بایگانی مطالب خواندنی  جالب..
بایگانی مطالب خواندنی  جالب..

بایگانی مطالب خواندنی جالب..

چه حرف‌هایی را نباید به همسرتان بگویید؟

؟چه حرف‌هایی را نباید به همسرتان بگویید

 

یکی از راه‌های برقراری ارتباط با همسر استفاده از زبان است. بعضی اوقات زبان باعث جدایی و تفرقه و در برخی از مواقع باعث محکم شدن رابطه با همسر می‌شود.
 

به گزارش خبرنگار برنا یکی از راه های برقراری ارتباط با همسرتان استفاده از زبان است. بعضی اوقات زبان باعث جدایی و تفرقه و در برخی از مواقع باعث محکم شدن رابطه با همسرمی شود. برای اینکه روابط زناشویی تداوم بیشتر و بهتری داشته باشد چه حرفهایی را باید به همسرتان نگویید؟

 

در ابتدا باید گفت به دلیل اینکه روحیات و عواطف زن و مرد با هم متفاوت است، حرف‌هایی که نباید گفته شود هم متفاوت است؛ ابتدا زنان را مورد بحث قرار می‌دهیم:
 

زنان نباید همه خاطرات و یا اسرار گذشته خود را بازگو کنند و یا حتی در مورد تعداد خواستگارهای قبلی که موقعیت های اجتماعی و مالی بیشتری داشتند، صحبت کنند؛ زیرا مردان احساس می کنند که ضعف دارند و به شخصیت آنها توهین شده و باعث می‌شود ذهنشان نسبت به همسرانشان مغشوش شود.
 

 

زنان اگر می خواهند صحبت هایی از گذشته را برای همسرانشان بازگو کنند، باید سعی کنند وارد جزئیات نشوند و بحث را نشکافند. مشکلاتی که در گذشته حتی با خانواده خود مانند برادر و یا خواهر داشتند، اگر فکر می کنند مورد خدشه دارد شدن روابط آنها با همسرشان می شود به هیچ وجه بازگو نکنند.
 

زنان باید در موقعیت های متفاوت لحن صحبتهایشان را نیز متفاوت جلوه دهند.
همچنین زنان نباید ضعف خانواده همسر را مورد ایراد قرار دهند و مثلا نگویند" تو خانواده دوست هستی و به خانواده خودت بیشتر احترام می گذاری". زیرا مردی که خانواده و همچنین پدر و مادر خود را دوست دارد؛ در نتیجه همسر خود را هم دوست خواهد داشت و به این موضوع مانند یک امتیاز نگاه کنید نه یک ضعف.
 

معمولا در روابط خانوادگی زنان کمی اغراق می کنند و یا دست به مقایسه می زنند، زنان نباید بگویند که «خانواده من فلان امتیاز مثبت دارد و خانواده تو فاقد این امتیازها است» این کلام باعث فاصله گرفتن از همدیگر می‌شود.
 

تحقیقات نشان می دهد زنان همزمان دو نیم کره مغزشان فعال است و تمام جزئیات و کلیات را در نظر دارند ولی آقایان فقط یک نیم کره مغزشان فعال است. بنابراین زنان باید این نکته را مدنظر قرار دهند که وقتی مطلبی را به مردان گوشزد می کنند حداقل 3تا15ثانیه زمان می برد تا همسرشان حرفهای آنها را درک کند.

 

در نتیجه نباید همزمان چند مطلب و یا موضوع مهم را به مردان گفت؛ زیرا مردها قوه تجزیه و تجلیل شان نسبت به زنان کمتر است و این چند مطلب گویی موجب فشار و در نتیجه عصبانیت آنها می شود.

 

و اما مردان
مردها باید تلاش کنند جایگاه ارزشی خانواده قبلی خود و خانواده فعلی متعادل نگاه دارند به عنوان مثال نباید بگویند: "من خانواده خودم را بیشتر از خانواده تو ( همسرم) دوست دارم".
 

دوست داشتن یک امر ذاتی است و نباید خانواده های مرد و زن را از لحاظ دوست داشتن مقایسه کرد.نمی توان به کسی گفت "مادر همسرت را به اندازه مادر خودت دوست داشته باش" اما باید احترامی که به این دو نفر می شود متعادل و یکسان باشد.
 


زنان معمولا از تعریف و تمجید خوششان می آید در صورتی که مردان معمولا به کمیت بیشتر از کیفیت توجه می کنند. مثلا موقع غذا خوردن مردها غذایی را دوست دارند که با ولع بتوان آن را خورد در این هنگام زنان فکر می کنند غذا بسیار لذیذ شده که همسرشان با ولع در حال خوردن است. وقتی از آنها می پرسند: غذا خوشمزه شده است، نباید اگر غذا هم لذید نبود نظر منفی بدهند زیرا باعث تخریب همسرشان می شود.
 

در مدیریت خانواده مردان نباید دنبال این باشند که فقط نظرات خود را اعمال کنند. در مورد جزئیات داخلی خانواده و معاشرت، تربیت و یا حتی دکوراسیون خانه نظر زنان بیشتر ارجحیت دارد. سلیقه خانم ها معمولا در این مواقع با آقایون متفاوت است، زیرا خانم ها اگر کوچکترین ناهارمونی در رنگها و ابعاد وسایل خانه به وجود بیاید موجب آزارشان می شود اما مردها این ویژگی را ندارند. بنابراین بهتر است مردان در نوع چینش وسایل خانه و دکوراسیون نظر همسرشان را در اولویت قرار دهند.

نظر شما :

کشمکش ها و دعواهای زناشویی زن ها را بیشتر اذیت می کند یا مردها را ؟!

 

 در 85 درصد ازدواج‌ها، این مردها هستند که به دور خود دیواری از سکوت می‌کشند. دلیل آن، نقایصی در شوهران نیست. دلیل در وراثت تکامل یافته ماست.

بطور کلی سیستم قلبی_ عروقی مردان نسبت به زنان در مقابل استرس بیشتر واکنش نشان می‌دهد و پس از استرس، دیرتر به حالت عادی باز می‌گردد، بر اساس تحقیقاتی در دانشگاه کالیفرنیا، اگر مرد و زنی ناگهان صدای بسیار بلند و کوتاه مدتی را مثل ترکیدن لاستیک بشنوند، به احتمال زیاد ضربان قلب مرد سریعتر از ضربان قلب زن تند خواهد شد و این شتاب، مدت بیشتری بالا می ماند.

احتمالاً این موضوع به این دلیل است که در انسانهای نخستین، مردها به دنبال شکار می‌رفتند و آمادگی و هشیاری در آنها برای بقا ضروری بوده است. در زنان نیز آرامش و خویشتن‌داری برای افزایش شیر و تغذیه کودکان اهمیت داشته است.

معمولاً مردها تا تلافی نکنند آرام نمی گیرند اما زنان می‌توانند خود را آرام کنند ولی اگر از آنها خواسته شود که تلافی کنند، فشار خونشان دوباره بالا می‌رود!

بنابراین:

این یک اصل زیستی است که : کشمکش‌های زناشویی، مردها را بیشتر از همسرانشان از توان می اندازد.

این تفاوت جنسیتی در چگونگی پاسخ فیزیولوژیکی بدن ما، در گرایشات فکری زنان و مردان در هنگام رویارویی با استرس زناشویی اثر می‌گذارد. مردها غالباً در هنگام مشاجره‌هایشان افکار منفی‌تر و پریشان سازتری دارند. در حالی که زنان اغلب افکار آرام کننده و آشتی جویانه دارند. مردها، عموماً به این فکر هستند که چقدر احساس برآشفتگی و نیز حق مداری می‌کنند(تلافی می‌کنم، مجبور نیستم بپذیرم) که به بی احترامی یا ستیزه جویی می‌ انجامد. یا خود را قربانی بی گناه خشم یا شکایت همسرانشان می دانند( چرا همیشه سرزنش می کند؟) که به حالت دفاعی منجر می‌شود.

روشن است که این قوانین درباره همه مردان و زنان صادق نیست. اما باید بگوییم اکثریت زوج‌ها در واکنش های جسمانی و روانی با استرس از این تفاوت‌های جنسیتی پیروی می کنند.


و به این دلیل ، اغلب تعارضات از این الگو پیروی می‌کند که زن که از نظر جسمانی بهتر توان مقابله با استرس را دارد، موضوعات حساس را مطرح می‌سازد. شوهر که توانایی زن را در مقابله با آن ندارد، می‌کوشد از درگیری در موضوع دوری کند. او ممکن است برای ساکت کردن زن پرخاشگری یا سکوت کند.

البته باید بدانیم که این الگو حتی در ازدواج‌های با ثبات نیز ممکن است تکرار شود و به تنهایی به معنای شکست در ازدواج نیست.

 

 

ترک تحصیل کرده های مشهور دنیا !

 

 رهبران بزرگترین شرکتهای تجاری و تکنولوژیکی جهان در چه دانشگاهی درس خوانده‌اند؟ شاید بهتر باشد بچه ها از این موضوع چیزی ندانند اما واقعیت این است که برخی از برترین مدیران نه تنها از هیچ مرکزی فارغ التحصیل نشده‌اند بلکه برای ثبت نام در دانشگاه نیز به خود زحمت نداده‌اند.

این افراد از مشهورترین مدیران صنایع مختلف در جهان هستند، از صنایع رایانه ای گرفته تا خطوط حمل و نقل دریایی، 10 مدیر عامل بسیار مشهور در جهان تجارت و تکنولوژی وجود دارند که هیچ مدرک دانشگاهی ندارند و این نظریه را که برای موفقیت در کار باید مدرک تحصیلی داشت، با قاطعیت رد می کنند:

آلفرد تابمن: این فرد به عنوان بنیانگذار و مدیر اجرایی سابق مرکز “تابمن” حرفه خود را از سن 11 سالگی و به عنوان یک خرده فروش آغاز کرد و در دوران دبیرستان نیز به کار خود ادامه داد. پس از دبیرستان وی در دانشگاه میشیگان ثبت نام کرد و کمتر از یک سال در این دانشگاه به تحصیل پرداخت، اما برای حضور در جنگ جهانی دوم دانشگاه را ترک کرد.

پس از بازگشت از خدمت در ارتش، دوباره به دانشگاه بازگشت اما کمی بعد خود را به دانشگاه شبانه ای منتقل کرد، اما تحصیل در این دانشگاه را نیز در نیمه راه رها کرد و وارد تجارت املاک و مستغلات شد. وی طی 50 سال به گسترش و توسعه شرکت خود پرداخت، شرکتی که امروز به ریاست پسرش “رابرت تابمن” ارزش سهامی برابر 3.3 میلیارد دلار دارد.

ریچارد شولتز: بنیانگذار سابق شرکتی به نام BestBuy حرفه خود را به عنوان روزنامه فروش از سن 11 سالگی آغاز کرد و تا رسیدن به دوران دبیرستان، کارهای متعددی را تجربه کرد. وی در نظر داشت که در دانشگاه سنت توماس تحصیل کند اما خدمت در ارتش وی را از این کار بازداشت.

پس از اتمام خدمتش وی شرکتی ویژه فروش تجهیزات مرتبط با موسیقی را راه اندازی کرد اما پس از مدتی دوباره به شرکت سابق خود روی آورد و با ایجاد شیوه ای جدید در نحوه ارائه کالا تحول بزرگی در ارزش شرکت خود ایجاد کرد تا جایی که امروز BestBuy ارزش سهامی برابر 10.1 میلیارد دلار دارد. وی هرگز در دانشگاه تحصیل نکرد اما مدرک دکترای افتخاری حقوق دانشگاه سنت توماس به وی اهدا شده است.

رالف لارن: مدیر عامل یکی از بزرگترین شرکتهای طراحی مد و صنعت لباس، پولو، شرکت خود را در سال 1976 تاسیس کرد و کمی بعد به امپراطوری بزرگی در صنعت لباس تبدیل شد. با این همه وی هرگز در زمینه طراحی مد تحصیل نکرده و به گفته خودش تنها از هوش و استعداد طبیعی که در اختیار داشت برای موفقیت خود استفاده کرده است. وی تنها مدرک دیپلم دبیرستانش را در اختیار دارد، اما در عین حال مدیریت یکی از موفق ترین شرکتهای مد جهان با ارزش 11.9 میلیارد دلاری به عهده او است.

ریچارد برنسون: فارغ التحصیلی از دانشگاه را فراموش کنید، این مدیر عامل بزرگ شرکت ویرجین مدیا حتی دوران متوسطه خود را نیز پشت سر نگذاشته است. او در سن 16 سالگی مدرسه را ترک کرد و مجله دانش آموز را راه اندازی کرد. چهار سال بعد برنسون گروه ویرجین را پایه گذاری کرد.

وی اولین فروشگاه را در لندن افتتاح کرد و دو سال بعد اولین استودیو ضبط صدا را بازگشایی کرد. برنسون در سال 1984 کار خود را توسعه بیشتری داد و امروز شرکت ویرجین با ارائه خدماتی در زمینه موبایل، پهنای باند، تلویزیون، رادیو، امور مالی، سلامت، توریسم، سرگرمی و خدمات مسافرتی به ارزش سهامی برابر 8.1 میلیارد دلار رسیده و ارزش خود شرکت در حدود 18 میلیارد دلار برآورد شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد