بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

ترسناک ترین نقاط جهان و خون اشام ها در افسانه ها و اسطوره های اروپایی.و زمان مرگ استطره خون آشام کریستوفرلی



هتر این است که شجاع باشید و تا آخر این سفر ما را همراهی کنید. موارد زیر ترسناک ترین نقاط جهان هستند که فقط شجاع ترین افراد قدم به آنجا می گذارند.


هتل وحشت
هتل وحشت یکی از نقاط رعب آور جهان است که جست و جوگران ترس و وحشت حتما به آنجا می روند. این هتل در شهر لاس وگاس ساخته شده و مساحت آن به ۱۳۹۳ متر مربع می رسد.ساخت این هتل ۱۰ میلیون دلار هزینه داشت اما سازندگان آن معتقدند که هزینه صرف شده برای این هتل به ترس و وحشت ایجاد شده در آن می ارزد.راهروهای این هتل تا جایی که امکان دارد به شکل قدیمی و کهنه ساخته شده و درهای اتاق های آنها به صورت آهنی و به بدترین شکل ممکن طراحی شده است.

 
 ترسناک ترین و دلهره آور ترین نقاط جهان ! (+ تصاویر )

افرادی که در این هتل ساکن می شوند هرگونه ترس و وحشت را به جان می خرند. فضای هتل طوری طراحی شده که ترس و وحشت را به بازدیدکننده انتقال می دهد. آینه های دستشویی این هتل همگی خون آلود است و حتی در گوشه و کنار رختشویخانه آن تکه هایی از پوست مصنوعی انسان دیده می شود. جالب اینجاست که بعضی از مشتاقان ترس و وحشت، جشن های عروسی خود را نیز در این هتل ترسناک برپا می کنند.

قلعه بران
قلعه بران در همسایگی براشوف رومانی یکی از ساختمان های ملی و مشهور رومانی است. نام این مکان را قلعه دراکولا نیز گذاشته اند زیرا ادعا می شود ۶۰۰ سال پیش از این، یکی از معروفترین خون آشام های تاریخ به نام ولاد تاپیز دراکولا شاهزاده والاچیا – منطقه ای در جنوب رومانی – در این قلعه متولد شد. پدر ولاد را دراکول به معنی «اژدها» یا «شیطان» صدا می زدند چرا که این اعتقاد وجود داشت که او به دستور اژدها به جنگ می رفت.
 
 ترسناک ترین و دلهره آور ترین نقاط جهان ! (+ تصاویر )

گفته می شود که او پس از کشتن و شکنجه اسیران به بدترین شکل ممکن، خون آنها را می نوشید وبدین ترتیب او یکی از مشهورترین خون آشام های تاریخ به شمار می رود. تاریخدانان می گویند که ولاد دستور کشتن بیش از ۲۰ هزار نفر را در دوران سلطنتش صادر کرده و حتی گاهی اوقات با حمله به روستاها آنجا را با خاک یکسان می کرد.
به گزارش تکناز می گویند که او برای کشتن از وسیله ای مخصوص و نوک تیز استفاده می کرد. از این رو قلعه بران یکی از وحشتناک ترین مکان های دنیا به شمار می رود که هر سال تورهای گردشگری بسیاری برای گردش در قلعه دراکولا ترتیب داده می شود.

گورستان گریفریارز
گریفریارز نام گورستانی در ادینبرگ اسکاتلند است که از دیگر نقاط وحشتناک جهان به شمار می رود.از قرن شانزدهم مراسم خاکسپاری بسیاری در این گورستان صورت گرفت و از آن زمان حوادث غیرطبیعی بسیاری در این گورستان قدیمی گزارش شده است.می گویند اگر خیلی خوش شانس باشید با ورود به این گورستان، صداهای عجیب و غریبی می شنوید یا جریان هوای سردی را احساس می کنید.
 
 ترسناک ترین و دلهره آور ترین نقاط جهان ! (+ تصاویر )
 
اما عده بسیاری که به این گورستان رفته اند پس از خروج از آنجا کبودی ها و جای جنگ زدن هایی روی بدنشان دیده می شود و گفته می شود همه اینها از ارواح ناآرام گورستان سرچشمه می گیرد.درمتون تاریخی آورده شده که در سال های ابتدایی قرن شانزدهم، زندانیان سیاسی بسیاری را در این گورستان دفن کردند، نزدیک به ۱۲۰۰ نفر از این زندانی ها در بدترین شرایط زندانی شدند که اکثر آنها جان باختند. از آن موقع به بعد، گزارش های عجیب و غریبی از دیده شدن ارواح ناآرام در این گورستان ثبت شده است.

کشتی کوئین مری
در طول جنگ جهانی دوم کشتی کوئین مری یکی از کشتی های بسیار مهم در خطوط دریایی آمریکا در خدمت حمل و نقل سربازان بود. پس از جنگ نیز کوئین مری تبدیل به کشتی مسافربری شد.نزدیک به ۵۰ سال، آمریکایی ها با افتخار از کوئین مری یاد می کردند اما از زمانی که کوئین مری تبدیل به یک کشتی مسافربری شد،
 
 ترسناک ترین و دلهره آور ترین نقاط جهان ! (+ تصاویر )
 
گزارش های زیادی درباره دیده شدن ارواح در این کشتی به ثبت رسید.یکی از مشهورترین گزارش های دیده شدن ارواح، مربوط به روح آشپز کشتی می شود که در اجاق گاز توسط سربازها سوزانده شد. می گویند که صدای فریادهای او همیشه در کشتی به گوش می رسد.

استودیو یونیورسال
یکی از ترسناک ترین پارک های جهان متعلق به استودیوی فیلم سازی یونیورسال می شود که در اورلاندوی ایالت فلوریدای آمریکا واقع است.به دلیل ترسناک بودن وسایلی که در این پارک به نمایش گذاشته شده، توصیه می شود کودکان به این مکان آورده نشوند.
به گزارش تکناز این پارک به دلیل اجرای نمایش های زنده و گاهی اوقات بسیار وحشتناک از جمله پرطرفدارترین پارک های جهان به شمار می رود، به طوری که سال ۲۰۱۰ نزدیک به ۵/۹ میلیون بازدیدکننده به این پارک رفتند و این پارک در جایگاه هشتمین پارک پرطرفدار جهان قرار گرفت.
 
 ترسناک ترین و دلهره آور ترین نقاط جهان ! (+ تصاویر )

سال ۲۰۱۲ این پارک مجهز به بخش هایی از جمله زامبی ها شد. همچنین نمایش راه رفتن مردگان و «به کابوس من خوش آمدید» از دیگر اجراهای وحشتناک آن به شمار می رفت. علاوه بر همه اینها، هفت خانه روح زده، دو صحنه نمایش و همچنین بازیگرانی که گریم های وحشتناک دارند و منتظرند تا جلوی راه شما بپرند و شما را ناگهان بترسانند از دیگر نمایش های دلهره آور این پارک به شمار می رود.

جنگل خودکشی
آاوکیگاهارا برای ژاپنی ها بسیار نام آشناست چرا که این جنگل یکی از وحشتناک ترین مناطق ژاپن به شمار می رود.به اعتقاد مردم این کشور، روح های سرگردان به همراه بادها در میان شاخ و برگ درختان جنگل مخوف پرسه می زنند و مدام زمزمه مرگ می کنند.
به گزارش تکناز هر چند وزش باد در میان شاخ و برگ درختان این جنگل باعث به وجود آمدن چنین صداهای مخفوی می شود.
 
اما پیشینه این مکان رعب آور باعث شده تا مردم همیشه از بودن در آاوکیگاهارا هراس داشته باشند. آاوکیگاهارا یا جنگل تاریک در کوهستان فوجی قرار گرفته که مردمآن را به خاطر درخت های انبوهش بهترین مکان برای مردن می شناسند چرا که این جنگل، منطقه بسیار مشهوری برای خودکشی است.
 
 ترسناک ترین و دلهره آور ترین نقاط جهان ! (+ تصاویر )
 
سال ۲۰۰۲ تعداد اجسادی که از میان شاخ و برگ های جنگل مرگ پایین کشیده شدند ۷۸ عدد بود و همین باعث شد نام آاوکیگاهارا بر سر زبان ها بیفتد اما ماجرا به همین جا ختم نشد چرا که چهار سال بعد ۱۶ خودکشی دیگر در این جنگل به ثبت رسید. جالب اینجاست که اگر وارد جنگل مرگ شوید در گوشه و کنار آن تابلوهایی نصب شده که روی آن جمله «لطفا در تصمیم خود تجدید نظر کنید» یا «قبل از اینکه تصمیم به مردن بگیرید با پلیس مشورت کنید» به چشم می خورد.اما هیچ یک ا زاین راهکارها نتیجه مطلوبی نداده و خودکشی ها در آاوکیگاهارا همچنان ادامه دارد. این جنگل نیز یکی دیگر از نقاط دلهره آور جهان به شمار می رود.

هتل استنلی
هتل استنلی در کلرادو یکی دیگر از نقاط رعب آور جهان است که ماجراهای زیادی از زبان کارمندان و مهمانان این هتل درباره ارواح ساکن در آن گزارش شده است.

به گزارش تکناز این هتل نخستین بار سال ۱۹۰۹ افتتاح شد. نام صاحب این هتل، استنلی بود. او که مرد چندان ثروتمندی نبود، سال ۱۹۰۳ به کلرادو رفت و در آنجا یک زمین ۶۴ هکتاری را از لرد دونراوان خریداری کرد.وی در ابتدا ساختمان اصلی هتل را ساخت و بعدها ۱۱ ساختمان دیگر نیز در اطراف ساختمان اصلی اضافه شد.
 
 ترسناک ترین و دلهره آور ترین نقاط جهان ! (+ تصاویر )
 
به گزارش تکناز هتل استنلی ۱۴۰ اتاق دارد و افرادی که در آنجا اقامت داشته اند از روح هایی صحبت می کنند که همیشه در هتل پرسه می زنند. یکی از مشهورترین گزارش ها مربوط است به دیده شدن روح یک پیشخدمت زن این هتل. ادعا می شود که او شب ها وقتی مهمان اتاق ۲۱۷ به خواب رفته است در اتاق دیده می شود که مشغول نظافت است.

همچنین ادعا می شود که روح استنلی، صاحب هتل نیز بارها دیده شده که مشغول پیانو زدن است. از دیگر ارواح این هتل که ادعا شده دیده شده اند، گروهی از کودکان هستندن که در حال دویدن از پله های سالن هتل دیده می شوند. همچنین کارمندان آشپزخانه بارها گزارش داده اند که صدای مهمانی از سالن پذیرایی هتل به گوش می رسد اما وقتی به آنجا می روند هیچ کس را نمی بینند. هتل استنلی هر سال خصوصا در ماه اکتبر پذیرای افرادی است که به دنبال ترس و دلهره می گردند.

مغازه های جادو
شهر نیواورلئان آمریکا به عقیده بسیاری از گردشگران یکی از ترسناکترین شهرهای دنیاست چرا که در این شهر مغازه های جادو، گورستانی به نام قبرهای بالای زمین و بسیاری دیگر از جاهایی که به نظر گردشگران ترسناک است یک جا کنار هم جمع شده.
 
 ترسناک ترین و دلهره آور ترین نقاط جهان ! (+ تصاویر )
 
اگر به اینها، نام ۱۰ هتلی که از سوی مهمانان آن دیده شدن روح در آنها گزارش شده است را بیفزایید مطمئن خواهید شد که این شهر یک ترس و وحشت پنهان در دل خوددارد، برای همین است که بسیاری نیواورلئان را روح زده ترین شهر آمریکا می دانند. یکی از مشهورترین نقاط این شهر که بر ترسناک بودن آن افزوده، مغازه های جادوست.

مغازه های جادو از سال ۱۹۹۶ ساخته شده و تعداد آنها به ۱۰ باب می رسد. این مغازه ها در محله فرانسوی نشین نیواورلئان واقع هستند. وقتی در این خیابان قدم می زنید تا چشم کار می کند عروسک های «وودو» و ابزارآلات خرافی احضار روح دیده می شود. وقتی عابران در این خیابان قدم می زنند بسیاری از مغازه دارها به آنها پیشنهاد مشاوره می دهند تا افراد با شرکت در مراسمی مانند احضار روح و خواندن مطالبی در این مورد، ارواح را از خود دورکنند.
 

|جمعه بیست و پنجم بهمن 1392| 18:28|سپنتا ( مدیر انجمن)| Comment one

|پنجشنبه بیست و چهارم بهمن 1392| 14:54|سپنتا ( مدیر انجمن)| 4Comment

خون اشام ها در افسانه ها و اسطوره های اروپایی

مدتها بعد از اینکه وامپایر از دنیای واقعیت بیرون رانده شد، در قرن ۱۹ میلادی دوباره در عالم ادبیات و سینما متولد شد. در سال ۱۸۷۵ برام استوکر رمان معروف "دراکولا" را نوشت و به این ترتیب داستان فراموش شده خون آشامها دوباره در تاریخ فرهنگ غرب یاد آوری شد. دراکولا در رمان استوکر، یک کنت بسیار جذاب و در عین حال رعب آور است. نام دراکولای رمان، برگرفته از نام فردی تاریخی به اسم "ولاد دراکول" است که شاهزاده ای رومانی بود و از طریق پدر خود وارد گروه "اژدها" شد که برای جنگ صلیبی با عثمانیان تشکیل شده بود و به همین خاطر نیز صاحب این نام شد؛ ولاد دراکول به معنی "اژدهای کوچک" است. از آن گذشته، "دراک" در زبان یونانی شیطان نیز معنی می دهد. نام ولاد دراکول به عنوان فرمانده ای بیرحم در تاریخ ثبت شده است؛ طبق روایتی او نزدیک به ۲۴۰۰۰ ترک عثمانی را به چوب کشید. امروزه قصر محل سکونت او در ترانسیلوانیا  تبدیل به مکانی توریستی شده است که روزانه بازدیدکننده های بسیاری دارد.

وامپایر. دراکولا. آیا او در ادبیات تنها یک موجود خیالی نیست؟ البته. اما این پدیده، محتوی سوالهای مهمی در رابطه با بیماری، تغذیه، ….، مرگ، قدرت، جاودانگی یا خدا است. وامپایر همیشه "آن دیگری"  است، و به این عنوان، نماد متفاوت بودن و جدایی و مرز بندی است. با این وجود او دائم با جامعه سالمها و نرمالها در ارتباط است. به عنوان فیگوری که در مرز قرار دارد، دائم بین دو دنیا در حال نوسان است: بین مرگ و زندگی، این دنیا و آن دنیا، بین انسان و حیوان، بین رویا و بیداری، بین نرمال بودن و انحرافی بودن، بین سالم و دیوانه. حتی زمانهایی که در آنها تحول در جسد رخ می دهد و او تبدیل به دراکولا می شود نیز زمانهای مرزی هستند؛ نیمه شب، غروب و طلوع خورشید. از آنجا که وامپایر همبستگی نزدیک نرمال بودن و غیر نرمال بودن را به تصویر می کشد، همواره باورها و دانش ما را تحت سوال قرار می دهد و این موضوع را مطرح می کند که کجا زندگی خاتمه می یابد و کجا مرگ شروع می شود و چه محدوده ای بین این دو نقطه وجود دارد، اینکه خون به عنوان نیروی زندگی چه نقشی برای ما بازی می کند و ما چگونه تولید مثل می کنیم.

در قرن ۱۹ میلای،موضوع خون آشام و دراکولا، موضوعاتی از مسائل جنسی را نیز در بر می گیرد که در آن زمان جز نزد پزشک از آنها صحبتی نمی شده است، موضوعاتی مانند تجاوز، سادیسم جنسی(تمایل وامپایر برای جویدن و مکیدن و آزار دادن) و مازوخیسم جنسی (تمایل به آزار بینی پنهان در وجود قربانیان زن او)، یا نکروفیلی( تمایل جنسی به مردگان). یکی از بارزترین نشانه های دراکولا فرو کردن دندانها در گردن زنهای قربانی اش است، و گاز گرفتن گردن یک رفتار جنسی است. دراکولا تنها بدن قربانیهای خود را در بر نمی گیرد، بلکه روح آنها را نیز تسخیر می کند، او آنها را وارد حالتی خلسه وار می کند( چیزی که با هیپنوتیزم قابل مقایسه است)، طوری که در آن اختیاری از خود ندارند، نیروی اراده شان فلج می شود و خود را به دست تمایلاتی که در ضمیر نا خودآگاهشان قرار دارد می سپارند. در اینجا می شود رد پیدا شدن ایده "ضمیر نا خود آگاه"را نیز دنبال کرد، همینطور رابطه نابود کننده بین عامل و قربانی و رلهای جنسیتی آن زمان ، وقتی مرد در جایگاه عامل سادیست، و زن در نقش قربانی مازوخیست قرار می گیرد. آنچه می خواهم بگویم این است که به عنوان داستانی برخیزنده از روحیه آن زمان، می توان به بسیاری از خواسته ها، مشکلات، مسائل و سوالهای مردم آن زمان پی برد. اگر فیلمهای مربوط به دراکولا را دنبال کنیم ، می ببیبینم که این تاثیر روحیه زمانه، خود را در سینما، در طی گذشت سالها با تغییراتی که در ماهیت وامپایر به وجود می آید، به خوبی نشان می دهد؛ در حالیکه در اولین فیلمهای ساخته شده، وامپایر به عنوان موجودی کاملا خبیث و بدون کوچکترین فکر و اراده ای که مانند حیوانات از روی غریزه دست به کشتار می زند، نمایش داده می شود، در فیلمهای جدیدتر، مانند فیلم "دراکولا"، او با همه خصوصیتهای خونخوارانه مخصوص به خود ، عاشق است و با نیروی عشق دوباره "جوان" شده و حتی یافتن معشوق برای او تبدیل به یک میسیون می شود، و در فیلم "مصاحبه با یک خون آشام" ، وامپایرها دارای دنیای درونی خیلی پیچیده تری هستند و سوالهایی فلسفی را در پیش می کشند، به دسته های خوب و بد تقسیم می شوند، گاهی حس انسانی دارند، بر خلاف غریزه طبیعیشان نمی خواهند باعث قتل بشوند، تنها هستند، و از جاودانگی خود ناراضی اند. دختر وامپایر کوچک از اینکه نمی تواند هیچگاه بدن زنانه ای داشته باشد به سر حد مرگ ناامید است و با اینهمه مرگ را پیدا نمی کند.(حالا که صحبت از فیلم مصاحبه با یک خون آشام شد، این را هم بگویم که این فیلم بر اساس رمانی از آنا رایس ساخته شده است، که گفته می شود در آغاز با به فیلم کشیده شدن رمان خود مخالف بود، اما بعد از دیدن اولین صحنه های ساخته شده و بازی عالی تام کروز در نقش "لستات"، نه تنها موافقت کرد بلکه خود نیز در کار ساختن فیلم کمک کرد).

وامپایر البته همیشه موجودی خارج از اجتماع و در لب مرز نیست، بلکه می تواند نقش پادشاهی را داشته باشد. ولتر از کلمه خون آشام، به عنوان صفتی برای خون آشامهای واقعی جامعه استفاده کرد- بدون دلیل نیست که وامپایرهای ادبیات، معمولا از خانواده های سلطنتی هستند.

یک عنصر جدانشدنی از وامپایر، خون است. وامپایر خون قربانیان خود را می مکد و با این روش تولید مثل می کند، نوعی پارادوکس تولد برای مرگ، که برای نمایش دادنش از نقش سنتی و سمبلیک خون به عنوان نیروی زندگی استفاده می شود. اما این مکیدن خون جنبه دیگری نیز دارد: وامپایر با این عمل نه تنها دستور انجیل را زیر پا می گذارد ( طبق کتاب مقدس قدیم، نوشیدن خون حرام است)، بلکه از سنن انجیلی برای خود استفاده می کند و به عنوان مثال با نوشیدن خون ، تبدیل به یک "نامرده" می شود و عمر جاودان پیدا می کند، چیزی که در انجیل برای مسیح در نظر گرفته شده است؛ بیدار شدن دوباره گوشت و زندگی جاودان. به این ترتیب، وامپایر به عنوان موجودی زاده شده در جهنم نمایش داده می شود و به این خاطر مخالفان او با حربه های خدایی به جنگ او می روند، مانند صلیب یا آب مقدس. به خصوص در رمان استوکر، دراکولا یک یاغی در برابر خدا است.

آبراهام ون هلسینگ در رمان دراکولا مرتب تکرار می کند که: "نگران نباشید خانم مینا، دراکولا برای همیشه مرده است!" و چه اشتباهی می کرد! کنت نامردنی در برابر تعقیب کننده های خود ایستاده و می گوید: "تصور می کنید که مرا رانده اید، اما من خیلی بیش از اینها هستم. انتقام من تازه آغاز شده است. من آنرا بین دهها قرن تقسیم می کنم و زمان نیز به نفع من کار خواهد کرد."

|دوشنبه هفتم بهمن 1392| 22:22|kani| 9Comment

عکس های گرفته شده از جن و روح



عکس برداری اتفاقی از روح و جن +18 (44 عکس)
عکس برداری اتفاقی از روح و جن +18 (44 عکس)



|دوشنبه هفتم بهمن 1392| 19:43|سپنتا ( مدیر انجمن)| 4Comment

ماسک های ترسناک

جالبه .....

ادامه یادت نره

ماسک های ترسناک در فیلم های سینمایی (25 عکس)
ماسک های ترسناک در فیلم های سینمایی (25 عکس)




|دوشنبه هفتم بهمن 1392| 19:28|سپنتا ( مدیر انجمن)| Comment one

منبع:http://jahanam.blogfa.com/cat-5.aspx

آیا انسان ها همزاد دارند

  (Dopplegange)

آیا یک کپی از شما ، یک رونوشت از خود شما وجود دارد که همین الان مشغول خواندن این مقاله همزمان و همگام با شما باشد؟

آیا شخصی دیگر با اینکه نسخه ای از شماست ولی شما نیست، روی سیاره زمین با کوه های بلند مه گرفته ، مزارع و دشت های وسیع حاصل خیز و شهرهای شلوغ و بی در و پیکر، زندگی می کند؟ آیا زندگی این شخص از هر لحاظ عین زندگی شماست؟

شاید او در این لحظه تصمیم بگیرد این مقاله را همین جا رها کند در حالی که شما به خواندن مقاله تا انتها ادامه خواهید داد…

همزاد از جنبه های گوناگونی قابل بررسی است. در این پست مسئله همزاد از دیدگاه علوم غریبه، فولکلور، عرفان و روانشناسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

معنای لغوی همزاد

همزاد یا همزاده از نظر لغوی به معنای همراه زاده شده است، یعنی دو کس که در یک زمان به دنیا آمده و زاییده شده باشند. واژه همزاد همچنین می‌تواند در معنی هر دو یا چند چیزی که هم‌زمان به دنیا آمده باشند به کار برود؛ مانند افراد دوقلو و چندقلو یا برای مثال منظومه‌ای همزاد با منظومه شمسی.

 

همزاد در علوم غریبه

یکی از مباحثی که در علوم غریبه مطرح است موضوع همزاد میباشد. همزاد چیست و آیا واقعا وجود دارد ؟ آیا همزاد با جن ارتباط دارد یا ندارد ؟ آیا همزاد دروغ و افسانه است و یا بخشی از آن واقعی و بخشی نادرست است؟ آیا خطر همزاد برای همه یکسان است یا فقط بعضی افراد گرفتار خطر همزاد خود می شوند؟

همزاد با آدمی و در کنار او زندگی میکند و در تمامی دوران زندگی همراه آدمی است و بعد از مرگ، زندگی همزاد به پایان نمی رسد بلکه تغییر شکل می دهد. همزاد دارای جسم لطیفی است و دورترین راه ها را در مدت زمان کوتاهی طی کرده و میتواند برای ما خبری بیاورد. همچنین میتواند بین دو نفر محبت و یا کینه ایجاد کند و بسیاری از کارهایی را که انسانهای معمول نمی توانند انجام دهند همزاد انجام می دهد.

 

همزاد در فولکلور و افسانه ها

بحث همزاد از قدیم در میان ملل مختلف جهان مطرح بوده و در باب ان افسانه های گوناگونی بیان شده است. قدما معتقد بودند که همراه با تولد هر انسانی موجودی کاملاً شبیه به او از جنس جن و پری خلق میشود و همگام با او رشد میکند و ممکن است گاهی با یکدیگر ملاقات هم داشته باشند. افسانه های مربوط به همزاد در کشورهای جهان و کشور ما میگوید که در زمان تولد نوزاد یک جن نیز با او متولد میشود که از هر لحاظ شبیه به اوست ؛ چه از لحاظ روحی و چه ویژگی های بدنی. این تشابه بقدری زیاد است که اگر همزاد انسان دچار شادی یا غم شود در انسان هم تاثیر میگذارد و این حالت به صورت عکس هم ممکن است یعنی با شادی و غم انسان همزادش هم دچار همین حالت میشود و به این دلیل است که ما گاهی بی دلیل شاد و یا غمگین میشویم. البته بحث همزاد اساساً به شکلی که در افسانه ها امده زیاد درست نیست و باید گفت که همزاد نوعی تجزیه نفس یا به تعبیر امروزی فرافکنی روح توسط خود فرد است.

در باورهای قدیمی عوام در ایران باور به چندین موجودات افسانه ای و تخیلی رواج داشته است از جمله موجوداتی به نام همزاد. بنا بر این باورها، هر شخص دارای همزادی است که در جایی به نام دنیای از ما بهتران بطور هم‌زمان با او زندگی می‌کند و رشدی همگام با آن شخص دارد.

مصریان قدیم نیز بر این باور بودند که کلاً تمامی زندگان دارای همزاد هستند که این همزادها را «کا» می‌نامیدند. به باور مصریان پس از مرگ انسان همزاد آنها نمی‌میرد.

عاملان و مرتاضان هندی هم معتقدند بعد از مرگ آدمی همزاد او نمی میرد. بلکه شکل جدیدی اختیار کرده زنده می ماند و در هوا مشغول گشت و گذار خواهد بود.


|دوشنبه هفتم بهمن 1392| 15:53|سپنتا ( مدیر انجمن)| 3Comment

لازم به ذکر قبل از  خواندن متن زیر یه تذکر بدم واونم اینه که مقوله شیطان پرستی هیچ ربطی به مقوله خون اشام نداره لطفا دقت کنید ممکنه فقط یک سری اداب ورسوم در شیطان پرستی با خوردن خون همراه باشه که این هیچ ربطی به خون اشام بودن نداره اساسا خون اشام یه موجودیه که خون می خوره فقط شبا بیرون میاد و ... ولی شیطان پرستی کلا یه چیز دیگس و لطفا در تفاوت این دو دقت کنین ممنون که متن بالا رو خوندین

متن زیرو هم حتما بخونین خواندنش خالی از لطف نیست



سال ۱۷۲۵میلادی است. در وین نامه ای دریافت می شود که حاوی گزارشی است از مرگ اسرار آمیز چند تن از اهالی روستایی در مرز بوسنی، که در فاصله زمانی کمی نسبت به یکدیگر به شکل مرموزی کشته شده اند. از مردی به نام پیتر پلوگویوویچ (Peter Plogojovic) نیز به عنوان متهم نام برده می شود، و اینکه قربانیها را در خواب به قتل رسانده است. شگفت اینکه این شخص در زمان اتفاق این وقایع، خود مرده و به خاک سپرده شده بود.

در این زمان، بوسنی بعد از پیروزی بر عثمانها در سال ۱۷۱۸ متعلق به اطریش است. از طرف سازمان ارتش اطریش، گروهی برای بازرسی و روشن کردن این قتلها به بوسنی فرستاده می شوند. پزشکی نیز همراه این گروه است که وظیفه دارد گزارشی تهیه کرده و آنرا به مرکز بفرستد. آنچه در گزارش این پزشک در مورد جسد پلوگویوویچ آمده است، بی شک باور نکردنی است: " جسد، به غیر از بینی که کمی تغییر شکل داده است کاملا تازه است. ناخنها افتاده اند و به جای آنها ناخنهای تازه رشد کرده اند. همینطور ​پوست کهنه که رنگی متمایل به سفید دارد، جای خود را به پوست تازه داده است.دستها، پاها و بقیه اعضای بدن در زمان حیات نمی توانستند بهتر از اکنون باشند. �



دراکولا هم می میرد، به یاد کریستوفر لی


ندراکولا هم می میرد، به یاد کریستوفر لی




smaller_text larger_text

کریستوفر لی که چند روز قبل در سن ۹۳ سالگی درگذشت، بازیگری بود که بسیاری از تماشاگران سینما به ویژه نسل های قدیمی تر او را با بازی در نقش کنت دراکولا، اشراف زادۀ خونخوار قصر ترانسیلوانیا و مشهورترین خون آشام دنیای ادبیات و سینما به یاد داشتند.

در واقع بعد از بلالاگوسی، بود که کریستوفر لی، در نقش دراکولا ظاهر شد. او بعد از بازی در فیلم «دراکولا» ساخته ترنس فیشر در سال ۱۹۵۸، به بازیگر ثابت فیلم های دراکولا که با اقتباس از داستان و شخصیت افسانه ای رمان گوتیگ برام استوکر خلق شده بود پرداخت.

لی جمعا در ۱۰ فیلم، در نقش دراکولا بازی کرد، نقشی که بر زندگی حرفه ای اش سایه انداخت و هرگز از این سایه سنگین خلاص نشد. او از اینکه مردم او را تنها با این نقش به یاد داشته باشند خوشنود نبود. می گفت این اتفاق در مورد بوریس کارلوف، پیتر کوشینگ و وینسنت پرایس هم افتاد. آنها فیلم های فوق العاده ای بازی کردند اما همۀ مردم، آنها را به خاطر بازی در فیلم های وحشت می شناسند. او در سال ۲۰۱۱ در گفتگویی با روزنامه تلگراف لندن گفت: «من خیلی نرم تر از آنی ام که مردم فکر می کنند. شاید من احساساتم را به مردم در فیلم ها نشان ندادم چون سعی کردم آنها را کنترل کنم اما من خیلی راحت تحت تاثیر احساساتم قرار می گیرم.» او همچنین گفت وحشتی را که او از دیدن جنگ جهانی تجربه کرده است هرگز بر پرده سینما تجربه نکرده است.

کریستوفر لی یکی از بلندقامت ترین بازیگران سینما بود. قد بلند، نگاه نافذ و صدای قوی و گرمش، ویژگی
خاصی به او داده بود. همینطور تسلط او به چندین زبان دنیا از جمله آلمانی، اسپانیایی، ایتالیایی و فرانسوی باعث شد که بتواند در فیلم هایی با زبان های مختلف بازی کند. با این حال دوست نداشت او را ستاره سینما بنامند. می گفت: «من هرگز خودم را یک ستاره سینما ندیده ام. برای من ستاره یعنی غول و امروز آن غول ها کجا هستند؟ اسپنسر تریسی ها، گری کوپرها و ارول فلین ها؟ آنها ستارۀ سینما بودند.»

لی با فیلم عاشقانۀ گوتیک «دالان آینه ها» ساخته ترنس یانگ در سال ۱۹۴۷ وارد سینما شد. همان سال نقش کوتاهی در فیلم «هاملت» لارنس الیویه بازی کرد اما نامش در تیتراژ فیلم ذکر نشد. در دهه های چهل و پنجاه او در بیش از سی فیلم اکشن و ماجرایی بازی کرد که اغلب آنها فاقد ارزش سینمایی بودند. در سال ۱۹۵۲ در فیلم «مولن روژ» جان هوستون هم بازی کرد اما نامش در تیتراژ فیلم نیامد.

اما این بازی در نقش کنت دراکولا در فیلم «دراکولا» (۱۹۵۸) ساخته ترنس فیشر بود که نام کریستوفر لی را بر سر زبان ها انداخت. نخستین فیلم کریستوفر لی در ژانر وحشت البته بازی در نقش دراکولا نبود بلکه در نقش هیولای دیگری به نام فرانکشتین بود در فیلم «نفرین فرانکشتین» (۱۹۵۷) که به همراه دوست قدیمی اش، پیتر کوشینگ در آن بازی کرد. لی از بازی در فیلم «عروس های دراکولا» (۱۹۶۰) از محصولات استودیو هَمِر فیلم امتناع کرد اما با فیلم «دراکولا، شاهزاده تاریکی» دوباره در این نقش فرو رفت. او بازی در نقش دراکولا را با فیلم های «دراکولا از گورش برمی خیزد» (۱۹۶۸)- ساخته فردی فرنسیس (چهارمین فیلم از سری فیلم های دراکولای استودیو هَمِر فیلم و سومین فیلم کریستوفر لی در نقش دراکولا)- و «خون دراکولا را آزمایش کنید»( ۱۹۶۹)، و «زخم های دراکولا» (۱۹۷۰) ادامه داد که همه این فیلم ها امروز از نمونه های کلاسیک درخشان ژانر وحشت و استودیوی هَمِر فیلم بریتانیا محسوب می شوند.

کریستوفر لی، جنبه های تاریک و عقده های جنسی دراکولا را به نمایش گذاشت، کاری که بازیگران قبلی نقش دراکولا از جمله بلا لاگوسی هرگز از پسِ آن برنیامدند. او می گوید: «در مورد این نقش همیشه سوء تفاهم وجود داشته است. هیچ کس قبل از من این شخصیت را به طور کامل تصویر نکرده بود. من همه چیزهای باورنکردنی در مورد او را باورپذیر کردم.»

آخرین فیلم مجموعه دراکولا که لی بازی کرد، فیلم «کنت دراکولا و عروس خون آشام» بود که در استودیوی هَمِر فیلم لندن در سال ۱۹۷۳ تولید شد. او علاوه بر نسخه های انگلیسی دراکولا، در نسخه های غیر انگلیسی هم که بر اساس زندگی این خون آشام مشهور سینما ساخته شد ظاهر شد از جمله فیلم نیمه پورنوگرافیکِ اکسپلویتیشن اسپانیایی خِس فرانکو به نام «کنت دراکولا»، فیلم فرانسوی «دراکولا و پسرش» (۱۹۷۶) و نیز فیلم کمدی ترسناک ایتالیایی «عمو یک خون آشام بود» (۱۹۵۹).

اما دراکولا تنها شخصیت ژانر وحشت نبود که کریستوفر لی خود را در آن تثبیت کرد بلکه او همچنین در فیلم های دیگر این ژانر از تولیدات استودیو هَمِر فیلم نیز بازی کرد. فیلم هایی چون «مومیایی» (۱۹۵۹)، «راسپوتین» و «راهب دیوانه» (۱۹۶۶) که هیچ خون آشامی در آنها نبود. لی در چند فیلم ترسناک بریتانیایی دیگر نیز که از تولیدات استودیوی هَمِر نبود بازی کرد از جمله در سری فیلم های «فومانچو» در اواخر دهه شصت، فیلم «من هیولا» (۱۹۷۰) و فیلمی که خود آن را خیلی دوست داشت به نام «مرد حصیری».

در سال ۱۹۸۳ به همراه وینسنت پرایس و پیتر کوشینگ در فیلم کمدی «خانه سایه های بلند» بازی کرد که هجویه ای بر فیلم های ژانر وحشت بریتانیایی بود. کریستوفر لی بعد از مدتی از بازی در فیلم های ترسناک خسته شد و به بازی در فیلم های دیگر از جمله «مرد تپانچه طلایی» از سری فیلم های جیمزباند، فیلم «شرلوک هولمز» و « سه تفنگدار» پرداخت.

در اواخر دهه هفتاد به آمریکا رفت تا بختش را در فیلم های هالیوودی و نقش های متفاوت تر بیازماید. او می گفت دوستانش از جمله بیلی وایلدر به او توصیه کردند که برای فرار از نقش های تیپیکال مثل دراکولا باید از لندن دور شود. او در هالیوود در نقش ها و ژانرهای متنوع بازی کرد که بسیاری از آنها نقش ها و فیلم هایی بی اهمیت بود که او خود هم هیچ وقت مایل نبود آنها را به یاد بیاورد. اولین فیلمش در آمریکا فیلم پرماجرای «هواپیمای ۷۷» ساخته جری جِمِسن بود. او یک دهه در فیلم های آمریکایی از جمله در فیلم های وسترن و چند فیلم پورنوی خفیف بازی کرد.

اما فیلمی که او از بازی در آن بسیار راضی بود فیلم «جناح»( ۱۹۹۸) بود دربارۀ زندگی محمدعلی جناح، بنیانگذار پاکستان مدرن..

لی در فیلم «۱۹۴۱» ساخته اسپلبرگ در نقش یک افسر آلمانی ظاهر شد. او در چند فیلم با تیم برتون هم همکاری کرد از جمله در «سوار بی سر»، «چارلی و کارخانه شکلات سازی»، « آلیس در سرزمین عجایب» و «سایه های تاریک». تیم برتون بعد از مرگش او را چهره ای افسانه ای در ژانر وحشت خواند.

کریستوفر لی به ایران هم سفر کرد و در فیلم «کاروان‌ها» (۱۹۷۸) به کارگردانی جیمز فارگو که در ایران ساخته شده در کنار بهروز وثوقی و آنتونی کویین در نقش صادق خان بازی کرد.

«ارباب حلقه ها» از آخرین فیلم هایی بود که کریستوفر لی در آن در نقش جادوگر خبیثی به نام سارومن ظاهر شد. او همچنین در اپیزود دوم و سوم «جنگ ستارگان» در نقش کنت دوکو (برگرفته از نام کنت دراکولا) بازی کرد. طبق آمار وب سایت آی ام دی بی، کریستوفر لی در ۲۸۱ فیلم بازی کرد.

کریستوفر لی در سال ۲۰۰۹ از سوی ملکه بریتانیا به مقام شوالیه نائل شد. او همچنین در سال ۲۰۱۱ جایزه بفتا را به خاطر یک عمر فعالیت سینمایی اش دریافت کرد.

نظرات 2 + ارسال نظر
سارینا پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 20:20

عالی بود واقعا اطلاعاتتان محشر و کامل بود ممنون

misha یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 00:41

خیلی خیلی عالی و جالب بود.واقعا دستتون درد نکنه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد