانه شما وارد نمی شود

ابداع الگوریتمی برای نویسندگی آسان‌تر


الگوریتمی برای نویسندگی,اختراعات جدید

ابداع الگوریتمی برای نویسندگی آسان‌تر
فیلیپ ام پارکر، محقق بازاریابی در INSEAD، سیستمی را طراحی کرده که برای جمع‌آوری داده‌ها به شکل کتاب و به طور خودکار از یک الگوریتم استفاده می‌کند.
سیستم جدید که بیش از یک موتور جستجوی هوشمند است، فقط به چند دقیقه یا چند ساعت برای اسکن پایگاه داده‌های مرتبط با هر موضوع و سازماندهی آن‌ها به شکل یک گزارش تخصصی نیاز دارد.
پارکر طی نوشتن گزارش‌های تجاری و تکنیکی متوجه شد فرایند نوشتن آن‌ها می‌تواند از طریق یک الگوریتم به خوبی تعریف شده صورت گیرد.وی الگوریتم مزبور را برای دنبال کردن مسیری که یک متخصص در نوشتن گزارش خلاصه‌یی از یک موضوع مملو از داده طی می‌کند، طراحی کرد.
برنامه جدید به ویژه با فناوری‌های مدرن توزیع بسیار خوب عمل می‌کند.پارکر همچنین از این الگوریتم برای نوشتن مجموعه جامعی از اشعار استفاده کرده است.
برای مثال Totopoetry وی مجموعه‌یی از شعر نوشته شده به صورت الگوریتم است که نقاط قوت و محدودیت‌های نوشتار الگوریتمی را نمایش می‌دهد.
این اشعار به 17 سبک هایکو، شعر غیرمسجع پنج بندی و غزل برای هر واژه در زبان انگلیسی نوشته شده‌اند. همچنین هر شعر معنای واژه‌یی را که بر اساس آن نوشته شده نمایش می‌دهد.
حوزه بعدی که این محقق قصد دارد الگوریتمش را با آن سازگار کند، رمان‌های عاشقانه است.
وی معتقد است که سادگی و ساختار طرحی محدود این آثار آن‌ها را به بهترین هدف برای نویسندگی تبدیل کرده است.
صرف‌نظر از میزان موفقیت این ایده، اربابان قلم طی یک دهه آینده توسط نویسندگان الگوریتمی مورد چالش جدی قرار می‌گیرد.

منبع:isna.ir



با HAVEN هیچ دزدی به خانه شما وارد نمی شود


قفل هوشمند خانگی,قفل HAVEN,قفل هیون

قوی ترین قفل هوشمند خانگی : با HAVEN هیچ دزدی به خانه شما وارد نمی شود
در روزگاری که دزدان هر روز  حریص تر و البته حرفه ای تر می‌شوند، وجود یک قفل محکم بر روی درهای خانه به شکل جدی احساس می‌شود. اما نکته اینجاست که هر قفلی نیز جوابگو نیست و دزدان حرفه ای امروز، قفل‌هایی حرفه ای نیز می‌طلبند. تاکنون ایده‌های مختلفی برای تولید اسمارت لاک‌ها یا قفل‌های هوشمند ارائه شده که اغلب آن‌ها در بالا یا میانه در قرار می‌گیرند. حالا شرکتی جدید اعلام وجود کرده که قفل تولیدی آن‌ها در زیر در و روی کف زمین جاگذاری می‌شود.

 

قفل هوشمند خانگی,قفل HAVEN,قفل هیون

 

این قفل Haven نام دارد و در واقع می‌توان آن را یک پرکننده فضای باز زیر در تصور کرد. به هنگام غیرفعال بودن قفل در به آسانی باز می‌شود و به هنگام فعال سازی، در به شکل کامل قفل می‌شود.


“هیون” از فولاد، نایلون تقویت شده و آلومینیوم تولید شده و قادر است از طریق وای فای و بلوتوث با دستگاه‌های دیجیتالی شما چون اسمارت فون ارتباط برقرار کند. کاربران می‌توانند از طریق کلیدهای دارای دکمه دیجیتال و یا از راه دور و از طریق دستگاه‌های موبایل قفل را باز یا بسته کنند. اگر احیانا اسمارت فون فرد نیز در دسترس نباشد، از طریق کامپیوتر و اتصال به قفل امکان بازشدن فراهم خواهد بود. همچنین در مواقع اضطراری یک فوت‌پلیت مکانیکی نیز برای بازشدن قفل پیش‌بینی شده است.

 

قفل هوشمند خانگی,قفل HAVEN,قفل هیون


سیستم Detect Technology ویژه هیون می‌تواند فشارهای بیش از اندازه به خود را احساس و آلارم خطری را فعال کند. می‌توان لامپی هوشمند را نیز به آن متصل کرد تا در فعالیت‌های مشکوک بلافاصله فضای اتاق را روشن کرد. طراحان هیون عقیده دارند که با افزایش قابلیت‌های “اینترنت اشیاء” می‌توان از این قفل در اتصال با دیگر دستگاه‌های خانه نیز بهره برد.
منبع : gadgetnews.ir