بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

اشتباهاتی که زنان در زندگی مشترکشان میکنند.

آیا پیش آمده است که از انجام کاری که مطمئن بودید همسرتان را خوشحال می کند نتیجه عکس گرفته باشید؟ آیا هنگامی که او به هر گونه لطف شما به طرزی منفی پاسخ می  گوید، یکه می  خورید؟

بسیاری از زنان در نحوه ارتباط خود با همسران شان مرتکب اشتباهاتی می  شوند که رابطه آنان را دچار اختلال می  کند. بسیاری از این اشتباهات در نتیجه الگوهای رفتاری است که ما از مادران و مادربزرگ  های خود گرفته ایم. هنگامی که این عادت  ها و روش  ها را در دنیای امروز به کار می  بریم احساس بدی به ما می  دهند و باعث می  شوند همسران مان نیز رفتار بدی با ما داشته باشند. بعضی از این اشتباهات از این گونه اند:

اشتباه اول : زنان در حق مردان مادری کرده و آنان را با بچه ها اشتباه می گیرند

به این جملات توجه کنید : « مواظب باش کیف پولت را فراموش نکنی »، « قبض برق را پرداختی؟ »، « می دانی ماشین بنزین ندارد؟ »، « چند بار باید گفت این حوله  های خیس را روی زمین نینداز » و« اگر با این لباس نازک بیرون بروی حتما سرما می  خوری. » یکی از معمول  ترین و مخرب  ترین عادات ارتباطی زنان با مردان است. ما به گونه ای با آنان رفتار می  کنیم که گویی کودکی بیش نیستند و این  طور فرض می  کنیم که ناتوانند و نمی  توانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند ما زندگی  شان را بگردانیم. البته این پیش  فرض  های ما در بسیاری از مواقع حقیقت دارند، اما موضوعی که در این جا اهمیت دارد این است : هنگامی که با یک مرد مانند پسربچه کوچکی رفتار می  کنید او نیز شما را مایوس نکرده و مانند بچه ای کوچک رفتار خواهد کرد. هنگامی که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد، او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف می  نماید.

این جمله یعنی اینکه زنان بیش از حد در حق مردان مفید واقع می شوند و کارهای را که خودشان می بایست انجام دهند برایشان انجام می دهیم برای مثال :

_ در حق آنها زیاد از حد مفید هستید، مثلا :

دنبال کلید هایش می گردیم، لباس  هایش را پشت سرش جمع می  کنیم و مانند آن.

_ راه انداختن بازی های کلامی با انها جهت بیرون کشیدن اطلاعات :

گرسنه ای؟ چی دوست داری؟ چی کار کردی؟

_ ما چنین فرض می کنیم که مردها کم حافظه و فراموشکارند و اطلاعاتی که می بایست خودشان به خاطر داشته باشند ما باید به آنها گوش زد کنیم :

وقتی رسیدی زنگ بزنی، وقت دکتر امروزت یادت نره! یادت نره بچه ها رو از مدرسه بیاری!

_ آن ها را نکوهش می کنید ، گویی بچه اند :

نمی  بینی هوا سرد است؟ چند بار بگم چراغ ها را قبل از خوابیدن خاموش کن!

_به عهده گرفتن کارهایی که فکر می کنید نمی توانند به درستی انجام دهند :

یک روز با بچه ها فرستادمش که برن لباس بخرن فاجعه بود! دیگه همچین کاری را نمی کنم.

_ اصلاح اشتباهات و امر ونهی کردن به آنها :

اگر جای تو بودم از سمت چپ رانندگی می کردم! اگر جای تو بودم از رضا به خاطر کاری که انجام دادم معذرت خواهی می کردم.

اما چرا ؟؟؟

ما زن  ها برای مادری کردن آموزش دیده ایم و برای آن نیز پاداش می  گیریم. وقتی بچه بودید یگانه الگوی تان مادرتان بود. همواره شاهد بودید که او چگونه از خواهر و برادرتان حمایت می  کرد. شما نیز آموختید حمایت  گر، مهربان و فداکار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی کنید. هم چنین شاهد بودید چگونه مادرتان در حق پدرتان مادری می کرده است، در نتیجه شما نیز چنین آموختید. پس وقتی بزرگ شدید و ازدواج کردید عینا همین کار را با همسرتان انجام دادید. ما به این دلیل در حق مردان زندگی مان مادری می کنیم که آن ها را به خود وابسته سازیم. وقتی تلاش می  کنیم کلیه نیازهای شوهر خود را برآورده سازیم او را شدیدا به خود وابسته می  کنیم. مردان نیز عادت دارند که در حق شان مادری شود، مردها در کودکی همواره شاهد بوده اند که مادرشان از آن ها مراقبت کرده است، بنابراین برای شان عادی است به همسر خود اجازه دهند این نقش را ادامه دهد.

اما چرا بعد از مدتی با وجود تمام این فداکاری هایتان ، باز هم روابطتان خراب می شود؟؟

_علی رغم اینکه در ابتدا این روابط جوانب مثبتی دارد اما بعد از گذشت زمان همسرتان از شما منزجر شده و علیه  شما طغیان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کار خود ادامه دهید، اما یک روز شورش خواهد کرد چون الان او همانند یک پسر بچه ای است که همیشه آرزوی این را دارد که خانه، هم چنین مادر خود را ترک گفته و مستقل زندگی کند و با برقراری رابطه ای جدید آنها مادرشان (همسرانشان) را با یک معشوقه معاوضه می کنند.

_ با همسرتان طوری رفتار می  کنید که گویی او بی  لیاقت است، و لذا او نیز احساس بی  لیاقتی کرده و در نتیجه اعتماد به نفسش پایین خواهد آمد و باعث به وجود آمدن یک چرخه ی معیوب در زندگی می شود. وقتی یک مرد احساس خوبی نسبت به خودش ندارد شما را نیز کمتر دوست خواهد داشت.

راه حل :

_ از انجام دادن کار هایی که همسرتان خودش می تواند انجام دهد پرهیز کنید: اجازه دهید خودش دنبال کلیدش بگردد. ولی هیچ گاه جواب سرد کننده ای به او ندهید مثلا به او نگویید خودت برو بگرد من که مادرت نیستم، حتی توصیه نمی  کنم که در حق همسرتان مهربان و حمایت  گر نباشید، بلکه هدف این است که کمتر مانند یک مادر با او رفتار کنید.

_ با همسرتان مانند شخصی لایق، دانا و قابل اعتماد رفتار کنید. به جای او فکر نکنید و تقویمش نباشید. یک بار که وقت دکترش را فراموش کرد دفعه ی بعدی آن را به خاطر می سپارد.

_ مسئولیت ها را به او واگذار کنید و اگر از انجام آنها برنیامد سعی نکنید مسولیت ها را از او سلب نمایید. به او اجازه دهید اشتباه کند و عواقب آن را نیز بپذیرد، زیرا تنها از این راه می  تواند بیاموزد کارها را به درستی انجام دهد.

_ از رفتارهای مادرانه خود لیستی تهیه کنید، چند هفته مراقب اعمال و رفتارتان باشید. اولین قدم در تغییر رفتارهای خود آگاه شدن از آن ها است.

 

 

اشتباه دوم : زنان، خود و ارزش هایشان را زیر پا گذاشته و در مقایسه با مردان، خود را در مرتبه دوم قرار می دهند!

تصور کنید بر سر میز شام یک تکه از ماهی های بزرگتر آن یکی است آن را به کی می دهید؟ چرا به همسرتان؟ و خودتان را در رتبه دوم قرار می دهید.

_ ما علاقه، عادت ها و فعالیت های خود را بخاطر همسرمان کنار می گذاریم چون این علایق خوشایند او نیست ؛ مردانی که از درون احساس ناامنی زیادی دارند، شما را از سیستم های حمایتیتان جدا کنند. زیرا آنها نیاز دارند که احساس کنند همسرشان در کنترل کامل آنها باشد. اما اگر کسی دیگر این کار را با خودشان انجام دهد و آنها در کنترل خود بگیرد شکوه سر می دهند و اینکه زن در کنترل مرد باشد دو اثر سوء دارد:

- بیش از حد به مرد خود وابسته می شوید چون جز او کسی را ندارید.

- شما منزوی و گوشه گیر شده و قادر به برقراری ارتباط با دیگران نخواهید بود.

_ از لحاظ احساسی بوقلمون  صفت شده و برای اینکه مردتان را راضی کنید به هر شکلی که او می خواهد در می آیید: یکی از معمول ترین راه هایی که ارزش خود را زیر پا گذاشته و خود را در درجه ی دوم اهمیت قرار داده و همه چیز خود را حتی قیافه، رفتار و عقایدشان را تغییر داده تا به شکل زن ایده ال او در آیند. خود را در معرض جراحی های خطرناک قرار داده فقط بخاطر اینکه همسرشان او را با قیافه دیگر و یا هیکل دیگر بیشتر دوست بدارد و می پسندد.

_ برای اینکه رویاهای مرد مورد علاقه تان را تحقق ببخشیم، رویا هایمان را به کلی فراموش می کنیم. زنی که از کار خود استعفا می دهد تا به شغل همسر خود برسد و به او کمک کند و بعد از سه سال که آنها قطع رابطه می کنند خود را بیکار و نیازمند می بیند.

چرا زنان در روابط خود را فدای دیگران می کنند؟

زنان به دلایل زیادی این کار را انجام می دهند چون هزاران سال است که به زنان آموزش داده اند که خود را فدای شوهرانشان کنند. (علایق، استعداد، و شغل هایشان را و ....) چون مادران و مادر بزرگانمان خود را این گونه دیده اند . به عوض آن که تلاش کنیم رویا های خودمان را تحقق ببخشیم فدا کردن انها در راه مردانمان را نوعی ایثار و قربانی می دانیم. خیلی ساده است که بگوییم:

می توانم درسم را تمام کنم و یک مهندس شوم، اما دوست داشتم حمایت بیشتری از همسرم که در رشته عمران تحصیل می کرد، بکنم، بنا براین تصمیم گرفتم از حق خودم بگذرم. وقتی شخصیت خودتان را برای این که بیشتر دوست داشته شوید زیرا پا می گذارید نتیجه این خواهد شد که خودتان را کمتر دوست داشته باشید.

راه حل: چگونه از فدا کردن رویاها در روابطمان پرهیز کنیم

_ از تمامی رویا ها و خواسته های گذشته تان که بخاطر عشق شوهرتان زیر پا گذاشته اید لیستی تهیه کنید (درسته که سخته اما این کار را انجام دهید) تا در اینده دیگر مرتکب چنین کاری نشوید.

_رویاهایتان را تعقیب کنید و شخصیت خود را تمام و کمال بخاطر بسپارید و به خاطر شخصی به هر رنگی در نیاید به امید اینکه مردی را بیابید که بتواند شما را اغنا کند. هر چه زنی کامل تر باشید احتمال اینکه مستاصل شوید کمتر است و ارزش هایتان را کمتر زیر پا می گذارید. 


داشتن همسر دوم  درست یاغلط؟

در شرایط امروزی جامعه ما تصمیم به ازدواج با زنی که به تنهایی سرپرستی کودک یا کودکانی را بر عهده دارد چیز عجیبی نیست. هر چند این قضیه هنوز هم برای تعدادی از مردان ( حتی آنهایی که خودشان تجربه یک شکست در زندگی زناشویی را داشته و حتی صاحب فرزند هم هستند ) دشوار است و در مورد پذیرش آن با مشکلات و چالشهای جدی مواجهند اما حقیقت امر این است که متاسفانه با سیر صعودی تعداد طلاقها در جامعه، مسلما تعداد زنان یا مردانی که به تنهایی مشغول بزرگ کردن فرزندشان هستند رو به افزایش است.

تقریبا 75 درصد والدینی که طلاق می گیرند دوباره ازدواج می کنند و این یعنی برخی از کودکان جامعه ما بخشی از زندگی شان را با پدر خوانده و یا مادر خوانده سپری می کنند که البته در این یاداشت بیشتر سعی داریم در مورد ناپدری ها صحبت کنیم.

لازم است مطمئن شوید که در زندگی با این زن، هنگامی که او مجبور است علی رغم قولی که به شما داده، به فرزندش رسیدگی کند و یا یک موقعیت غیر مترقبه به وجود می آید او را ملامت و سرزنش نمی کنید.

غالب کودکان بعد از طلاق والدین با یک مرحله سازگاری جدید یعنی زندگی تک والدی باید سازش پیدا کنند و این در حالی است که ازدواج مادر نیز دوباره یک سازش جدید را در زندگی فرزند ایجاد می نماید.

با وجود داستانهایی که در مورد ظالم بودن ناپدری ها خوانده یا شنیده ایم ولی تحقیقات نشان داده که این چنین نیست. برای پسرها غالبا وجود ناپدری مفید است. پسر بچه هایی که بین شش تا یازده سال با ناپدری زندگی کرده اند در مقایسه با آنهایی که تنها با مادرشان زندگی کرده اند رفتار بالغانه تری داشته و سازگار تر هستند و از لحاظ اجتماعی کفایت بیشتری دارند.

علاوه براین ناپدری ها می توانند با کفایت باشند و در ضمن زنانی که مجددا ازدواج می کنند خیلی شادتر از زنانی هستند که تنها و بدون همسر مانده اند و احساس ایمنی بیشتر کرده و از لحاظ مالی هم مشکلات کمتری دارند. لذا با این اوصاف برنامه ریزی برای ازدواجی مجدد ( بعد از طلاق ) که همراه با بررسی و شناخت کافی باشد می تواند سطح کیفی زندگی مردان و زنانی که زندگی اول شان را از دست داده اند و حتی در سلامت روان فرزندان طلاق، موثر واقع شود.

در ادامه توصیه هایی به مردانی ارایه می شود که قصد ازدواج با زنی را دارند که صاحب فرزند یا فرزندانی هست :

1 - ارتباط و رابطه تان را بشناسید و کشف کنید

اگر واقعا خواهان ازدواج با زنی هستید که صاحب فرزند یا فرزندانی است، ارتباط  تان را با او خوب شناسایی و کشف کنید لذا این زمان بهترین وقت برای ملاقات فرزند یا فرزندان آن زن خواهد بود. این اولین قدم در شناخت بهتر آن زن و شناخت چگونگی آغاز اعتماد بین شما دو نفر است. باید بتوانید به این واقعیت که او یک مادر است توجه کنید و کمی در این باره احساس نگرانی کنید.

2 - پذیرفتن نیازهای بچه ها

شما باید به تدریج درک کنید و بپذیرید که نیازهای کودکان و فرزندان در هر مرحله ای در اولویت هستند. به عنوان یک مرد، بایستی به این درک برسید که برای یک زن فرزندان وی بسیار مهم بوده و احتمالا در اولویت اول هستند و آنها مهمترین بخش زندگی او هستند. شما باید در زندگی با این زن، آمادگی هرگونه بهم  خوردن برنامه ریزی ها در لحظه آخر باشید زیرا او به عنوان یک مادر الزامات و تعهدات دیگری هم دارد و بهترین کار منعطف بودن و درک کردن او در زمان وقوع این حوادث است. لازم است مطمئن شوید که در زندگی با این زن، هنگامی که او مجبور است علی رغم قولی که به شما داده، به فرزندش رسیدگی کند و یا یک موقعیت غیر مترقبه به وجود می آید او را ملامت و سرزنش نمی کنید. لازم است مطمئن شوید که به او شانس توضیح دادن را می دهید و بقیه جر و بحث ها را به آینده موکول می کنید.

3 - ملاقات کردن بچه ها

وقتی که زمان مناسب برای دیدن فرزند یا فرزندان او فرا رسید باید اینکار را بر اساس برنامه ریزی و اجازه او انجام دهید. لازم است یک لحظه خود را جای این بچه بگذارید چرا که ممکن است به  دلیل جدایی والدین خود اوقات بدی را سپری کرده باشد. از طرفی معمولا مشاهده حضور مردی جدید در زندگی مادرش که قرار است نقش پدر را برای وی هم ایفا کند، بسیار سخت است. لازم است صبور و فهمیده باشید. سعی کنید بدون تحت فشار گذاشتن او با او رفیق شوید. شما باید قادر باشید آنها را به هر شکلی که هستند و یا هر طوری که احساس می  کنند بپذیرید. به او زمان بدهید خواهید دید که کارها خودش درست خواهد شد.

4 - هرگز زیاده خواه نباشید

نباید انتظار داشته باشید که درست در ابتدای آشنایی، توسط بچه ها یا اقوام و خانواده این زن مورد استقبال و خودش آمدگویی قرار بگیرید. شما باید صبور باشید و قدرت درک و فهم آنچه که در حال وقوع است را داشته باشید. بهترین کار در این لحظات، داشتن یک روش خوب برای درک کردن هرکسی است ( داشتن حس همدلی ).

شما نمی توانید کسی را مجبور کنید که شما را دوست داشته باشد و هرگز و در هیچ شرایطی از روی خودخواهی و تکبر کاری نکنید.

5 - داشتن حس مشترک

فکر کنید که اگر شما در چنین شرایطی قرار داشتید چه احساسی می کردید؟ اطمینان حاصل کنید که به تمام افراد زمان و مکان مناسب داده شده است. هرگز زنی را مجبور نکنید که در زندگی با شما میان شما و فرزندش یکی را انتخاب کند چون در نهایت و به مرور زمان این شما هستید که شکست می خورید و رابطه صمیمانه با همسرتان را از دست می دهید. در واقع شما باید این اطمینان را از خود داشته باشید که، می توانید نقش یک حامی را برای این زن و فرزندش ایفا کنید. او حتما به خاطر اینکه شما حامی او بوده اید و شرایط او و فرزندش را درک کرده اید از شما قدردانی و تشکر خواهد کرد. ایفای یک نقش حمایتگر برای این زن و فرزند، مسلما باعث ایجاد حس صمیمت و خوشبختی بیشتر در زندگی زناشویی شما می گردد.

 


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد