بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

رابطه بین دختر و پسر،درست یا نادرست؟

  رابطه بین دختر و پسر،درست یا نادرست؟


 

اگر کسی به شما بگوید کلاً رابطه بین دو جنس ممنوع است نه تنها مسلمان نیست بلکه به عقلش هم شک کنید!!! در دین مبین اسلام ، که برای همه شئون بشر برنامه جامع دارد برای روابط بین دو جنس بشر نیز حساسیت به خرج داده شده است و برای آن ضوابطی تعیین شده از جمله:

شناخت واقعیت های جنس مخالف: اول باید بدانیم که او نیز انسانی چون ماست که دارای ویژگیهای مثبت و منفی ، توانایی و ضعف و خصوصیات اخلاقی مثبت و منفی است. نباید ناراحتی ما از اعضای خانواده منجر به تصوری ایده آل و غیرواقعی از جنس مخالف شود.

شاهزاده ی رؤیایی! : خیالبافی افراطی درباره جنس مخالف به واقع بینی شما لطمه می زند. حواستان باشد آنقدر درباره اش رویاپردازی نکنید که کم کم خودتان هم خیالات خودتان را واقعیت بپندارید!

ترس؟هیجان؟خصومت؟ هیچکدام!! باور کنید جنس مخالف شما نه دیوه نه فرشته! نه به آن شوری که تمام افراد غیر همجنس تان را وحشی و سوء استفاده گر بدانید نه به این بی نمکی که یکطرفه و در ذهنتان او را فرشته و عالیترین انسان بدانید.

کنترل خونسردی و صلابت شخصیت در مقابل او: تو یک انسانی و محترم، او نیز یک انسان است و دارای ارزش و احترام. پس وقتی با هم روبرو می شوید مثل دو انسان محترم ارزشمند رفتار کنید بدون اینکه هیجان زده شوی و دستپاچه از اینکه با جنس مخالفت روبرو شدی ، یا از آن طرف خیلی خودت را دست بالا بگیری که انگار فقط خودت محترمی!

دینت کجای این روابطه؟ حدود شرعی که درباره محرم و نامحرم در اسلام وارد شده است برخلاف نظر بعضیها، به حفظ احترام متقابل کمک می کند. می پرسید چگونه؟ وقتی شما بر اساس الگوی دینت ، چارچوب رفتاری را تعیین می کنی درواقع به طرف مقابلت می گویی من با تو مثل یک انسان رفتار می کنم و روابط ما نیز انسانی است نه بر اساس شهوت و جنسیت. خود شما می پسندید که به چشم یک انسان نگریسته شوید یا یک شئ جنسی؟

آشنایی و شناخت قبل از ازدواج، هم ازنظر عقل و هم از نظر شرع مقدس اسلام نه تنها جایز بلکه بسیار لازم است. اما این شناخت باید تحت نظر خانواده و بر اساس موازین اسلام باشد

روابط پنهان؟ اگر قصد، ازدواج است چرا نباید خانواده ها در جریان قرار گیرند؟ فقط یک درصد احتمال بدهید که این آشنایی منجر به ازدواج نشود آنگاه تکلیف نامه ها، عکس ها و .... چه می شود؟ یا از کجا مطمئنید که شما اولین و آخرین نفر در زندگی این فردی هستید که با شما روابط پنهانی دارد؟ از کجا از روابط پنهانی او با دیگران – چه قبلاً چه در آینده و چه حتی همزمان با خودتان – خبر دارید؟

روابط صمیمانه قبل از عقد؛ نظر شما چیست؟ آشنایی و شناخت قبل از ازدواج، هم ازنظر عقل و هم از نظر شرع مقدس اسلام نه تنها جایز بلکه بسیار لازم است. اما این شناخت باید تحت نظر خانواده و بر اساس موازین اسلام باشد. و آنگاه پس از انتخاب بر اساس شناخت است که مهر و صمیمیت بین زوجین پس از عقد روز به روز بیشتر می شود وگرنه صمیمیتی که از شناخت متقابل سرچشمه نگرفته باشد ، بیشتر احساس و شوری ناشی از غلیان شهوت است که زود هم به سردی می گراید.
از همین رو پیامبر اکرم(ص) ارتباط زن و مرد نامحرم را نهی کردند و فرمودند: «هر مرد ی که با زن نامحرمی دست دهد ، دچار غضب الهی شود و هر کس با زن نامحرمی همراه شود و در جای خلوتی قرار گیرد ، در زنجیری از آتش قرار خواهد گرفت»

نداشتن روابط سبک، خودنمایی، و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف: در روانشناسی، اینگونه رفتارها نشانه عدم رشد کافی شخصیت در انسان است. انسانی که به لحاظ شخصیتی به سطوح بالاتر دسترسی پیدا می کند، بر اساس اصول و ضوابط عقلانی و انسانی عمل می کند نه برای جلب توجه دیگران.

نتیجه گیری:
خانواده از ازدواج زن و مرد به وجود می آید . و به دنبال این ارتباط است که بقای نسل حاصل می شود. اما اگر این روابط شکل و قانون مناسبی نداشته باشد صرفاً بستری برای ارضای شهوت می باشد و آرامش و انسجام خانواده را متزلزل می کند. لذا در این مقاله سعی شد به بررسی برخی راه های ارتباط مناسب پرداخته شود.

آیا در زندگی زناشویی می توانید رفتارهای همسرتان را تغییر دهید ؟

 


آیا در زندگی زناشویی می توانید رفتارهای همسرتان را تغییر دهید ؟
این ایده از کجا نشات می گیرد ؟ چرا هنگامی که ازدواج کرده ایم یا در شرف ازدواج هستیم می خواهیم دیگری را تغییر دهیم ؟این سوالی است که اکثر زوجین با آن مواجه هستند.چه باید کرد ؟ آیا راهکاری وجود دارد ؟
آیا می توانم همسرم را تغییر دهم ؟ این سوالی است که اکثر زوجین با آن مواجه هستند
چه باید کرد ؟ آیا راهکاری وجود دارد ؟

"من همسرم را دوست دارم و آنقدر به او عشق می ورزم که تغییر کند "
این جمله به کرات از زوجین شنیده می شود ، با وجود عشق ، رفتار خوبی که دارم سعی می کنم به او نشان دهم که قابلیت تغییر و بهتر شدن را دارد .
هنگامی که زوجین به دیگری ابراز می کنند که می تواند تغییر کند ، همسر سریعا جبهه می گیرد و می گوید :
تو مرا با وجود همین اخلاقی که داشتم ، دیده بودی! پس چطور مرا پسندیدی ؟ من همینم که هستم و مایل به تغییر نیستم.
روان شناسان معتقد هستند : همه انسان ها مایل به تغییر و پیشرفت هستند ، اما تغییری که از طرف یک شخص دیگر بخواهد بر روی شما انجام شود موضوعی است که سریعا جبهه گرفته می شود زیرا کسی مایل به تغییر نیست به ندرت دیده می شود حتی به دلیل عشق، دوست داشتن رفتاری در شخصی تغییر پیدا کند .
انسان ها دارای دو چهره هستند : چهره ای که توسط ضمیر خود آگاه شما دیده می شود و چهره ای که با ضمیر ناخودآگاه شما پیش می رود . این دو چهره کاملا متفاوت هستند ، ضمیر خودآگاه شما کاملا در اختیار شماست و می تواند احساسات شما را بپوشاند ولی ضمیر ناخوداگاه کمی از کنترل شما خارج است برای مثال : شخصی را در نظر بگیرید که در یک جلسه حضور دارد اما از این جلسه خسته شده است و در دلش با خود می گوید ای کاش می شد از این جلسه بیرون بروم ولی به دلایلی از این کار ممانعت می کند .
ضمیر خود آگاه این شخص مانع از خروجش از جلسه می شود در عین اینکه ضمیر ناخودآگاه خود را با چهره دیگری نشان می دهد فرد مدام خمیازه می کشد ، پای خود را به صورت ناخودآگاه تکان می دهید و .... امیدوارم با این مثال ساده متوجه تفاوت بین ضمیر خود آگاه و ناخودآگاه شده باشید .
در مورد ازدواج نیز به همین سبک است ولی با کمی تفاوت دخترها همیشه در رویای یک شاهزاده سوار بر اسب سفید هستند ، اما این شاهزاده هیچ گاه نمی رسد . به جای آن ، شخصی که از لحاظ روحیات و خلقیات شبیه پدرشان است ، سر راهشان قرار می گیرد .

تحقیقات کریستوف فوره ( روان شناس فرانسوی ) نشان می دهد : " به ندرت می توان پس سعی نکنید همسرتان را تغییر دهید زیرا به جای اینکه فاصله را از بین ببرید ، فاصله ای بس ژرف بین شما و همسرتان به وجود می آید ، به دلیل اینکه با کوچکترین کاری که همسرتان انجام می دهد ، برای مثال شما به او می گوید : " تو هم که رفتارت را تغییر نمی دهی ". جمله شما او را از اعتماد به نفس تهی می کند و اجازه نمی دهد که همسرتان با شما رفتار خوبی را داشته باشد و این باور را به همسر شما القا می کند که می خواهید تصویری که خودتان از او دوست دارید بسازید.

اما راه حل چیست ؟

شما باید به قدری با همسرتان خوب رفتار کنید و صحبت کنید که او با مشاهده این رفتار شما تمایل به تغییر را در خود ببیند تا بتواند محبت های شما را جبران کند.
دکتر کریستوف فوره نمونه های از مراجعانش را توضیح می دهد :
مردی37 ساله از زندگیش می گوید :
من و همسرم دو سال است که ازدواج کرده ایم ولی دارای تفاوت های زیادی هستیم ، من مردی با محبت و حساس ولی همسرم زنی خشک و درون گراست .
من در ستاره ها سیر می کنم و او روی زمین . در ابتدا و شروع زندگیمان ، این موضوع برایم چندان اهمیت نداشت اما به مرور زمان کوچکترین مساله ای برایم یادآور این رفتار همسرم بود و مرا به شدت آزار می داد .
با خودم فکر کردم می توانم او را تغییر دهم از همسرم سارا بارها و بارها خواستم تغییری در رفتارش ایجاد کند اما او مسرانه به رفتارش ادامه می داد و حتی بدتر از سابق عمل می کرد . یک روز ، همسرم به من پیشنهاد دادم که به دور از هرگونه تشویش و دعوا صحبت کنیم. هر دو روبروی هم نشستیم و مشغول صحبت کردن شدیم.
همسرم از من پرسید :تو همیشه خواسته ات این است که من تغییر کنم ، درست است ؟من که بسیار خوشحال شده بودم گفتم بله
سارا گفت :بعد از موافقت من زندگیمان خوب می شود ؟
من پاسخ دادم :بله حتما.
سارا گفت :یک بررسی بین رفتارهای من و تو انجام می دهیم که رفتار کدامیک از ما بهتر است و بررسی شروع شد.
همسرم گفت : من به علت خشک بودن و رفتار جدی که دارم بچه ها از من حساب می برند ، تکالیفشان را انجام می دهند ، به دلیل رفتاری که داشته ام توانستم در محیط کارم که محیطی مردانه است طاقت بیاورم ، آیا به خاطر داری که همیشه کارهای سخت منزل را من انجام می دهم؟ ماشین را به کارواش می برم ، با باغبان صحبت می کنم و ...
حالا نوبت توست :
من هیچ حرفی برای گفتن نداشتم زیرا من تنها احساساتم را در زندگی مان می دیدم . برای مثال اگر تابلویی را به دیوار می زدم و همسرم می گفت جای این تابلو نامناسب است با او نزاع می کردم . من مدعی بودم که احساسات در من حاکم هستند اما هیچ وقت به صحبت های فرزندانمان گوش نداده بودم من صحبت همسرم را پذیرفتم و از آن تاریخ نه او تغییری در رفتارش ایجاد کرده نه من. یک روز از همسرم پرسیدم :توصیه صحبت و بررسی رفتارهایمان را چه کسی به تو ارائه کرده بود ؟
سارا گفت :من به دلیل اینکه نگران زندگی زناشویمان بودم به یک مشاور مراجعه کردم و او این راه کار را پیش روی من قرار داد.
شما نیز اگر دچار هر بحران یا سختی در زندگی تان هستید ، پیش نهاد می کنیم قبل از هر رفتار و نتیجه گیری به یک روان پزشک مراجعه کنید

 

 

آیا محبت زیاد کودک را لوس می کند؟


تربیت فرزندان همواره یکی از اولویت های اصلی والدین است. کودک همانند یک نهال تازه شکفته در اختیار دو باغبانی است که به قدر همت و دانش خود قادر خواهند بود از ثمره پرورش این نهال طی سالیان متمادی لذت ببرند. واقعیت این است که امروز بیش از هر زمان دیگری نقش پدر و به ویژه مادر در شکل گیری شخصیت کودک آشکار شده است. بدیهی است که همه والدین می خواهند فرزندانی شاداب، سرزنده و دارای اعتماد به نفس تربیت کنند اما تمامی آن ها از یک روش پیروی نمی کنند و بر اساس میزان اطلاعاتی که از روش های تربیتی کودکان دارند، با آن ها برخورد می کنند. با اندکی تامل در خانواده هایی که اطراف ما هستند می توانیم این تفاوت ها را دریابیم. در بعضی از خانواده ها شیوه تربیتی مقتدرانه، در برخی شیوه آسان گیرانه، در برخی شیوه منطقی و در برخی شیوه مستبدانه رواج دارد و والدین بنا به شیوه تربیتی که از والدین خود دریافت کرده اند و بسته به اطلاعاتی که از سبک های فرزندپروری دارند، تلاش می کنند فرزندانی صالح و با اعتماد به نفس تربیت کنند. یکی از رایج ترین شیوه های تربیتی که امروز در بسیاری از خانواده های ایرانی رواج دارد، شیوه آسان گیر است که در آن والدین با دادن آزادی زیاد، پذیرش بی قید و شرط خواسته های فرزند، نداشتن حد و مرز و تعیین نکردن خطوط قرمز و جهت ندادن به رفتارهای کودک فرزندانی «لوس» تربیت می کنند. در این مطلب قصد داریم فقط به یکی از رفتارهایی که به «لوس شدن» بچه ها منجر می شود، اشاره کنیم.

لوس شدن یعنی چه

روان شناسان کودک می گویند اگر والدین بیش از نگرانی بابت لوس شدن بچه ها، نگران کم توجهی به آن ها بودند، دنیا جای بهتری می شد. واقعیت این است که در بیشتر موارد والدین نمی دانند به هیچ وجه امکان ندارد که کودک از «محبت» آسیب ببیند. در واقع آن چه به عنوان لوس شدن کودک در ذهن والدین نقش بسته است نتیجه ابراز محبت زیاد به کودک نیست بلکه ناشی از دادن چیزهای دیگر به جای محبت به کودک است. «لارنس اشتاینبرگ» روان شناس کودک در این باره می گوید: وقتی والدین حد و مرزی برای کودک قرار نمی دهند، یا انتظاراتشان را از کودک کم می کنند تا مهربان جلوه کنند یا اسباب بازی را جایگزین محبت به کودک می کنند، در واقع به او آسیب می رسانند.دکترنسرین امیری، فوق تخصص روان پزشکی اطفال و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی در گفت وگو با خراسان، با تایید این مطلب می گوید: اگر والدین هر روز هم به فرزندشان بگویند دوستش دارند، او آسیبی نمی بیند. کودک بر اثر محبت فیزیکی و کلامی، مراقبت و ستایش زیاد و صمیمانه والدین هرگز لوس نمی شود. با این تصور نادرست که کودک در اثر توجه و محبت زیاد لوس می شود، هرگز نباید او را از محبت و مهر محروم کرد. نکته این جاست که محبت باید واقعی و صادقانه باشد و این امری است که بیشتر والدین از آن غافل اند.

حد و مرز محبت
وی با بیان این که برخلاف تصور عموم مردم محبت در برابر کودکان حد و مرز ندارد، تصریح می کند: متاسفانه در فرهنگ ما محبت کردن بد معنا شده و جایگزین های محبت مثل توجهات نامناسب به کودک، قرار ندادن حد و مرز برای کودک، پذیرش بی قید و شرط خواسته های کودک، خریدهای افراطی و ... است که کودک را لوس بار می آورد.در واقع والدین با دادن پاسخ نامناسب به توجه طلبی کودک و نیاز او به دریافت محبت واقعی، تله «لوس شدن» را برای او باز می گذارند. چنین والدینی یاد نگرفته اند که محبت واقعی خود را نشان دهند و سعی می کنند از راه های دیگر آن را ابراز کنند غافل از این که هر کار دیگری غیر از ابراز محبت مستقیم به کودک، او را لوس می کند.

درباره محبت سوء تعبیر وجود دارد
در گذشته والدین برای خودداری از ابراز محبت به کودک، دلایل متعددی داشتند. چنان که اشتاینبرگ در این زمینه می گوید: در گذشته مردم معتقد بودند که خودداری از ابراز محبت به رشد شخصیت کودک کمک می کند اما نتایج تحقیقات نشان می دهد که این باور نادرست است زیرا در این صورت باید متعادل ترین بچه ها در خانواده های سرد و بی اعتنا رشد کنند که این طور نیست. برخی دیگر فکر می کردند که کودکانی که محبت فراوانی از والدین دریافت می کنند ضعیف بار می آیند و عده ای دیگر تصور می کردند که اهمیت دادن به فرزند او را محتاج بار می آورد. در حقیقت تمام این موارد برداشت های نادرستی است. اگر بچه ها احساس کنند صادقانه دوستشان داریم، به گونه ای احساس امنیت می کنند که تقریبا همیشه بی نیاز می شوند.
تجربه نشان می دهد بزرگسالانی که از نظر عاطفی از همه نیازمندترند همان کسانی هستند که در کودکی از والدین خود محبت کافی ندیده اند و سالم ترین بزرگسالان کسانی هستند که قادرند محبتشان را به دیگران ابراز کنند زیرا درکودکی، والدینشان به آن ها به صورت بی قید و شرط ابراز محبت کرده اند.از طرف دیگر اگر نمی خواهیم کودک را وابسته پرورش دهیم، نباید مهر و محبت و عطوفت خود را از او دریغ کنیم. سرشار کردن کودک از مهر و عطوفت و بذل توجه به او همواره درست است. به شرط این که واقعی و صادقانه باشد و تعادل در آن حفظ شود. بچه ها فرق بین دوست داشتن حقیقی و رشوه دادن را کاملا درک می کنند.

تشخیص محبت واقعی از غیرواقعی
دکتر امیری با اشاره به این که محبت یک تعامل دوطرفه است که هم والد و هم کودک از آن لذت می برند، تصریح می کند: بعضی از والدین برداشت و تعریف نادرستی از محبت دارند و تصور می کنند هرقدر یک طرفه و به نفع کودک رفتار کنند، با محبت تر هستند، به عنوان مثال وقتی کودک اسباب بازی گران قیمتی می خواهد و والد با وجود نبود امکان مالی آن را فراهم می کند، در واقع محبت نکرده است زیرا با خرید آن وسیله به زحمت افتاده است.بسیاری از والدین به خود سختی های زیادی می دهند، چند شیفت کار می کنند تا امکانات کافی برای فرزندانشان فراهم کنند و اسم همه این کارها را محبت می گذارند. در صورتی که هیچ کدام از این کارها محبت نیست زیرا محبت یک تعامل دوطرفه است که والد و فرزند هر دو به یک اندازه از آن لذت می برند. بنابراین اگر کاری برای کودک خود می کنید که خودتان از آن لذت نمی برید بدانید که در تله افتاده اید و کودک در طول زمان به خوبی عمیق نبودن محبت یا نوعی «رشوه دهی»شما را می فهمد.

محبت واقعی رابطه ای دوطرفه است
محبت واقعی فقط در یک رابطه متقابل به دست می آید و متاسفانه بیشتر والدین حتی در رابطه با همسر خود هم دچار سوء تفاهم می شوند و محبت به همسر را در سختی دادن به خود معنا می کنند. علت این امر از آن روست که محبت کردن در فرهنگ ما به درستی تعبیر نشده است و هر دلسوزی بی جا یا توجه نامناسب را به اشتباه محبت می نامیم. ساده ترین مثال آن زمانی است که یک کودک حرف می زند، حرف زدن کودک یک اتفاق خوشایند برای والدین است و والدین باید به هنگام حرف زدن کودک سراپا خشنود باشند که کودکشان حرف می زند، ابراز عقیده می کند اما بیشتر والدین در اغلب موارد توجهی به حرف های کودک نمی کنند و از حرف زدن وی لذت نمی برند. کودک که با بی اعتنایی روبه رو می شود پس از چند دقیقه خسته می شود و دست از حرف زدن برمی دارد. در صورتی که در همین رفتار کوچک می توان با نگاه، گوش دادن دقیق و تایید وی محبت واقعی را به وی نشان داد. در این رابطه هر دو طرف لذت می برند پس محبت واقعی و خالصانه بروز پیدا کرده است.دکتر امیری معتقد است: برخی والدین اعتماد به نفس کافی برای ابراز محبت به فرزند یا همسر خود ندارند بنابراین جایگزین هایی برای ابراز محبت مثل خرید هدیه، انجام کارهای کودک به جای وی یا دلسوزی های بی جا انجام می دهند.

چه کنیم
چند توصیه کلیدی درباره ابراز محبت به کودک می توان مطرح کرد. دکتر امیری توصیه می کند: والدین در ابتدا رابطه دوسویه خود با کودک را مورد بررسی قرار دهند و ببینند آیا هر دو از این رابطه لذت می برند یا خیر. اگر به هنگام انجام کاری برای کودک احساس لذت نمی کنید ریشه آن را پیدا کنید و بدانید که محبت واقعی و خالصانه به کودک در این شرایط امکان پذیر نیست. فقط وقتی محبت شما به کودک خالصانه است که عملی که انجام می دهید برای شما هم لذت بخش باشد، نکته دیگر این که والدین باید نسبت به خود مهربان باشند و بتوانند به هم محبت کنند تا قادر باشند به کودک خود هم محبت کنند. مادری که نمی تواند خودش را دوست داشته باشد، چگونه ممکن است فرزندش را دوست داشته باشد و به او محبت واقعی و خالصانه کند.هم چنین دادن پاسخ منفی به خواسته های کودک که بسیاری از والدین از آن پرهیز می کنند تا محبت خود را نشان دهند، اشتباه دیگری است که کودک را از دریافت محبت خالصانه و واقعی محروم می کند. کودکی که با گریه و دعوا یک وسیله اسباب بازی می خواهد و والدین در برابر خواسته کودک و خرید آن مقاومت می کنند می توانند محبت واقعی خود را پس از نخریدن وسیله به وی نشان دهند. کودک درمی یابد که والدین حتی با نخریدن اسباب بازی او ر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد