بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

علت طلاق بعد از یک عمر زندگی! دلیل اصلی زندگی بعد از طلاق عاطفی

علت طلاق بعد از یک عمر زندگی!

 

 

طلاق وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و بین زن و شوهر ناسازگاری و تنش به وجود می‌آید. در این میان طلا‌ق‌هایی دیده می‌شوند که زود هنگام نیستند و بعد از سال‌ها زندگی زناشویی مشترک اتفاق می‌افتند. ازدواج‌‌های ناآگاهانه با نارسایی‌هایی همراهند و گاهی طرفین مجبورند مدت طولانی در این رابطه بمانند...
پیوندهایی که بعد از یک عمر زندگی از هم می‌پاشند یکباره و غیر منتظره نیستند و ریشه در گذشته دارند. در ارزیابی‌های انجام شده که مشکلات این همسران را می‌توان به 5 گروه زیر تقسیم کرد.


1 - ازدواج بدون شناخت :
بعضی ازدواج‌ها فقط با فشار دوستان، خانواده و حتی عقایدی که فرد به خودش تحمیل می‌کند شکل می‌گیرند. برخی ازدواج‌ها صرفا بر اساس معیارهایی از قبیل چهره، ثروت، پرکردن خلاء عاطفی، عدم اعتماد به نفس و عطش جنسی انجام می شوند و در حقیقت زوج‌های جوان در مرحله آشنایی پیش از ازدواج به دور از تفکر منطقی و با احساسات زودگذر تصمیم می‌گیرند و وارد زندگی مشترک می‌شوند و بعد از فروکش کردن هیجان‌ها متوجه اشتباه خود می‌شوند. طبیعی است که این پیوندها پایدار نیستند و به تدریج رنگ می‌بازند.

2 - مشکلات شخصیتی :

گاهی یکی از طرفین دچار ناهنجاری‌های شخصیتی است و با آغاز زندگی زناشویی عیب‌ها و نقص‌ها پشت‌سر هم آشکار می‌شوند. معایبی مثل خسیس بودن، شلختگی و انجام‌ ندادن وظایف زندگی به مرور ناسازگاری بین مرد و زن را پدید می‌آورد. نیازها برآورده نمی‌شود و نوعی عدم‌ تحمل به‌وجود می‌آید. البته دیده می‌شود که زنان در بیشتر موارد انعطاف‌پذیری بیشتری دارند و با صبر و بردباری تلاش می‌کنند تا وضعیتشان را بهبود بخشند.

3 - نداشتن مهارت همسرداری :
ازدواج یک مهارت است و جوانان از مهارت کافی برخوردار نیستند. انتظار چندانی هم نمی‌توان داشت ولی این یک واقعیت است. آغاز زندگی بدون آموزش و مهارت مشکلات زیادی سرراه آنها می‌گذارد و برای کسب مهارت در زندگی مشترک نیز فرصت زیادی ندارند. داشتن مهارت و آموزش‌های صحیح قبل از ازدواج ضروری است و کمک می‌کند که زوجین در زندگی زناشویی هزینه عاطفی و اجتماعی کمتری بپردازند.

4 - انعطاف‌ناپذیری :
زنان و مردان خصوصیات رفتاری و شخصیتی خود را که سا‌ل‌ها با آن زندگی کرده‌اند، وارد زندگی مشترک می‌کنند. یادگیری‌ مهارت‌های ارتباطی با همسر اجتناب‌ناپذیر است. اینکه « من از اول همین بودم و همین‌گونه بزرگ شدم » مانند حکم صادر کردن و یک قانون است. اگر زن‌ و شوهر حاضر به تغییر و تحول و گذشت و ایثار در مقابل هم نباشند ادامه زندگی با تعارض همراه می‌شود.

5 - نا آشنایی با نقش‌های‌ اجتماعی :
گاهی آموخته‌ها و آموزش‌های دوران کودکی تصوراتی غلط در افراد ایجاد می‌کند. یکی از بینش‌های غلط نسبت به وظایف مرد و زن این است که بعضی‌ها زن را موجودی می‌دانند که باید فرزند به دنیا بیاورد و غذا بپزد و مرد نیز مانند قبایل اولیه بیرون از خانه شکار و آذوقه تهیه کند اما حضور اجتماعی زنان در جامعه این باور غلط را از مردان می‌گیرد. امروزه زنان تحصیل می‌کنند، شغل‌های کلیدی دارند و پابه‌پای مردان برای زندگی تلاش می‌کنند. در صورتی که نسبت به این افکار غلط از جانب مرد اصرار ورزیده شود تنش ایجاد می‌شود و ادامه زندگی در معرض خطر قرار می‌گیرد.

 

 

 

10 اشتباه زوج های جوان



بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج می‌شوند که نمی‌دانند درگیر چه مسایلی شده‌اند. شما متاهل شده‌اید.

1 - فکر نکردن به فردای ازدواج :
بعضی وقت ها آنقدر سرگرم جشن ازدواج می‌شوید که نمی‌دانید چیزهای مهم تری را رها کرده اید. چیزهایی مثل توجه کردن به همدیگر، تلاش برای شناخت بیشتر یکدیگر، پایه گذاری روابط خانوادگی، تنظیم مالی زندگی و...

2 - تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر :
بارها گفته ایم که نباید پا به ازدواجی بگذارید که هدفتان از آن، تغییر دادن اخلاق، عقاید یا روابط خانوادگی همسرتان باشد. طرف مقابل را همین طور که هست بپذیرید. آیا شما حاضرید به خاطر سلیقه طرف مقابل خود را عوض کنید؟ پس این حق را برای او هم قائل شوید.

3 - رابطه بد با خانواده همسر :
اگر تا این لحظه به رابطه شما لطمه وارد شده، دست به هر کاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید که صلح را برقرار می‌کند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها کسی که آزرده خاطر می‌شود، همسرتان است که احساس می‌کند بین شما گیر افتاده است.

4 - مشاجره به‌ جای گفتگو :
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ کشیدن در حل مشکل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان کمکی نمی‌کند. گفتگوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را کنترل کنید، زندگی تان را به مخاطره می‌اندازید. پس هر کاری را که شامل این موارد است از استراحت در میانه بحث تا طلب کمک به وسیله روش‌های درمانی انجام دهید.

5 - کوتاه بودن افق دید :
هیچ‌کس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل کنترل مسایل مالی، راه‌های ممکن در صورت بچه‌دار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای مثل مرگ، بحث کند. با این حال اکنون که متاهل شده‌اید، چاره‌ای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت کنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نادیده نگیرید. زندگی، تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست. درخود توانایی پذیرش مشکلات بزرگ‌تر را داشته باشید.

6 - دعواهای بیهوده :
هر فرد متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث می‌کند اما سعی کنید بحث‌های خود را برای مسایل مهم‌تری نگه دارید. این دلخوری‌ها را به حال خود بگذارید.

7 - حسادت :
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می‌شود که تصور می‌کند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این برای رابطه سم است.

8 - زندگی کردن مانند مجردها :
الان زمان آن رسیده که بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشکال نداشت که شما مجرد بودید و هیچ کس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یک فرد متاهل، انجام بعضی کارها شایسته نیست. شما می‌دانید درست و غلط چیست. پس کار درست را انجام دهید.

9 - غرور در زندگی مشترک :
زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار می‌کند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترک‌شان انجام نمی‏دهد. او اجازه می‌دهد غرور و روش‌های حل مشکلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا کند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایم‌تر باشید و راهی پیدا کنید که مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.

10 - با هم نبودن :
باید مانند یک گل از زندگی مشترک خود مراقبت کنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد کرد. بنابراین، باید برنامه‌ریزی کنید تا مدت زمان بیشتری را در کنار همسر خود باشید.


 ند. این

6 دلیل اصلی زندگی بعد از طلاق عاطفی !!!!

 

 

 


1 - ترس از نگاه دیگران
یکی از علت‌های مهمی که در جامعه ما باعث می‌شود طلاق بعد از چند سال زندگی رخ ‌دهد ترس از نگاه دیگران است.

سوال‌هایی که برای زن ‌و مرد پیش می‌آید این است: « خانواده‌ام چه می‌گوید ؟ دیگران چه می‌گویند ؟ این انتخاب من بود و هیچ‌کس در آن دخالتی نداشته و باید تحمل کنم. » گاهی هم والدین راه را برای برگشت فرزندان می‌بندند و آنقدر در زندگی می‌مانند تا اینکه کاملا به پایان خط برسند.

2 - امکانات مالی
این موضوع در خانم‌هایی که استقلال مالی ندارند و از جانب خانواده تحت‌حمایت قرار نمی‌گیرند بیشتر دیده می‌شود. بعضی از آنها نمی‌توانند از همسرشان جدا شوند چون جایی برای ماندن ندارند و در بعضی مردان هم مهریه‌های بالا دلیل ماندگاری در زندگی زناشویی است.

3 - آستانه تحمل
انسان‌ها آستانه مقاومت متفاوتی دارند. ممکن است زن و مردی با 500 مشاجره و زن و مردی دیگر با 5 هزار مشاجره به بن‌بست برسند. تکرار مشکل‌های رفتاری و تنش و فشارهای روانی به طور مداوم از آستانه مقاومت آنها می‌کاهد و به تدریج به مرحله‌ای می‌رسند که احساس فرسودگی و اطمینان حاصل می‌کنند که ادامه زندگی محال است.

4 - نقش‌های اجتماعی
بعضی افراد تحصیل‌ کرده، مذهبی و سیاسی با سمت‌های مهم و مشکل‌های زناشویی غیرقابل حل ترجیح می‌دهند طلاق زیر یک سقف را تجربه کنند.

مثلا یک استاد دانشگاه رشته روان‌شناسی که به مردم در مشکلاتشان کمک می‌کند از تفاوت‌های خود و همسرش چشم‌‌پوشی می‌کند و با مدارا زندگی را ادامه می‌دهد زیرا با طلاق جایگاهش در میان عموم و جامعه تزلزل می‌یابد. این گروه از افراد سعی می‌کنند شیوه سازگاری را در پیش گیرند.

5 - وجود فرزند
کم نیستند والدینی که ایثار می‌کنند تا فرزندان بزرگ شوند و به اصطلاح از آب و گل درآیند یا برای ادامه زندگی به توصیه دوستان و آشنایان فرزند دیگری می‌آورند. تولد فرزند در این روابط ازهم پاشیده مشکل‌ها را بسیار پیچیده‌تر خواهد کرد. بزرگ‌ شدن فرزندان یا تولد فرزندی دیگر شرط ماندگاری نیست.

چه باید کرد؟
برای سازگاری باید زوجین را وادار کرد تا مشکل را ریشه‌یابی و حل کنند و به طرف تفاهم عاقلانه پیش‌ روند؛ یعنی هر دو طرف بخواهند تغییر کنند و سطح انتظارات را پایین بیاورند و از مشاور کمک بخواهند و اگر همه قدم‌ها برداشته شد ولی یکی از طرفین همچنان نتوانست خود را با شرایط وفق دهد، طلاق اجتنابناپذیر است.

 

 

واسطه ها در ازدواج ، درست یا نادرست ؟

 



گروه کثیری از جوانان هستند که از نظر اجتماعی و اقتصادی آمادگی لازم برای ازدواج و تشکیل خانواده را دارند، اما به دلیل آن که همسر دلخواه خود را در میان نزدیکان، دوستان، اقوام، همکاران و... پیدا نکرده‌اند، ازدواجشان به تاخیر افتاده است. اینجاست که اسلام برای کسانی که در امر ازدواج پیشقدم شوند و نقش واسطه یا معرف را داشته باشند، پاداش بزرگ و مزد قابل توجهی در نظر گرفته است، اما نکته قابل توجه آن که اگر چه وساطت در امر ازدواج مزد و ثواب بسیار دارد، اما باید گفت کار پرمسوولیت و سنگینی است و پختگی و کارآزمودگی زیادی لازم دارد و به اصطلاح باید غذایی پخت که قابل خوردن باشد.

متاسفانه این روزها بسیار دیده می‌شود که برخی افراد از روی ناآگاهی، بی‌خبری یا سوءنیت بدون آن که از وضع اخلاقی یک پسر یا دختر یا از مصالح زندگی اجتماعی دو خانواده اطلاع کافی داشته باشند دست به معرفی ناقصی می‌زنند که هیچ گونه تناسب اخلاقی، اقتصادی و مذهبی در آن وجود ندارد. در نتیجه یک پسر و یک دختر و دو خانواده بی‌گناه را بدبخت می‌کن

ازدواج نامناسب که در اثر اعتماد به یک معرف ناآگاه به وجود 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد